مدرسه علميه الزهراء شهداد كرمان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

محرومیت دیدن امام زمان

31 اردیبهشت 1393 توسط کدخدا نجف آبادی

ما از دیدن امام زمان محرومیم

اما:

هیچکس صداش در نمیاد

نه مذاکره ای

نه توافق نامه ای

نه تلاشی برای اعتماد سازی

نه …….


اللهم عجل لولیک الفرج

 1 نظر

جاذبه شعردرتربیت کودک

30 اردیبهشت 1393 توسط کدخدا نجف آبادی

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

“; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-qformat:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt; mso-para-margin-top:0cm; mso-para-margin-right:0cm; mso-para-margin-bottom:10.0pt; mso-para-margin-left:0cm; line-height:115%; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-fareast-font-family:"Times New Roman"; mso-fareast-theme-font:minor-fareast; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin;} –>

اَشْبِهْ اَباكَ يا حَسَنْ  واخْلَعْ عَنِ الْحَقِّ الرَّسَنْ

وَاعْبُدْ اِلها ذاالمنن    وَلا تُوالِ ذالاِْحَنْ

«حسن جان! مانند پدرت [علي عليه السلام ] باش و ريسمان را از گردن حق بردار. خداي احسان كننده را پرستش كن و با افراد دشمن و كينه توز دوستي (و رفاقت) مكن.»

و آنگاه كه حسين عليه السلام را نوازش مي كرد، چنين مي فرمود:

اَنْتَ شَبيهٌ بِاَبي       لَسْتَ شَبِيْها بعَليّ عليه السلام

«[حسين جان] تو به پدرم [رسولخدا صلي الله عليه و آله ] شباهت داري و به پدرت علي عليه السلام شبيه نيستي.»

علي عليه السلام سخنان فاطمه عليهاالسلام را مي شنيد و لبخند مي زد.

3. مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص389؛ مسند احمد، ج6، ص283؛ فرهنگ سخنان فاطمه زهرا عليهاالسلام ، محمد دشتي، ص135 ـ 136.

 نظر دهید »

عید در روایات

19 فروردین 1393 توسط کدخدا نجف آبادی

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ /> روز پیمان باخدا

so-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-fareast-font-family:"Times New Roman"; mso-fareast-theme-font:minor-fareast; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin;} –> علامّه مجلسي مي گويد: «در بعضي از كتب معتبره ديدم كه معلّي بن خنيس مي گويد: روز نوروز خدمت امام صادق عليه السلام رفتم. پرسيد: اين روز را مي شناسي؟

حضرت فرمود: قسم به بيت عتيق كه در مكّه است. اين نيست مگر به جهت موضوعي قديمي كه براي تو تفسير مي كنم … نوروز، روزي است كه خداوند از بندگان پيمان گرفت به اين كه جز او را نپرستند … و آن از اوّلين روزي است كه خورشيد طلوع كرد و بادها وزيدن گرفت و زمين پر از شكوفه شد، سفينه حضرت نوح عليه السلام بر «جودي» قرار گرفت … و پيامبر گرامي اسلام عليه السلام به اصحاب امر فرمود: با علي عليه السلام به عنوان «اميرالمؤمنين» بيعت كنند … و هيچ روزي نوروز نيست مگر اين كه در آن روز ما انتظار فرج داريم، زيرا نوروز از روزهاي ما و روزهاي شيعيان ماست، عجم آن را حفظ كردند و شما آن را ضايع نموديد … و آن اوّلين روز سال پارسيان مي باشد …»(1)

1) بحارالانوار، ج 59، صص 91 و 92 و مستدرك الوسايل - طبع جديد، ج 6، ص 352.

 نظر دهید »

محکوم کردن اهانت به ساحت مقدس امام هادی(علیه السلام)

19 اسفند 1392 توسط کدخدا نجف آبادی

السلام علیک یاابا الحسن یاعلی ابن محمد ایها الهادی النقی یابن رسول الله یاوجیها عندالله اشفع لنا عندالله

دشمن باید بداند که با این توهین کردن به مقدسات ما،خودش را بیشتر خوار وذلیل ومارابیشتر به آنان نزدیک ،ویادشان رادردل مازنده می کند.

 نظر دهید »

رحلت بانوی کرامت

21 بهمن 1392 توسط کدخدا نجف آبادی

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ /> رحلت جانسوز بانوی کرامت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها )تسلیت باد

:SnapToGridInCell /> MicrosoftInternetExplorer4 yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> <!– /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4; mso-font-charset:1; mso-generic-font-family:roman; mso-font-format:other; mso-font-pitch:variable; mso-font-signature:0 0 0 0 0 0;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4; mso-font-charset:0; mso-generic-font-family:swiss; mso-font-pitch:variable; mso-font-signature:-1610611985 1073750139 0 0 159 0;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal {mso-style-unhide:no; mso-style-qformat:yes; mso-style-parent:""; margin-top:0cm; margin-right:0cm; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0cm; text-align:right; line-height:115%; mso-pagination:widow-orphan; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-fareast-font-family:Calibri; mso-fareast-theme-font:minor-latin; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Arial; mso-bidi-theme-font:minor-bidi;} .MsoChpDefault {mso-style-type:export-only; mso-default-props:yes; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-fareast-font-family:Calibri; mso-fareast-theme-font:minor-latin; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Arial; mso-bidi-theme-font:minor-bidi;} .MsoPapDefault {mso-style-type:export-only; margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:72.0pt 72.0pt 72.0pt 72.0pt; mso-header-margin:35.4pt; mso-footer-margin:35.4pt; mso-paper-source:0; mso-gutter-direction:rtl;} div.Section1 {page:Section1;} –>


خفته در خاك قم يكي گوهر گوهري تابناك و نيك اختر

آفتاب عفاف و شرم و حيا مشعل راه عصمت و تقوا

چشمه سار حقيقت و ايمان معني شور و عشق و اطمينان

بانوي بانوان اهل يقين رحمت كردگار روي زمين

مكتب اوست مكتب توحيد جلوه اوست جلوه ي جاويد

حرمش قبله گاه اهل خرد هر كه در راه علم ره سپرد

عصمت اوست شهره در آفاق چون كه بسته است با خدا ميثاق

فاطمه نام و فاطمي شوكت زينبي سيرت و علي صولت

هست معصومه كنيه ي پاكش كه بلند است عزم و ادراكش

مي كند فخر بر چنين دختر پدري همچو موسي جعفر

روزي گروهي از شيعيان ري نزد امام صادق عليه السلام شتافتند. حضرت فرمود: آفرين بر برادران قمي ما.

گفتند: آقا، ما اهل ري هستيم.

امام باز به اهل قم آفرين گفت و فرمود:

«الا ان لله تعالي حرما وهو مكه الا ان لرسول الله حرما وهو المدينة الا وان لامير المؤمنين حرما وهو الكوفه الا وان حرمي وحرم ولدي بعدي قم الا ان قم كوفتنا الصغيرة، الا ان للجنة ثمانية ابواب ثلاث منها الي قم. تقبض فيها امراة هي من ولدي اسمها فاطمة بنت موسي، تدخل بشفاعتها شيعتي الجنة باجمعهم » (1) .

براي خداوند حرمي است كه مكه است. حرم رسول مدينه، حرم امير مؤمنان كوفه و حرم من و فرزندانم قم است. بدانيد قم كوفه ي كوچك ما است. آگاه باشيد، بهشت هشت در دارد كه سه در آن به سوي قم است. بانويي از فرزندان من در آن جا وفات مي كند كه نامش فاطمه دخت موسي است. همه ي شيعيان ما به شفاعت او وارد بهشت مي شوند.

1) بحار الانوار، ج 60، ص 228; جامع احاديث الشيعة، ج 12، ص 617 .

 نظر دهید »

حسین (علیه السلام )درکلام دانشمندان ادیان مختلف

09 آذر 1392 توسط کدخدا نجف آبادی

 

خوشتر آن باشد که سر دلبران                                     گفته آید درحدیث دیگران

مهاتما گاندی رهبر آزادی خواه هندوستان:

«من زندگي امام حسين، آن شهيد بزرگ اسلام، را به دقّت خواندهام و توجّه کافي به صفحات کربلا نمودهام و بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد يک کشور پيروز گردد، بايستي از سرمشق حسين پيروي کند.»1

آنطوان باراي مسيحي: ميگويد:

«اگر حسين از آن ما بود، در هر سرزميني براي او بيرقي بر ميافراشتيم و در هر روستايي براي او منبري برپا مينموديم و مردم را با نام حسين به مسيحيت فرا ميخوانديم.»2

عبدالرحمان شرقاوي ـ نويسنده مصري ـ ميگويد:

«حسين شهيد راه دين و آزادگي است؛ نه تنها شيعه بايد به نام حسين ببالد، بلکه تمام آزادمردان دنيا بايد به اين نام شريف افتخار کنند.»3

با اين وصف اگر عاشورا را دائره المعارفي بدانيم که انواع منش ها و کنش ها را در جبهه حقّ و باطل در خود جاي داده است، سخن گزافي نگفته ايم.

1 . جواد محدّثي، فرهنگ عاشورا / 279.

2 . همان/ 282.

3 . همان / 283.

 1 نظر

خود کم بینی ملی در کلام رهبری "دامت برکاته"

06 آذر 1392 توسط کدخدا نجف آبادی

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> henUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

نقطه مقابل اعتماد به نفس، خودكم بيني است؛ خودكم بيني در مقابل فكر يك جناحي از ملتهاي عالم - كه امروز غرب مظهر آن است - خودكم بيني در مقابل فلسفه آنها، خودكم بيني در مقابل علم آنها، حتّي خودكم بيني در مقابل الگوهاي توسعه ملي كه آنها پيشنهاد مي كنند؛ در حالي كه الگوي توسعه ملي نسبت به ملتهاي مختلف، گوناگون است. خودكم بيني، اين بيماري بسيار خطرناك، كه در طول ده ها سال متوالي آن را در كالبد ملت ما تزريق كردند. واژه فرنگي، فكرِ فرنگي، گرده برداري از واژه هاي فرنگي، جزو كارهاي رايج ماست. من الان گوش مي كنم، متأسفانه مي بينم علاوه بر واژه هاي فرنگي اي كه در طول ده ها سالِ گذشته بر زبان مردم جاري شده و وجود دارد، باز در راديو و تلويزيون ما هر چند وقتي يك بار، يك واژه فرنگيِ ديگر مطرح مي شود كه مردم بايد از هم سؤال كنند: آقا اين يعني چه؟! بروند به يكي مراجعه كنند؛ آقا معنايش چيست، تا معنايش را بفهمند! خب، چه لزومي دارد؟ اين مفهومي كه تازه وارد كشور شده كه شما مي خواهيد برايش لغتي بيان كنيد، خب برايش لغت بساز! زبان فارسي با اين گستردگي.

اينها آن خودكم بيني هايي است كه از اثرات گذشته است. اين را براي چه گفتم؟ براي اينكه معلوم بشود ما هنوز در وادي اعتماد به نفس خيلي بايد جلو برويم. من مي ترسم كه اين روح اعتماد به نفس ملي آن رشد لازم را نكند.

soNormal" style="margin-bottom: 0.0001pt; line-height: normal;">
 نظر دهید »

افتخار بسیجی این است که .......

06 آذر 1392 توسط کدخدا نجف آبادی

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ /> Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ /> Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ /> در آسمان پر نور عزت و افتخار , گاهی اخترانی با درخشش بیشتر , چشمها را به سمت و سوی خود جلب می کنند. این ستارگان فروزان , آرایش آسمان جهاد و شهادت را جلوه ای دیگر می بخشند

ضمین دوباره بخشید.

بلند همتانیکه به دور از وسوسه های دنیا و بی رغبت به جاذبه های زندگی در سایه ایمان خالص و عمل صالح جامه جهاد بر تن کردند و در وصف مجاهدان فی السبیل الله قرار گرفتند و بدین سان به حیاتی طیبه دست یافتند.

مردمانیکه سند هویتشان در جهاد آباد صادر , در ایستگاه اخلاص مهر خلوص خورد و در خانه صدق به امضا تعهد آراسته شد.

بسیج از طایفه عشق است که با قبیله ایثار وصلت کرد و در حریم یار رسم عاشقی آموخت و در عرش اعلی به عشقبازی پرداخت ! او سوداگری که لحظات ناب تطهیر را به سوداگری لقا سپری کرد تا روزیکه سفیران دوست از راه رسند و شایستگان دیدار را به دیار نور برند.

بسیج ملکه ای است که حضور در جبهه نوید دستیابی به آرزوهایش بود لذا منتظر و بی تاب جهت تمکین روح پر طلاطمش به سوی عرصه های خون و حماسه پر کشید.

بسیج خاکی پوش روشن ضمیری است که با قامتی رعنا , قلبی خورشیدی . عزمی راسخ , گامی استوار , اراده ای آهنین و فکری به رنگ نور , بر فراز ملکه آگاهی پنجه در پنجه غرور وخودخواهی انداخت و براحتی دیو نفس را زمین گیر کرد. او بنده وارسته ای است که شراب و شاهد و شمع و شبستان , می و مه و میخانه و نی نور و نینوا را همه در دوستی خدا می داند.

بسیج نام مردانی است که در هولناکترین لحظات زندگی , بی اعتنا به نام و نان , از مال و منال بریده و با سمند عشق از قله ترس گذشته و دشت خطر را در نوردید و با مدد خون بیرق سه رنگ پیروزی را در مرتفع ترین آسمان ایثار به اهتزاز درآوردند.

بسیج عاشق دلباخته ای است که بیاد تنهایی علی (ع ) برای مظلومیت حسن (ع ) و به نام تشنگی حسین (ع ) همراز کویر با سوزش عطش وسوسه آب نکرد و از میدان امتحان الهی سربلند و پیروز بدر آمد.

بسیج پاکزاده ای است از تبار ابراهیم که اسماعیل وار بر بلندای برج ایثار , شکوه بهشت را نظاره گر شد و آیه فتح را سرود و در کمال رضا به مسلخ عشق رفت تا لذت دیدار خدا را با عمل خود برای مردمان عصر خویش ترجمه نماید.

بسیج از نسل سربداران , چون آب چشمه ساران , با قطره های باران و فریاد روزگاران از نای بیقراران است . بسیج دلیر مردی است که خرمی خرمشهر , آزادی آبادان , محبت مهران , دل انگیزی دزفول , شیرینی قصر شیرین , سرور سوسنگرد , بهار بستان , مهر موسیان و خلاصه امنیت و آرامش ایران و دین مرهون شجاعت اوست .

بسیج از تبار بی مدعایان است که عرصه های خون و حماسه شاهد مردانگی او و گل تکبیرش مشام وجدانهای بیدار را معطر و نور جبینش جان هر مسلمانی را منور می سازد.

گل اندیشه بسیج معطر به محمد(ص ) , مزین به نور علی (ع ) است و لذا با یک اشاره علی , چشم بسته در راه خدا سر میدهد.

بسیج نور افق ایمان است که تلالو آن ملک دین و دنیا را منور و به تاریکیهای زندگی پایان می دهد. او چون طایری سبک بال , سرزمین نفس با قدرت خون می نوردد و بر قلعه مرتفع ایمان در زلال ایثار وضو می سازد , به معبود خود اقتدا می کند و بر سجاده توکل می نشیند و نماز وصل می خواند. بسیج نسیم دلنواز دشت یقین است که شمیم روح انگیز شجاعت و عطر جان بخش شهامت و فرهنگ پویایی شهادت را به اسمان دلهای عاشق می پراکاند.

بسیج راوی صادق عرصه های شرف و سربلندی است که خاطرات شیرین مجاهدان همرزمش را با حکم صدق و صفا بر لوح دل رنجور خود نگاشته و بر طالبان و عاشقان آن عرضه کرد و آنان را به تقوای دیده و دل فرا می خواند.

بسیج صدای هماره رسای تاریخ است که چون نی , نوای , نینوا سرمی دهد و از جدایی اخلاص و عمل به خدا شکایت می کند.

بسیج فرشته خوش الحان روضه رضوان خداست که از طریق حق می پوید و عرفان معبود می جوید و از کلام او بذر محبت می روید.

فکر بسیج خود به تنهایی فرهنگی است که استقلال و آزادی , دین و سیاست , کرامت و شرافت , مشروعیت و مقبولیت , مدنیت و مردم سالاری و حقوق فردی اجتماعی در آن متجلی است .

در تفکر بسیجی با آزادی که اولین هدیه الهی است نه فقط مخالفتی نیست بلکه نهال سبز آزادی با خون این قبیله به ثمر رسید. لکن در فکر و اندیشه و فرهنگ بسیج پلشتی و ولنگاری جایی ندارد. تفکر بسیجی امواج خروشان ملتی است که دل در گرو خدا دارد و جهت ایجاد این فرهنگ الهی هزاران جوان پاکباخته تقدیم درگاه خدای خود کرد.

بسیج گل آل محمد(ص ) است که با قدرت خون در دشت ایمان روئید و در نهضت خمینی (ره ) ثمر داد که رایحه آن جان عاشقان خدا سرمست و حیران می کند. بسیج همان بسیج است که روزی بلای جان ضد انقلاب بود , یک روز خار چشم دشمنان گشت , روز بعدش سد راه متجاوزان به کشور شد و اکنون نیز گوش به فرمان ولی امر خود , حافظ و پاسدار ارزشهای متعالی اسلام و انقلاب است .

در فرهنگ بسیج تا قیام قیامت راه امام عزت , کلام رهبری سعادت , کشته شدن در راه خدا کرامت , اسرائیل غاصب و آمریکا دشمن شماره یک ملت ایران است .

نام بسیج ترجمه آیه اشدا علی الکفار و رحما بینهم است , او حب علی (ع ) در دل , بغض عدو در قلب و سلاح دفاع در دست دارد.

بسیج هتک دین را نمی پسندد , ترویج ابتذال را قبول ندارد , تضعیف ارکان نظام را برنمی تابد. وحدت را توصیه و اختلاف را نهی می کند , سو استفاده را ناشایست و فتنه گری را به نفع کشور نمی داند , دین زدایی را گناه و مبارزه با دشمن را افتخار می داند , بر عقل دشمنان خارجی می خندد و دشمنان داخلی را نصیحت می کند , به مهاجمان فرهنگی هشدار و خودباختگان داخلی را به اعتماد به نفس دعوت می کند و خلاصه غفلت را خطرناک و هشیاری را بسیار ضروری می داند.

نور اندیشه بسیج در قلب هر کس بتابد شیدا می شود , دوستدار خدا می گردد , بر غیر خدا می تازد , دشمنان خدا را دشمن .

دوستانش را دوست می دارد , تسلیم فرمان خداست , صبر پیشه می کند , بر سبیل عدل گام برمی دارد و خلاصه آن می شود که خدا خواهد رضی الله عنهم و رضو عنه .

به امید روزیکه همه با هم با تفکر بسیجی ایرانی آباد و آزاد و مهیای ظهور مهدی (عج ) داشته باشیم و یکصدا سرود وحدت سردهیم که آمریکا در چه فکریه ایران پر از بسیجیه.

 

 نظر دهید »

درمساله تبلیغ هرگز خودمان رافراموش نکنیم.

30 آبان 1392 توسط کدخدا نجف آبادی

تبلیغ عملی

دردین مبین اسلام ارزش واقعی به عمل کردن به دستورات اسلامی است وقرآن کریم عالمان بی عمل را مانند«حمار» معرفي مي كنند .

در جاي ديگر مي فرمايد:

«يا ايها الذين آمنوا لم تقولون ما لاتفعلون كبر مقتا عندالله ان تقولوا ما لاتفعلون » (1) ; اي كساني كه ايمان آورده ايد! چرا سخني مي گوييد كه عمل نمي كنيد؟ ! نزد خدا بسيار موجب خشم است كه سخني بگوييد كه عمل نمي كنيد!»

پس تبليغ بي عمل نه تنها عبادت محسوب نمي شود بلكه موجب برانگيختن خشم و غضب الهي نيز مي شود .

از اين آيه شريفه جهات زير فهميده مي شود:

الف - تبليغ بايد با عمل، هماهنگ باشد .

ب - تبليغ بدون عمل، موجب دوري از خدا مي شود .

1) صف/2 و 3 .

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

 نظر دهید »

الگوی عاشقان

30 آبان 1392 توسط کدخدا نجف آبادی

 

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

واژه ها بنگريم، الگودهي امام حسين عليه السلام كاري روشن است; زيرا امام سخن از فرد به ميان نمي آورد; بلكه نحوه ي برخورد و تفكر را پيش مي كشد و فرهنگ حسيني را قابل بيعت با فرهنگ يزيدي نمي داند; حال اين روحيات حسيني در هر كجا، هر زمان و هر كس كه باشد، بيعتشان با فرهنگ يزيد غيرممكن است . پس الگوي آزاد مردان در مقابل پيشنهاد مروان براي بيعت نيز از اصل الگوسازي استفاده كرد و فرمود: «و علي الاسلام السلام اذ قد بليت الامة براع مثل يزيد (2) ; هنگامي امت پيامبر به رهبري چون يزيد گرفتار شود، بايد با اسلام وداع كرد .»

آري يزيد يك فرد است و آنچه مهم به نظر مي رسد، تفكر يزيدي است كه ممكن است در هر زمان، مكان و انساني بروز كند .

امام حسين عليه السلام در يكي از منازل بين راه، در مسير كربلا به نام «بيضه » نيز حركت خود را به شيوه اي «الگويي عملي » معرفي كرد و فرمود:

«فانا حسين بن علي وابن فاطمه بنت رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم نفسي مع انفسكم و اهلي مع اهلكم فلكم في اسوة (3) ; من حسين فرزند علي و فاطمه دختر رسول خدا هستم خودم با شما و اهل بيتم با خاندان شما است و كار من براي شما الگوست .»

با اين وصف، كيست كه ادعا كند كربلا و عاشورا با او پيوند نخورده است و براي او الگويي ندارد؟ زن يا مرد، كوچك يا بزرگ، پير يا شيرخوار، مطيع ياعصيانگر، غني يا فقير و خلاصه صاحب هر عقيده و تفكر; با كربلا و عاشورا گره مي خورد و اين حادثه دانشگاهي است به وسعت همه ي زمانها، مكانها و انسانها، براي تمام اين گروهها معلم دارد و الگو ارائه مي كند .

آيينه دار آيات

عاشورا بسان آيينه اي است كه آيات قرآن به روشني در آن منعكس مي شود و امام حسين عليه السلام و ياران وفادارش تجسم عيني آن دسته از آياتند كه سيماي حق جويان، عدالت خواهان و خداباوران را به تصوير مي كشد .

1) بحارالانوار، ج 44، ص 312 .

2) بحارالانوار، ص 326 .

3) مقتل مقرم، ص 185 .

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ /> Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

 نظر دهید »

مسير اول را حسينيان با «شهادت » و مسير دوم را زينبيان با «استقامت » به انجام رساندند.

25 آبان 1392 توسط کدخدا نجف آبادی

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ /> ayout v:ext="edit">

="font-size: small;">او از جدش رسول خدا صلي الله عليه و آله پدرش اميرالمؤمنين عليه السلام و مادرش فاطمه زهرا عليها السلام حديث روايت كرده و بانويي است داراي قوت قلب، فصاحت زبان، شجاعت و…

زينب كبري عليها السلام همواره مورد احترام امام حسين عليه السلام بود و از آغاز تا انجام قيام عاشورا همراه آن حضرت مسؤوليت سرپرستي اهل بيت عليهم السلام، بانوان و كودكان را به عهده داشت و در كنار امام سجاد عليه السلام پرچم پيام رساني خون شهدا را در دست داشت.

اين بانوي بزرگ هم دختر شهيد، هم خواهر شهيد، هم مادر شهيد و هم عمه شهيد است. دو فرزند او به نام محمد و عون نيز همراه او در كاراون امام عليه السلام بودند و روز عاشورا به شهادت رسيدند.

صابره كربلا محرم اسرار امامت بود و از حوادث آينده خبر داشت. در يكي از منازل بين راه به نام «خزيميه » به امام حسين عليه السلام خبر داد كه هاتفي به او از سرنوشت كاروان، شهادت ياران و مصيبت هاي آينده خبر داده است. امام در جواب او فرمود: «يا اختاه! كل الذي قضي فهو كائن; (1)

اي خواهر! هر آنچه كه خدا مقدر كرده، محقق خواهد شد.»

امام سجاد عليه السلام نقل مي كند: «شب عاشورا شنيدم پدرم در حالي كه شمشير خود را آماده مي كرد، اشعاري در بي وفايي دنيا زمزمه و تكرار مي كرد. وقتي متوجه منظور ايشان شدم، بغض گلويم را گرفت اما عمه ام زينب عليها السلام طاقت نياورد و با نگراني فرمود: «واثكلاه! ليت الموت اعدمني الحياة، اليوم ماتت امي فاطمه وابي علي و اخي الحسن;

واي از اين مصيبت سنگين! كاش، چنگال مرگ پرنده زندگيم را نابود مي كرد. امروز دوباره مرگ مادر، پدر و برادرم تكرار شد.» امام حسين عليه السلام او را دلداري داد و به صبر سفارش كرد و همه اهل بيت عليهم السلام از اين صحنه گريستند. امام خطاب به آنان فرمود:

«يا اختاه! يا ام كلثوم! يا فاطمة! يا رباب! انظرن اذا قتلت فلا تشققن علي جيبا ولا تغمشن وجها ولا تقلن هجرا; (2)

اي خواهر! اي ام كلثوم! اي فاطمه! اي رباب! متوجه باشيد كه وقتي من كشته شدم، گريبان ندريد و صورت نخراشيد و سخن بيهوده مگوييد.»

نافع بن هلال مي گويد:

وقتي امام حسين عليه السلام به خيمه زينب كبري عليها السلام وارد شد، شنيدم آن بانوي سترگ از حضرت، وضعيت روحي ياران را پرسيد كه آيا از ثبات و پايداري آنان اطمينان دارد؟

امام عليه السلام در پاسخ فرمود:

«والله لقد بلوتهم فما وجدت فيهم الاشوس الاقعس يستانسون بالمنية دوني استيناس الطفل الي محالب امه; (3)

سوگند به خدا آنان را آزمودم، در ميان آنان احدي را نيافتم، مگر شجاعاني استوار كه اشتياق آنان به مرگ در ركاب من همچون انس كودك به سينه مادر است.»

دردناك ترين صحنه براي بانوان، به ويژه زينب كبري عليها السلام لحظه وداع امام عليه السلام با اهل خيام بود كه باز همگي از طرف امام عليه السلام مامور به صبر شدند.

هنگامي كه «ذوالجناح » خبر شهادت سيدالشهداء عليه السلام را به خيمه گاه آورد اهل حرم به سوي قتلگاه روانه شدند. زينب كبري عليها السلام با ديدن صحنه گودال فرياد زد:

وامحمدا! واعليا! هذا حسين بالعراء صريع بكربلا ليت السماء اطبقت علي الارض وليت الجبال تدكدكت علي السهل

با اين جملات در حالي كه امام در حال جان دادن بود خود را به پيكر برادر نزديك كرد و عمر سعد با گروهي خود را به گودال قتلگاه نزديك مي كردند.

«عقيله بني هاشم » فرياد كشيد:

«واي بر شما. آيا مسلماني بين شما نيست؟»

اما كسي پاسخ او را نداد و عمر سعد به سپاهيان خود دستور داد كار حسين عليه السلام را تمام كنند.

بانويي كه شهادت دو فرزند، برادران و برادرزادگان و خويشان را به چشم خود ديده است، تازه رسالت سنگيني را به دوش خود احساس مي كند. او بايد برخيزد و بيرق شهدا را تا پايان راه با صبر و پايداري در دست گيرد.

شام غريبان، حركت از قتلگاه و حوادث مسير اسارت هر كدام به تنهايي براي زمين گير شدن قوي ترين مردان كفايت مي كرد اما زينب عليها السلام بزرگ تر و استوارتر از آن بود كه با سيل سهمگين طوفان هاي بلا بر خود بلرزد.

زينب كبري عليها السلام بااين كه دلخراش ترين صحنه ها را ديد اما در هر فرصتي پيام عاشوراييان را با اقتدار و صلابت به گوش همگان مي رساند. در مجلس يزيد كه همه چيز براي تحريف خون كربلاييان فراهم شده بود خطبه آتشين (4) او ورق را برگرداند و جو تبليغاتي مسموم شاميان را چنان متحول ساخت كه دشمن از نگهداري اسراي سرافراز در آن ديار احساس خطر مي كند. او فاطمه اي بود در شام و زبان گوياي علي عليه السلام بود در كوفه. او به حق، زينب بود، زينت پدر…

ما يار قديم مشكلات و رنجيم

در سنگر صبر و در ميان گنجيم

در حادثه هاي تلخ حال خود را

با صابره كرببلا مي سنجيم (5)

1) مقرم، مقتل الحسين عليه السلام، ص 176.

2) همان، ص 218.

3) همان، ص 219.

4) همان، ص 357.

5) نگارنده.

 نظر دهید »

مهدی (عج)ولی وامین الله در خطبه غدیر

28 مهر 1392 توسط کدخدا نجف آبادی

طبق روايات فراوان هيچ گاه زمين خالي از حجّت نمي شود؛ خواه آشكار باشدو يا پنهان و پشت پرده. در اين دوران حجت الهي همان مهدي عليه السلام است كه قرنها قبل از غيبت آن حضرت پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله  اين مسئله را در خطبه غدير گوشزد فرموده است: “اَلا وَاِنَّهُ وَلِيُّ اللَّهِ فِي اَرْضِهِ وَ حَكَمُهُ فِي خَلْقِهِ وَ اَمِينُهُ فِي سِرِّهِ وَعَلانِيَتِهِ؛1

آگاه باشيد به راستي كه او وليّ خدا در زمين و داور او در ميان مردم و امانتدار امور آشكار و نهان اوست.”

1-بحار الانوار، ج 37، ص 213.

 نظر دهید »

تبریک عید غدیر خم

28 مهر 1392 توسط کدخدا نجف آبادی

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ /> پیشاپیش بزرگترین عید شیعیان(عید سعید غدیر خم)رابه محضر امام زمان(عج)وشیعیان راستین حضرتش تبریک عرض می کنیم .

 نظر دهید »

بهترین وبدترین موادغذایی هنگام سحر

27 تیر 1392 توسط کدخدا نجف آبادی
در طول ماه مبارک رمضان، اینکه از چه مواد غذایی به هنگام سحر و یا قبل از سپیده دم استفاده می کنیم، فوق العاده مهم می باشد .اغلب افراد تمایلی برای خوردن وعده سحری ندارند. به این افراد توصیه می شود شب ها کمی زودتر بخوابند تا در زمان سحر به موقع بیدار شوند و  فرصت کافی برای خوردن سحری داشته باشند. همچنین برای تحریک اشتها بهتر است وعده سحری را با خوردن سالاد یا میوه آغاز نمود.
ما در اینجا مواد غذایی را که باید از خوردن آنها اجتناب کنید و یا اینکه باید آنها را بیشتر مصرف کنید را برایتان آورده ایم.

 

هضم غذا , تغذیه ماه رمضان ,غذاهای سرخ کردنی

 

خرما میوه ای کوچک است که حاوی قند، فیبر و مواد مغذی بوده و به علت انرژی زیادی که دارد مصرف آن به هنگام سحر بسیار توصیه شده است. حضرت محمد ( ص ) نیز فرموده اند : خرما بهترین بهترین ماده ی غذایی به هنگام سحر می باشد.

 

هضم غذا , تغذیه ماه رمضان ,غذاهای سرخ کردنی

 

در  مواد غذایی چون جو ، گندم ، عدس ، غلات و …کربوهیدرات های زیادی وجود دارد که خوردن این نوع غذاها به هنگام سحر باعث می شود که شما احساس سیری بیشتری در طول روز داشته باشید.

 

هضم غذا , تغذیه ماه رمضان ,غذاهای سرخ کردنی

 

خوردن موز و سایر میوه ها یی که غنی از کربوهیدرات های و فیبر می باشند بسیار توصیه می شود. موز همچنین منبع خوبی از پتاسیم و سایر مواد مغذی ضروری است.

 

هضم غذا , تغذیه ماه رمضان ,غذاهای سرخ کردنی

 

نوشیدن مقدار زیادی آب نه تنها در طول افطار بلکه به هنگام سحر باعث می شود که آب زیادی را در بدن ذخیره کنید.

 

هضم غذا , تغذیه ماه رمضان ,غذاهای سرخ کردنی

 

خوردن غذاهایی با فیبر بالا مانند غلات، حبوبات، انجیر، سبوس ، گندم سبوس دار ، سیب زمینی ، سبزیجات و تقریبا تمام میوه ها(به خصوص زردآلو و آلو ) به علت آنکه باعث می شود که هضم غذا به آرامی انجام پذیرد توصیه می شود.

 

هضم غذا , تغذیه ماه رمضان ,غذاهای سرخ کردنی

 

از خوردن غذاهای سرخ کردنی وغذاهای چرب و سرخ شده به هنگام سحراجتناب کنید ، چرا که خوردن این جور غذاها احساس بی حالی و شل شدن و پف کردن را به بدن می دهد و بهتر است از غذاهای آب پز بیشتر استفاده شود.

 

هضم غذا , تغذیه ماه رمضان ,غذاهای سرخ کردنی

 

از خوردن نوشیدنی های کافئین دار به هنگام سحر اجتناب کنید چرا که یک ماده غذایی ادرارآور می باشد که باعث از دست دادن سریع آب بدن شده و در نهایت منجر به کم آبی بدن می شود.

 

هضم غذا , تغذیه ماه رمضان ,غذاهای سرخ کردنی

 

خوردن غذاهای غنی از پروتئین مانند تخم مرغ، ماست یا گوشت نیز بسیار توصیه می شود چرا که باعث استقامت بیشتر بدن خواهد شد.

 

هضم غذا , تغذیه ماه رمضان ,غذاهای سرخ کردنی

 

از خوردن انواع شیرینی ها مانند کیک، بیسکویت، شکلات و …اجتناب کنید چرا که این مواد غذایی باعث می شود که کربوهیدراتهای تولید شده در بدن بسیار سریع سوخت شوند.

 1 نظر

انتخاب اصلح در کلام رهبر انقلاب

10 خرداد 1392 توسط کدخدا نجف آبادی

 
امام خميني رحمه الله با تأكيد بر انتخاب بهترين فرد برای ریاست جمهوری به موضوع انتخاب اصلح اشاره مي فرمايد:

«كسي كه از همه متعهدتر به اسلام، [داراي] سوابق خوب، پيوسته به هيچ طرفي، نه شرقي باشد نه غربي باشد، نه غربزده باشد و نه شرق زده، مسلمان باشد، پيرو احكام اسلام.»


و يا مي فرمايد:


«انتخاب اصلح براي مسلمين، يعني انتخاب فردي كه تعهد به اسلام و حيثيت آن داشته باشد و همه چيز را بفهمد. بايد مسلماني باشد كه احتياجات مملكت را بشناسد و سياست را بفهمد و مطلع به مصالح و مفاسد كشور باشد و ممكن است به شما و گروه شما هم مربوط نباشد.»

«اگر اصلح را انتخاب كرديد، كاري اسلامي مي كنيد و اين يك محكي براي خودتان است كه تشخيص بدهيد انتخاب براي اسلام است يا براي صلاح خودتان.»

 نظر دهید »

روحانیون وانتخابات

10 خرداد 1392 توسط کدخدا نجف آبادی

احزاب، گروهها و تفكرات مختلف سياسي براي حضور در اين رقابت سیاسی “انتخابات"آماده مي شوند و براي دستيابي به اهداف سياسي - اجتماعي خويش هر كدام شيوه و روش خاص تبليغاتي در پيش گرفته، در گرم كردن تنور انتخابات سهيم مي شوند .

در اين گير و دار، مبلغان ديني به عنوان سربازان امام زمان عليه السلام و پيش گامان حزب خدا و مدافعان ارزشهاي ديني، به اين معركه گام مي نهند .

بر همگان روشن است كه اينان در معادلات تبليغاتي داراي نقش انكارناپذير بوده، قشر وسيعي از مردم، تفكرات و اظهارات آنان را به عنوان منبعي مطمئن مورد پذيرش قرار مي دهند . از اينرو حساسيت حضور و موضعگيري مبلغان دين در اين عرصه بيش تر جلوه گر مي شود و بايسته است كه با احتياط، حزم و ژرف نگري، عمل كنند و به اعتماد مردم پاسخي خداپسندانه و در شان روحانيت ارائه كرده، مسئوليت الهي خويش را در عرصه انتخابات به انجام رسانند . دستيابي به اين منظور مستلزم توجه به مسائلي حساس و ظريف است كه اكنون در دو بخش «شيوه هاي ترغيب » و «روش انتخاب اصلح » بيان مي گردد .

شيوه هاي ترغيب مردم
يكي از مهم ترين برآمدهاي سياسي، بين المللي انتخابات، نمايش حضور و حساسيت مردم نسبت به نظام و انقلاب است . هر چه شركت كنندگان در انتخابات بيشتر و درصد حضور واجدين شرائط افزون تر باشد، علاقه و پشتيباني مردم از نظام بيش تر جلوه گر مي شود و كاهش حضور آنان، از دلسردي و عدم علاقه مردم نسبت به نظام حكايت خواهد كرد; از اينرو دشمنان همواره در طول سالهاي پس از انقلاب، هنگام برگزاري انتخابات با استفاده از همه ابزارهاي تبليغاتي خود با بيانهاي مختلف بر عدم شركت مردم در انتخابات پاي فشرده و مزدوران داخلي آنان، همين نغمه هاي شوم را سروده اند . در مقابل، دلسوزان نظام - از امام راحل رحمه الله و رهبري معظم انقلاب، شهيدان سرافراز تا دلسوزان فهيم جامعه - با شناخت صحيح بازتاب حضور مردم در انتخابات، همواره بر اين حركت سرنوشت ساز تاكيد داشته اند .

امروز نيز مبلغان ديني بايد مردم را به حضور فعال تر در انتخابات ترغيب و لحظه اي از اين امر مهم و اساسي غفلت نورزند كه آثار شوم آن در دنيا و آخرت دامنگير خواهد بود . اگر مبلغ بخواهد به گونه اي شايسته رسالت الهي خويش را در اين زمينه انجام دهد لازم است ابتدا به بازشناسي اقشار مختلف اجتماعي - با توجه به موضوع مورد بحث - پرداخته، سپس براي هر گروه به تناسب جايگاه و نگرشهاي آنان روش ويژه اي را براي تبليغ انتخاب كند، سپس فعاليت خود را با رعايت حدودي كه مرضي الهي است، دنبال كند .

در اينجا از باب نمونه به بازشناسي چند گروه اجتماعي و روش ترغيب آنان مي پردازيم . بديهي است كه مبلغين محترم در هر منطقه و محلي، با توجه به قشرهاي اجتماعي محل فعاليت خود مي توانند به تناسب، شيوه و روش خاصي را دنبال كنند .

1 . مؤمنين انقلابي
بخش بزرگي از مردم جامعه، افرادي با انگيزه هاي قوي ديني و انقلابي بوده، در هر موقعيتي كه نظام اسلامي نياز به حضور داشته; اعم از جنگ، پشتيباني از جنگ، انتخابات و … پاي به ميدان نهاده، بي دريغ انجام وظيفه كرده اند . مبلغ تنها جهت ايجاد انگيزه بيشتر، به بيان تاثير برگزاري پر شور انتخابات در حفظ و تقويت نظام پرداخته، جايگاه معنوي اين حركت را براي آنان مطرح مي كند .

2 . مسلمانان ناراضي
گروهي ديگر در جامعه به چشم مي خورند كه از نظر مذهبي و انجام مناسك ديني افرادي مقيداند، ليكن به دليل وجود برخي از مفاسد اجتماعي، آرام آرام از انقلاب و حساسيت نسبت به حفظ آن فاصله گرفته اند و گاهي به تصور آنكه بايد منتظر ظهور صاحب اصلي براي اصلاح جامعه بود، نسبت به شركت در انتخابات بي انگيزه شده اند .

از آنجا كه اين افراد معمولا داراي انگيزه هاي ديني هستند، مي توان با عمق بخشيدن به آگاهيهاي آنان، عملكردشان را تصحيح كرد . از اينرو بيان مسائل ذيل براي اين افراد مناسب به نظر مي رسد:

الف) هر فرد با ايماني همان گونه كه نسبت به مسائل عبادي مكلف است، نسبت به مسائل اجتماعي نيز تكاليفي دارد كه از جمله آنها، وظيفه هدايت انسانهاي گمراه به راه حق مي باشد . همچنين آيات قرآن و روايات معصومين عليهم السلام امر به معروف و نهي از منكر را از وظايف مسلمانان قلمداد كرده اند; از اينرو در طول تاريخ همه علماء و انديشمندان شيعه، اهتمام وافر به گسترش صلاح و كاهش فساد داشته و در جهت نشر و گسترش معارف ديني و كاهش گناه و فساد در جامعه پيشگام بوده اند .

ب) آيا عدم شركت افراد با ايمان در انتخابات، فساد را كاهش مي دهد؟ و يا عرصه را براي حضور و حاكميت افراد بي تعهد و وابسته به بيگانگان باز مي گذارد؟ در نتيجه مفاسد و منكرات افزون تر و بدين وسيله معروف منكر و منكر معروف مي گردد؟ و آيا اگر چنين اتفاقي رخ دهد، گناه اين امر بر دوش آن كساني نيست كه با عدم حضور در انتخابات، زمينه رشد فساد و تباهي را فراهم ساخته اند؟

ج) بر فرض بي اعتنائي به انتخابات و تضعيف نظام، آيا نظام ديگري كه جايگزين مي شود، نظامي خواهد بود كه همه مفاسد را از بين خواهد برد و يا آنكه موجب سلطه و حاكميت كفار و گسترش فساد مي گردد؟

د) آيا به طور كلي در اين گردونه هستي، دستيابي به جامعه اي بدون فساد امكان پذير است؟ مگر فساد در زمان پيامبر صلي الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام به طور كلي نابود گشته بود و يا در زمان حكومت امام زمان عليه السلام همه انسانها مجبور به صلاح مي شوند؟ هرگز چنين نخواهد بود; بلكه حكومت صالح سعي در ترويج صلاح و كاستن از فساد دارد و اين امر به معناي محو كامل فساد نخواهد بود .

ما مي توانيم با شركت در انتخابات، انسانهائي را به حاكميت برسانيم كه در جهت ترويج صلاح و مبارزه با فساد اهتمام و جديت داشته باشند .
 3. ناراضيان اقتصادي
گروهي به دليل مسائلي مانند مشكلات اقتصادي، نابسامانيهاي نظام اداري، مفاسد سيستمهاي اجرائي، يا پرداخت ماليات و … نسبت به انقلاب و سرنوشت آن به بي تفاوت گشته، علاقه به حضور در انتخابات نشان نمي دهند . برخي از اين افراد داراي انگيزه هاي مادي نيرومندي هستند و تصور مي كنند كه مي توان نظامي به وجود آورد كه از مردم هيچگونه مالياتي دريافت نكرده، به آنان پولي هم از ناكجا آباد پرداخت كرد .

جهت رشد فكري اين افراد، بهتر است روحانيون محترم به مسائل ذيل توجه داشته باشند:

الف) مبلغ به هيچ وجه از عملكرد سيستمهاي مالياتي و يا شهرداريها و … دفاع نكند و امكان خطا و بي عدالتي را بپذيرد .

ب) اين مطلب را به مخاطبان بفهماند كه هيچ كشوري بدون ماليات و دريافت پول از مردم نمي تواند ادامه يابد، خصوصا با توجه به نظامهاي پيچيده اداري و انتظارات گسترده و به حق مردم از حكومتها .

نتيجه آنكه، هر حكومتي ايجاد شود، بالاخره پرداخت ماليات گريزناپذير است . حال اگر اين حكومت طرفدار صلاح باشد، بهتر از حكومتي است كه ماليات را دريافت و در جهت ترويج ناپاكيها بكوشد .

4 . ناراضيان بي بند و بار
برخي به دليل طرفداري از هرزگي و لجام گسيختگي، از عملكردهاي ارزشي نظام ناراضي و آرزوي زندگي با هنجارهاي غربي را در دل مي پرورانند . اين طيف در بين جوانان بيش تر ديده مي شوند و بسياري از عربده كشان طرفدار آزادي، از اين دسته اند و سردمداران سياست باز اين دسته، با دامن زدن به احساسات بي منطق اين گروه، براي جلب آراي آنان و ايجاد وجاهت سياسي براي خود به توجيه، تئوريزه كردن و جهاني جلوه دادن اين انتظارات مي پردازند .

مبلغين محترم مي توانند براي هدايت اين افراد، از راههاي گوناگوني استفاده كنند كه در ذيل به نكاتي اشاره مي شود:

الف) از آنجا كه اين افراد غالبا از جهت ايماني ضعيف اند، بايد به تحكيم بنيانهاي ايماني آنان پرداخته، از سويي الطاف الهي را براي آنان برشمرد تا مهر خداوند در دل آنان جاي گيرد و از سوي ديگر، آنان را از عواقب شوم دنيوي و اخروي اين رفتار بيم داد .

ب) معضلات، آسيبها و مشكلات اجتماعي - فرهنگي غرب را براي آنان بازگو كرد .

ج) زيباييهاي فراواني را كه جوامع اسلامي - به دليل پايبندي به ارزشها - دارند، براي آنان تبيين نمود .

د) تبعات پذيرش زشتيها و پليديهاي غربي و تاثير آن بر خانواده، فرزندان و همه بافتهاي اجتماعي را براي آنان تحليل كرد .

شايد بسياري ندانند كه زشتيهاي فرهنگ غرب از كودكي تا پس از مرگ گريبانگير آدمي مي گردد . كودكان، نوجوانان و جوانان را در لجنزار فساد غوطه ور مي سازد، خانواده ها را تباه مي كند، و صله رحم به پراكندگي و بيگانگي تبديل مي شود .

وفاداري مرد به زن و زن به شوهر، به بي وفائي، جدائي و بلا تكليف گزاردن فرزند منجر مي شود; ناامني، دزدي، آدم ربائي، و كشتن انسانها و جرم و جنايت افزايش مي يابد; نااميدي و خودكشي دامنگير مي شود; زندگيهاي تنها و سرد و همنشيني و هم زيستي با سگ و گربه را به جاي شب نشينيهاي محبت آميز انساني مي نشاند; پيران را به آسايشگاه سالمندان براي لحظه شماري زمان مرگ مي فرستد وپس از مرگ هم اعضاء پيش فروش شده آدمي را در قبال مالي اندك به تاراج مي گذارد .

انفاق، گذشت، ايثار، احسان، دستگيري از درماندگان و صفاي شاد بودن با خشنودي ديگران، جاي خود را به آز، طمع و پول پرستي مي دهد و رياست جويي، تفرعن و كاخ سازي بر ويرانه كوخهاي تهيدستان ارزش مي شود .

مبلغان محترم مي توانند در سخنرانيهاي عمومي، با طرح اشكالاتي كه در ذهن برخي از مخاطبان است و پاسخ متين به آنها، بستر حضور فعال تر مردم در انتخابات را فراهم سازند و در نشستهاي خصوصي در صورت طرح اشكال از طرف مردم، خيلي دلسوزانه و مستدل، آنان را راهنمائي كنند .

روش انتخاب اصلح
جهت كمك به مردم، در انتخاب نيروهاي صالح، مبلغ بايد مسائلي را مورد توجه قرار دهد كه رعايت آن لازم و ضروري به نظر مي رسد:

1 . پرهيز از جناحبندي
در ترغيب مردم به حضور در انتخابات، روحانيون داراي تاثيري جدي و سرنوشت سازاند; از اينرو تاكيد بر شركت در انتخابات كاري بس ارزشمند و ستودني است، ليكن بهتر است به هيچ وجه اين حركت خداپسندانه رنگ جناحي و طرفداري بي منطق از گروهي خاص و دشمني با گروهي ديگر به خود نگيرد .

2 . اجتناب از تبليغ براي اشخاص
دفاع و حمايت از اشخاص نيز براي مبلغ كار شايسته اي نيست و پرهيز از اين نوع رفتارها، جايگاه پدرانه روحاني را حفظ كرده، موجب دوري گروهي از افراد با ايمان از مسجد و محافل ديني نمي گردد .

3 . معرفي ملاكهاي انتخاب
بهترين شيوه جهت دهي به انتخاب مردم، بيان ملاكهاي انتخاب و صلاحيت نمايندگان است، و بيش از هر چيز، انتظار از روحاني، معرفي ملاكهاي ارزشي، اعتقادي، اخلاقي، اجتماعي و سياسي بر محور دستورات ديني است . اگر ملاكها به خوبي و روان و مستدل بيان شود، خصوصا اگر بر اساس آيات و روايات، با مردم سخن گفته شود، مؤثرتر و كارسازتر خواهد بود .

4 . بيان آثار انتخاب افراد فاسد
 

 مبلغان -حجة الاسلام حسن نبوی

 نظر دهید »

به مانگفتند

10 خرداد 1392 توسط کدخدا نجف آبادی

راستش‌ را به‌ ما نگفتند یا لااقل‌ همة‌ راست‌ را به‌ ما نگفتند.

گفتند: تو كه‌ بیایي‌ خون‌ به‌ پا مي‌كني‌،جوي‌ خون‌ به‌ راه‌ مي‌اندازي‌ و از كشته‌ پشته‌ مي‌سازي‌ و ما را از ظهور تو ترساندند. درست‌ مثل‌ اینكه‌ حادثه‌اي‌ به‌ شیریني‌ تولد را كتمان‌ كنند و تنها از درد زادن‌ بگویند. ما از همان‌ كودكي‌، تو را دوست‌ داشتیم‌. با همة‌ فطرتمان‌ به‌ تو عشق‌ مي‌ورزیدیم‌ و با همة‌ وجودمان‌ بي‌تاب‌ آمدنت‌ بودیم‌. عشق‌ تو با سرشت‌ ما عجین‌ شده‌ بود و آمدنت‌، طبیعي‌ترین‌ و شیرین‌ترین‌ نیازمان‌ بود.

اما … اما كسي‌ به‌ ما نگفت‌ كه‌ چه‌ گلستاني‌ مي‌شود جهان‌، وقتي‌ كه‌ تو بیایي‌. همه‌، پیش‌ از آنكه‌ نگاه‌ مهرگستر و دست‌هاي‌ عاطفه‌ تو را توصیف‌ كنند، شمشیر تو را نشانمان‌ دادند.

آري‌، براي‌ اینكه‌ گل‌ها و نهال‌ها رشد كنند، باید علف‌هاي‌ هرز را وجین‌ كرد و این‌ جز با داسي‌ برنده‌ و سهمگین‌، ممكن‌ نیست‌. آري‌، براي‌ اینكه‌ مظلومان‌ تاریخ‌، نفسي‌ به‌ راحتي‌ بكشند، باید پشت‌ و پوزة‌ ظالمان‌ و ستمگران‌ را به‌ خاك‌ مالید و نسلشان‌ را از روي‌ زمین‌ برچید.

آري‌، براي‌ اینكه‌ عدالت‌ بر كرسي‌ بنشیند، هر چه‌ سریر ستم‌آلودة‌ سلطنت‌ را باید واژگون‌ كرد و به‌ دست‌ نابودي‌ سپرد. و اینها همه‌، همان‌ معجزه‌اي‌ است‌ كه‌ تنها از دست‌ تو برمي‌آید و تنها با دست‌ تو محقق‌ مي‌شود.

اما مگر نه‌ اینكه‌ اینها همه‌ مقدمه‌ است‌ براي‌ رسیدن‌ به‌ بهشتي‌ كه‌ تو باني‌ آني‌ . آن‌ بهشت‌ را كسي‌ براي‌ ما ترسیم‌ نكرد.

كسي‌ به‌ ما نگفت‌ كه‌ آن‌ ساحل‌ امید كه‌ در پس‌ این‌ دریاي‌ خون‌ نشسته‌ است‌، چگونه‌ ساحلي‌ است‌؟!

كسي‌ به‌ ما نگفت‌ كه‌ وقتي‌ تو بیایي‌: پرندگان‌ در آشیانه‌هاي‌ خود جشن‌ مي‌گیرند و ماهیان‌ دریاها شادمان‌ مي‌شوند و چشمه‌ساران‌ مي‌جوشند و زمین‌ چندین‌ برابر محصول‌ خویش‌ را عرضه‌ مي‌كند.

به‌ ما نگفتند كه‌ وقتي‌ تو بیایي‌: دل‌هاي‌ بندگان‌ را آكنده‌ از عبادت‌ و اطاعت‌ مي‌كني‌ و عدالت‌ بر همه‌ جا دامن‌ مي‌گسترد و خدا به‌ واسطة‌ تو دروغ‌ را ریشه‌كن‌ مي‌كند و خوي‌ ستمگري‌ و درندگي‌ را محو مي‌سازد و طوق‌ ذلت‌ و بردگي‌ را از گردن‌ خلایق‌ برمي‌دارد.

به‌ ما نگفتند كه‌ وقتي‌ تو بیایي‌: ساكنان‌ زمین‌ و آسمان‌ به‌ تو عشق‌ مي‌ورزند، آسمان‌ بارانش‌ را فرو مي‌فرستد، زمین‌، گیاهان‌ خود را مي‌رویاند… و زندگان‌ آرزو مي‌كنند كه‌ كاش‌ مردگانشان‌ زنده‌ بودند و عدل‌ و آرامش‌ حقیقي‌ را مي‌دیدند و مي‌دیدند كه‌ خداوند چگونه‌ بركاتش‌ را بر اهل‌ زمین‌ فرو مي‌فرستد.

به‌ ما نگفتند كه‌ وقتي‌ تو بیایي‌: همة‌ امت‌ به‌ آغوش‌ تو پناه‌ مي‌آورند همانند زنبوران‌ عسل‌ به‌ ملكة‌ خویش‌. و تو عدالت‌ را آنچنان‌ كه‌ باید و شاید در پهنة‌ جهان‌ مي‌گستري‌ و خفته‌اي‌ را بیدار نمي‌كني‌ و خوني‌ را نمي‌ریزي‌.

به‌ ما نگفته‌ بودند كه‌ وقتي‌ تو بیایي‌: رفاه‌ و آسایشي‌ مي‌آید كه‌ نظیر آن‌ پیش‌ از این‌، نیامده‌ است‌. مال‌ و ثروت‌ آنچنان‌ وفور مي‌یابد كه‌ هر كه‌ نزد تو بیاید فوق‌ تصورش‌، دریافت‌ مي‌كند.

به‌ ما نگفتند كه‌ وقتي‌ تو بیایي‌: اموال‌ را چون‌ سیل‌، جاري‌ مي‌كني‌، و بخشش‌هاي‌ كلان‌ خویش‌ را هرگز شماره‌ نمي‌كني‌. به‌ ما نگفتند كه‌ وقتي‌ تو بیایي‌: هیچ‌كس‌ فقیر نمي‌ماند و مردم‌ براي‌ صدقه‌ دادن‌ به‌ دنبال‌ نیازمند مي‌گردند و پیدا نمي‌كنند. مال‌ را به‌ هر كه‌ عرضه‌ مي‌كنند، مي‌گوید: بي‌نیازم‌.

اي‌ محبوب‌ ازلي‌ و اي‌ معشوق‌ آسماني‌! ما بي‌آنكه‌ مختصات‌ آن‌ بهشت‌ موعود را بدانیم‌ و مدینة‌ فاضلة‌ حضور تو را بشناسیم‌ تو را دوست‌ مي‌داشتیم‌ و به‌ تو عشق‌ مي‌ورزیدیم‌. كه‌ عشق‌ تو با سرشت‌ها عجین‌ شده‌ بود و آمدنت‌ طبیعي‌ترین‌ و شیرین‌ترین‌ نیازمان‌ بود.

ظهور تو بي‌تردید بزرگترین‌ جشن‌ عالم‌ خواهد بود و عاقبت‌ جهان‌ را ختم‌ به‌ خیر خواهد كرد.

كلك‌ مشاطه‌ صنعش‌ نكشد نقش‌ مراد    

هركه‌ اقرار بدین‌ حسن‌ خداداد نكرد

 6 نظر

علی (علیه السلام )زیباترین سروده هستی

03 خرداد 1392 توسط کدخدا نجف آبادی

روزی که بنای خلقت دنیابود          آن روز که نه آدم ونه حوابود

درمحفل قوی که خدابود رسول       بوداحمدوعلی وزهرای بتول

کیست مولالام خلقت راهدف         عین علم ویای دریای شرف

کیست مولاناخدارابعدازخدا           دراتی مشکل گشای انبیا

کیست مولاساقی حوض کوثر         بریتیمان مهربانترازپدر

کیست مولی نورحق رامنجلی         حجت برحق حق یعنی علی

کیست مولانوراحمدراکمال           متصل نورش به نورلایزال

بی علی درجسم هستی روح نیست    کشتی شرع نبی رانوح نیست

بی علی اصل عبادت باطل است       بی علی هرکس بمیردجاهل است

این علی معنی نون است ونماز       شامل شان نزول هل اتی است

پیرواومیثم تماربود                 رشته مهرش طناب داربود

درددل کم کن بنوش این عمل        ازعلی آموزاخلاص عمل


میلادفرخنده شورانگیزترین غزل آفرینش تنهامولودکعبه مولی الموحدین امیرالمومنین حیدرحضرت علی (علیه السلام ) وروزپدرگرامی باد.التماس دعا



گویندحریم کعبه دردداشته       ازسیزده رجب خبرداشته

ازشدت اشتیاق علی            دیوارکعبه شکاف برداشته

 1 نظر

تبریک ماه رجب

22 اردیبهشت 1392 توسط کدخدا نجف آبادی

این الرجبیون

آغازفصل عبادت ونوشیدن ازنهرگوارای رجب ودرآویختن درشاخه طوبای شعبان وریاضت درریاض رمضان وگلچیدن دربهار قرآن

ماهی که منسوب به حضرت احدیت جل وعلاست ماهی که اولین روزش باقری وسومینش نقوی ودهمینش تقوی وسیزدهمینش علوی ونیمه اش زینبی وبیست وهفتمینش محمدی است مبارک باد .

امام محمد باقر (علیه السلام):اگرمومنی رادوست دارید آمدن ماه رجب رابه اومژده دهید

بیاییم برای هم دعاکنیم یقینا حضرتش مستجاب می کند .التماس دعا

 1 نظر

محاسبه نفس

14 اردیبهشت 1392 توسط کدخدا نجف آبادی

شخصي بود به نام توبة ابن صمّة. نقل شده كه او نفس خود را در بيشتر اوقات شب و روز محاسبه مي كرد. روزي ايّام گذشته عمر خود را حساب كرد و متوجه شد كه شصت سال از عمرش گذشته است. سپس ايّام آن را حساب كرد و ديد بيست و يك هزار و پانصد روز مي شود. گفت: واي بر من! آيا من مالك را به بيست و يكهزار گناه [روزي يك گناه ]ملاقات خواهم كرد؟ اين را گفت وبي هوش شد و در همان حال بي هوشي وفات كرد.

 منازل الآخرة، شيخ عباس قمي، ص 94.

 نظر دهید »

جلوه ای از محبت زهرا "سلام الله علیها"نسبت به شیعیان

10 اردیبهشت 1392 توسط کدخدا نجف آبادی

از ويژگيهاي حضرت زهراءعليها السلام مي توان لطف و عنايت آن گرامي را به امت اسلام به ويژه شيعيان اميرالمؤمنين علي عليه السلام ذكر كرد. در هنگام ازدواج حضرت فاطمه عليها السلام وقتي مقدار مهريّه معين شد و آن بزرگوار از مبلغ مورد نظر آگاهي يافت، خطاب به پيامبرصلي الله عليه وآله عرض كرد: “يَا رَسُولَ اللَّهِ! اِنَّ بَنَاتَ النَّاسِ يَتَزَوَّجْنَ بِالدَّرَاهِمِ فَمَا الْفَرْقُ بَيْنِي وَ بَيْنَهُنَّ؟ اَسْألُكَ اَنْ تَرُدَّهَا وَ تَدْعُوا اللَّهَ اَنْ يَجْعَلَ مَهْرِي الشَّفَاعَةَ فِي عُصَاةِ اُمَّتِكَ؛(1) اي رسول خدا! دختران مردم با درهمها ازدواج مي كنند، پس چه فرقي بين من و آنها خواهد بود؟ تقاضا دارم مهريه مرا باز گرداني و از خداوند [متعال ] بخواهي كه مهريه مرا “شفاعتِ” گناهكاران امت تو قرار دهد.”

درآن لحظه جبرئیل نازل شد در حالی که دردستش پارچه ای لطیف وابریشمی قرارداشت وروی آن نوشته شده بود.جعل الله مهرفاطمة الزهراء شفاعة المذنبین من امة ابیها.خداوند متعال مهریه فاطمه زهرا  راشفاعت از گناهکاران امت پدرش قرار داد.

 هنگامي كه فاطمه عليها السلام به حال احتضار رسيد، وصيت كرد كه آن پارچه را روي سينه و زير كفنش قرار دهند و فرمود: آن گاه كه در روز قيامت محشور شدم، اين نوشته را با دستم بلند كرده، در مورد گناهكاران امت پدرم شفاعت مي كنم.(2)

1) فرهنگ سخنان حضرت فاطمه عليها السلام، ص 240.

2) صحيفة الزهراءعليها السلام، ص 274.

 2 نظر

تبریک ولادت

08 اردیبهشت 1392 توسط کدخدا نجف آبادی

با سلام به همه وبلاگ نویسانی که در این هفته تلاش خویش را برای رساندن پیام فاطمه “سلام الله علیها “به گوش جهانیان انجام دادند.

پیشاپیش ولادت بزرگ بانوی اسلام ،بانویی حماسی ای که هم در زمینه سیاست وهم در زمینه اقتصاد زبانزد عالمیان است ،برمادران  وزنان حماسی ایران زمین مبارک باد .

 نظر دهید »

تاثیر محبت برتربیت صحیح کودکان

04 اردیبهشت 1392 توسط کدخدا نجف آبادی

 در هفت سال اول، كودك از آموزش جدّي و رسمي معاف است و در اين دوران آزادي عمل بيشتري دارد و نبايد تكاليف سخت را بر او تحميل كرد، از اين رو گفته اند: طفل در اين مقطع سنّي تكليف پذير نيست. كودك به رغم كم سالي موجود با ارزشي است و بايد در خانواده گرامي داشته شود و مورد مهر و محبت قرار گيرد. هيچ جايي نمي تواند براي ارضاي عواطف كودك، جاي محيط پر مهر و امن خانواده را بگيرد. يكي از روزنه هاي نفوذ در فرزند مُحبت است و از اين طريق والدين مي توانند كودك را تحت كنترل خود بگيرند و ضمن پرورش و رشد شخصيّت وي، او را از سقوط در درّه فساد و انحراف بازدارند.
 ابراز محبت در تربيت صحيح فرزند آن قدر اثر دارد كه رسول اكرم صلي الله عليه وآله فرموده اند: “نَظَرُ الْوالِدِ اِلي  وَلَدِهِ حُبّاً لَهُ عِبادَةٌ؛( 1)
 نگاه محبت آميز پدر به صورت فرزند عبادت است.”
 و نيز آن رحمت عالميان صلي الله عليه وآله تاكيد كرده اند: “اَكْثِرُوا مِنْ قُبْلَةِ اَوْلادِكُمْ فَاِنَّ لَكُمْ بِكُلِّ قُبْلَةٍ دَرَجَةً فِي الْجَنَّةِ مَسيرَةَ خَمْسَمِأَةِ عامٍ؛(2)
 فرزندان خود را زياد ببوسيد كه با هر بوسه اي كه شما والدين نثار فرزندان مي كنيد، درجه اي در بهشت به دست مي آوريد كه طول مسير آن پانصد سال راه است.”
 اظهار لطف و محبت در كانون خانواده، به منزله يك غذاي روحي است كه بايد با ملاحظاتي استمرار يابد. محبت را بايد طوري آشكار ساخت كه فرزندان در درك و احساس آن دچار شك و ترديد نگردند و در ابراز آن نبايد بين فرزندان تبعيض قائل گرديد كه اين وضع حقارت ها، انحرافات و كينه هايي را در ميان بچه ها پديد مي آورد و كسي كه روح تشنه لطف و محبتش در كانون گرم خانواده سيراب نگردد، در خارج از محيط خانه فريفته چرب زباني ها و تملّق ها و برخي جاذبه هاي كاذب مي گردد و استمرار اين وضع، ناهنجاري ها و آسيب هايي را به دنبال خواهد آورد. كودكان دشوار غالباً كساني هستند كه در كانون خانواده نابسامان كه از فروغ عطوفت گرم و روشن نشده، پا به عرصه وجود نهاده اند يا حداقل به جاي محبت تنها از ترحّم ديگران برخوردار گرديده اند. اين محرومين لطف و محبت و قربانيان جهل و بي مهري خانواده، ناچار نياز به خودنمايي و جلب توجّه خود را از راه هاي ديگر كه به زيان اجتماع است، ارضاء مي كنند.(3)
 كودكستان و شيرخوارگاه هاي عمومي نمي توانند با لبخندهاي حرفه اي و مصلحتي كاركنان جاي تبسّم هاي صادقانه والدين را بگيرند. دكتر الكسيس كارل مي نويسد: مادراني كه كودكان خود را به مهد كودك مي سپارند تا به شغل اداري و تفنن هاي هنري، ادبي و… خود بپردازند سبب خاموشي شعله هاي محبتي مي شوند كه كودكان در پرتو گرما و نورش بسي چيزها فرا مي گيرند.(4)
 در خانواده هايي كه اين گوهر تابان، نور افشاني نكند، بايد بسياري از آلام روحي و معضلات اجتماعي را جستجو كرد.
 به قول مولوي:
 از محبت تلخ ها شيرين شود
وز محبّت مس ها زرّين شود
 رشد عاطفي كودكان آن چنان پيچيده و با اهميت است كه چگونگي شرايط عاطفي حتّي بر رشد جسمي، رشد ذهني و اجتماعي تاثير جدي مي گذارد. اطفالي كه در خانواده آن ها با مهر و محبت رفتار مي شود و نيازهاي فطري و اساسي آنان به شايستگي تامين مي گردد، همواره با چهره اي شاد و متبسّم و با انرژي رواني قابل توجّه و آرامش روان تلاش مي كنند استعدادهاي بالقوه خود را در زمينه هاي گوناگون رشد به ظهور برسانند. به طور كلي شرايط عاطفي خوشايند كودكان در سنين خردسالي تاثير بسزايي در رشد مطلوب منش و شخصيّت آنان دارد، اگر نياز عاطفي بچّه ها به نحو مطلوبي در خانواده تامين گردد، كودكان احساس خودارزشمندي كرده و بااعتماد به نفس روزافزون، با نگرش مثبت به زندگي و با انگيزه اي قوي با مسايل مختلف مواجه مي شوند و به تلاش و تكاپو مي پردازند.(5)
 از جلوه هاي تغذيه عاطفي كودك همبازي شدن با اوست و در تعاليم اسلامي به اين نكته تاكيد شده است. رسول اكرم صلي الله عليه وآله فرموده اند: “مَنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ صَبا؛ هر كه كودكي دارد بايد [در راه تربيتش ] خود را تا سر حد كودكي برساند (خود را با دنياي او هماهنگ كند).” مولوي نيز اين حقيقت رابه نظم در آورده است:
 چون كه با كودك سر و كارت فتاد
هم زبان كودكي بايد گشاد
 همبازي شدن با كودك علاوه بر اين كه او را غرق لذت و سرور مي كند، صميميت و عطوفت را افزايش مي دهد و اعتماد به نفس و احساس ارزشمندي را در كودك تقويت مي نمايد.

1) مستدرك الوسايل، باب 64، ج 15، ص 170.
2) وسايل، ج 21، ص 485.
3) روح بشر، دكتر ناصرالدين صاحب الزماني، ص 57 و 138.
4) انسان موجود ناشناخته، دكتر الكسيس كارل، ص 26.
5) چكيده اي از روان شناسي تربيتي (كاربردي)، دكتر غلامعلي افروز، ص 135.

 نظر دهید »

تاثیر بازی بر شخصیت کودکان

04 اردیبهشت 1392 توسط کدخدا نجف آبادی

 كودك از چهار سالگي وارد مرحله اي جديد از زندگي مي شود، در اين زمان به لحاظ رواني كنجكاو است و بسياري از مفاهيم را فرا مي گيرد. به همين دليل والدين بايد توجّه بيشتري به او بنمايند. بازي براي كودكان سه تا هفت سال بهترين سرگرمي است و از اين جهت رسول اكرم صلي الله عليه وآله تاكيد نموده اند: “دَعْ اِبْنَكَ يَلْعَبُ سَبْعَ سِنينَ؛ هفت سال فرزندت را رها كن تا بازي كند.”
 كارشناسان تعليم و تربيت نيز همين توصيه خاتم رسولان صلي الله عليه وآله را تجويز مي نمايند. بازي علاوه بر آن كه حركات بدني طفل را شكل داده و هماهنگ مي نمايد، حواس او را متوازن مي كند، تمايلاتش را متعادل كرده و از پرخاشگري و برخي رفتارهاي ناهنجار او جلوگيري مي كند. از طريق بازي، كودكان مي توانند جنبه هايي از ابتكار، خلاقيّت و توانايي ذهني خويش را نشان دهند و از اين جهت بازي طفل را براي زندگي بهتر مهيّا مي كند. اصول ارزشي اخلاقي كه اسلام بر آن ها تاكيد دارد همچون ياري رساندن به يكديگر، حفظ اتحاد و يكپارچگي و ارزش قائل شدن براي ديگران را كودكان به هنگام بازي بهتر درك مي كنند و مي آموزند.(1)
 نكات قابل توجه:
 در دوران سيادت فرزندان، اولياء بايد محورهاي ذيل را مد نظر قرار دهند:
 الف - برخوردار نمودن فرزند از مزاياي تعليم و تربيت و سوق دادن اطفال به سوي ارزش هاي متعالي، مقدّس و مسايلي كه با فطرت خداشناسي او هماهنگي دارد. حضرت علي عليه السلام فرمودند: “اِنَّما قَلْبُ الْحَدَثِ كَالْاَرْضِ الْخالِيَةِ كُلَّ ما اُلْقِيَ فيها مِنْ شَيْي ءٍ قَبِلَتْهُ؛(2) قلب بچه همچون زمين خالي است كه هر چه (هر بذري) در آن افكنده شود، آن را مي پذيرد.”
 ب - در همين سنين بايد اطفال را با موازين شرعي، مسايل اعتقادي و فرائض الهي آشنا نمود.
 حضرت علي عليه السلام نيز تاكيد كرده اند: وقتي كودك به پنج سالگي رسيد و دست چپ و راست خود را شناخت او را در برابر قبله نگه داشته و دستور دهيد سجده كند، در شش سالگي ركوع و سجود را به او بياموزيد و در هفت سالگي شستن دست و صورت و مراسم نماز را به او ياد دهيد و در نُه سالگي وضو را كاملاً به وي بياموزيد و وادار كنيد نماز بخواند.(3)
 همچنين آن حضرت فرموده اند: “حَقُّ الْوَلَدِ عَلَي الْوالِدِ اَنْ يُحْسِنَ اِسْمَهُ وَيُحْسِنَ اَدَبَهُ وَيُعَلِّمُهُ الْقُرآنَ؛(4)
 حق فرزند بر پدر اين است كه نام نيكو بر او بگذارد و خوب ادبش كند و قرآن را به وي ياد دهد.”
 والدين بايد اين واقعيّت مسلّم را بدانند كه كودك در اين سنين براي خود شخصيّتي دارد و هرگونه رفتاري با او غالباً در مراحل بعدي زندگيش اثر مي گذارد و تحت تاثير پرورش هاي پدر و مادر راهي را انتخاب مي كند. اگر اين كوشش هاي تربيتي ناقص، نارسا و بدآموز باشند، از سير صلاح، رستگاري و فضيلت فاصله مي گيرد. پس والدين بايد كودك را به عنوان عضوي ارزنده از خانواده قبول كنند و از ناسازگاري مخصوصاً در حضورش اجتناب كنند و تنها به فكر تغذيه بدني او نباشند بلكه در تعيين مسير زندگي، او را ياري دهند و راهنمايش باشند.(5) متأسفانه غالب بزرگسالان به جاي بكارگيري روش هاي تأثيرگذاري در مورد بچه ها به تحميل محدوديت مي پردازند، دستور مي دهند، فرمان صادر مي كنند، تنبيه مي نمايند و يا آن ها را تهديد به مجازات مي كنند. اِعمال اين نوع روش هاي كنترل كننده عملاً بر ذهن و روان كودكان تاثير منفي مي گذارد. بنابراين والدين براي آن كه اطفال دچار مشكلات اخلاقي و رفتاري نشوند و تربيت هاي مفيد اثري عميق و مداوم بر زندگي آنان بگذارد، بايد از روش هاي زورمدارانه براي كنترل فرزندان بپرهيزند و از شيوه هايي استفاده كنند كه توان آنان را براي دست يافتن به شخصيّتي سالم، پويا، داراي اعتماد به نفس و متمايل به خوبي ها ارتقا دهد.(6)

1) نحوه رفتار والدين با فرزندان، يداللَّه جهانگرد، ص 33.
2) نهج البلاغه، نامه 31 (نامه حضرت علي به امام حسن).
3) مكارم الاخلاق، ص 254.
4) نهج البلاغه، ترجمه فيض الاسلام، ص 1264.
5) اسلام و حقوق كودك، دكتر احمد بهشتي، ص 105؛ خود انضباطي كودك و نوجوان در خانه و مدرسه، توماس گوردون، ترجمه دكتر زندي، ص 29.
6) رفتار والدين با فرزندان، محمد علي سادات، ص 19.

 نظر دهید »

فاطمه مخزن اسرار نبی "صلی الله علیه واله وسلم"

04 اردیبهشت 1392 توسط کدخدا نجف آبادی


 حارثة بن قدامه از سلمان از عمار از حضرت فاطمه عليها السلام مطلبي را نقل كرده كه نشان مي دهد كه سينه زهرا عليها السلام در بردارنده چه علوم و اسراري از پدرش رسول خدا صلي الله عليه و آله بوده كه اميرمؤمنان عليه السلام را به حيرت در آورده بود.

روايت شده است روزي عمار به سلمان فارسي گفت: «آيا مي خواهي چيز عجيبي را از فاطمه عليها السلام برايت نقل كنم؟

سلمان گفت: گفتم آري، نقل كن اي عمار! او گفت: روزي علي عليه السلام را ديدم كه بر فاطمه وارد شد. تا چشم فاطمه عليها السلام به علي عليه السلام افتاد، فرياد زد: علي جان! نزديك شو تا درباره آنچه كه گذشته و آنچه كه خواهد شد و آنچه كه اتفاق نمي افتد تا روز قيامت برايت بگويم.

عمار گفت: ديدم كه اميرمؤمنان آرام آرام به عقب برگشت و من هم با برگشتن علي عليه السلام به عقب برگشتم. آن حضرت آمد تا بر پيامبر صلي الله عليه و آله وارد شد. پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: يا ابا الحسن! پيش بيا. همين كه در محضر پيامبر صلي الله عليه و آله نشست، فرمود: تو مرا خبر مي دهي يا من تو را خبر دهم؟

علي عليه السلام فرمود: شنيدن حديث از شما بهتر است اي رسول خدا. حضرت فرمود: بر فاطمه داخل شدي و به تو چنين و چنان گفت و همان دم برگشتي. علي عليه السلام فرمود: آيا نور فاطمه از نور ما است؟

پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: آيا نمي داني؟ پس علي عليه السلام به سجده افتاده خدا را شكر كرد. عمار گفت: پس اميرمؤمنان عليه السلام از محضر پيامبر صلي الله عليه و آله خارج شده و بر فاطمه عليها السلام وارد شد و من همراهش وارد شدم. فاطمه عليها السلام فرمود: گويا خدمت پدرم رفتي و آنچه را كه به تو گفته بودم، به عرضش رساندي.

فرمود: آري، فاطمه جان. فاطمه فرمود: بدان اي اباالحسن! خداوند نور مرا خلق كرد در حالي كه او را تسبيح مي گفت و اين نور را به درختي از درختان بهشت سپرد و اين درخت بر اثر نور من نورافشاني مي كرد تا اين كه پدرم در وقت معراج، وارد بهشت شد، خداوند همان وقت بر دل پدرم انداخت تا ميوه اي از همان درخت بچيند و تناول كند، سپس اين نور را به مادرم سپرد كه مرا به دنيا آورد و من از همان نور مي باشم … . (1)

1) عيون المعجزات، ص 54 و بحار، ج 43، ص 8.

 نظر دهید »

برخورد ظریف تربیتی امام خمینی "ره"

03 اردیبهشت 1392 توسط کدخدا نجف آبادی

 
يكي از شاگردان حضرت امام خميني رحمه الله مي گويد: من يك وقت سيگار مي كشيدم و در اواخر، احساس كردم كه برايم زيان دارد . چون امام در رساله شان مسئله اي دارند كه هر چه زيان داشته باشد استعمالش جايز نيست، از امام سؤال كردم: آيا اين سيگار كشيدن نيز جزء همان مسئله است يا نه؟ امام به من نفرمودند سيگار كشيدن زيان دارد و نفرمودند زيان ندارد، ولي يك حكايتي را براي من نقل فرمودند كه: مرحوم ميرزا پيپ مي كشيدند و كسي خدمتشان رفته و ديده بود دور تا دور منقلشان پيپ چيده شده است . آن شخص به مرحوم ميرزا عرض كرده بود كه اينها زيان ندارد؟ آقا فرموده بودند: احتمال زيان مي دهي؟ گفته بود: بله . مرحوم ميرزا گفته بودند: پس آنها را جمع كن . امام همين حكايت را فرمودند و چنين در من اثر گذاشت كه ديگر سيگار نكشيدم و اين از بركت نفس مبارك امام بود.

 1 نظر

حضرت زهرا"سلام الله علیها"از منظر حضرت علی "علیه السلام

19 فروردین 1392 توسط کدخدا نجف آبادی

   انجام كارهاي سخت خانه

1 . حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام درباره حضرت فاطمه زهرا عليها السلام مي فرمايند:

«انها استقت بالقربة حتي اثرفي صدرها وطحنت بالرحي حتي مجلت يدها وكسحت البيت حتي اغبرت ثيابها واوقدت النار تحت القدر حتي دكنت ثيابها فاصابها من ذلك ضرر شديد; (1) حضرت فاطمه زهرا عليها السلام آن قدر با مشك، آب كشيد كه اثر آن در سينه اش آشكار شد و چندان با دست خود آسياب كرد كه دستهايش پينه زد و آن قدر خانه را جاروب كرد كه لباسهايش خاك آلود گرديد . و چندان آتش در زير ديگ روشن كرد كه لباسهايش سياه و دود آلود شد و از اين كارها رنج و سختي زيادي به او رسيد .»

 

فاطمه عليها السلام مطيع دائم علي عليه السلام

 2 . حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام مي فرمايند:

فوالله … لا اغضبتني ولاعصت لي امرا ولقد كنت انظر اليها فتنكشف عني الهموم والاحزان; (2) سوگند به خدا كه فاطمه عليها السلام هيچ گاه مرا خشمگين نكرد و در هيچ كاري از من سرپيچي ننمود . و من هرگاه به فاطمه عليها السلام نگاه مي كردم، غم و اندوه از من زدوده مي شد .»

1) علل الشرايع، ج 2، ص 366 .

2) بحارالانوار، ج 43، ص 134

 1 نظر

از کرامات بعد از شهادت حضرت زهرا "سلام الله علیها"

19 فروردین 1392 توسط کدخدا نجف آبادی

 1 - بيرون آمدن دست هاي زهراعليها السلام از كفن

هنگامي كه امام علي عليه السلام بدن زهراعليها السلام را كفن كرد، وقتي كه خواست بندهاي كفن را ببندد فرزندان خود را صدا زد و فرمود: «هلموا تزودوا من امكم; بياييد از ديدار مادرتان توشه بگيريد.» حسن و حسين عليهما السلام فرياد زنان مادر را صدا مي زدند، و مي گفتند: وقتي كه به حضور جدمان رسيدي سلام ما را به او برسان و به او بگو: بعد از تو در دنيا يتيم مانديم. آه! آه! چگونه شعله غم دل از فراق پيامبرصلي الله عليه وآله و مادرمان خاموش گردد؟!

 

امير مؤمنان مي فرمايد: «اني اشهد الله انها قد حنت وانت ومدت يديها وضمتهما الي صدرها مليا; من خدا را گواه مي گيرم كه فاطمه ناله جان كاه كشيد و دست هاي خود را باز كرد و فرزندانش را مدتي به سينه اش چسبانيد.»

 

ناگاه شنيدم هاتفي در آسمان ندا داد: «يا ابالحسن ارفعهما عنها فلقد ابكيا والله ملائكة السماء …; اي علي! حسنين را از روي سينه مادرشان بردار، سوگند به خداوند، كه فرشتگان آسمان را به گريه انداختند. (1) »

 

2 - نام زهراعليها السلام و نزول آب بهشتي

امام صادق عليه السلام فرمود: از ام ايمن نقل شده، كه در راه مكه به جحفه به عطش شديدي دچار شدم تا آنجا كه جانم به خطر افتاد، پس رو به آسمان نموده عرض كردم: اي پروردگار من، مرا دچار تشنگي نموده اي در حالي كه من خادمه دختر پيغمبرت مي باشم؟ آن گاه ديدم كه سطلي از آب بهشتي ظاهر شد، از آن نوشيدم. قسم به خانمم فاطمه زهراعليها السلام كه بعد از آن تا هفت سال گرسنگي و تشنگي بر من عارض نشد. (2)

1) بيت الاحزان، ص 154.

 

2) بحارالانوار، ج 62، ص 102; مستدرك الوسائل، ج 5، ص 135، ح 41.  

 1 نظر

پرده برداری از فتنه های سقیفه

19 فروردین 1392 توسط کدخدا نجف آبادی

 

 فاطمه ي زهرا عليهاالسلام در خطبه اي   ، پرده  از فتنه هاي ناشي از سقيفه را فاش ساخته است. دختر پيامبر صلي الله عليه و آله ، اين خطبه را هنگامي ايراد كرد كه گروهي از زنان مهاجران و انصار براي عيادت و احوال پرسي از او ـ كه در اثر حمله به خانه اش مصدوم و بيمار بود ـ رفته بودند.

 

آن بانوي بزرگ در فرازي از اين خطبه فرمود:

 

«آگاه باشيد به جانم سوگند! اين حكومتي كه پديد آوردند، تازه آبستن شده است. پس صبر كنيد تا ببينيد چه ثمره اي به بار مي آورد. آن گاه از آن به اندازه ي ظرف هاي بزرگ [به جاي شير[ خون تازه و سمّ كشنده بدوشيد! اين جا است كه كساني كه به راه باطل رفته اند، زيانكار مي شوند و آيندگان، عاقبت آنچه را كه گذشتگان تأسيس كردند، خواهند ديد. [اكنون كه به مراد خود رسيديد] از بابت دنياي خود خوش باشيد و قلبا براي فتنه هايي كه خواهد آمد، مطمئن باشيد. و بشارت باد بر شما به شمشيرهاي برنده اي كه به دنبال آن مي آيد و قدرت متجاوزي كه حداكثر ظلم و تعدّي را روا مي دارد و به هرج و مرجي فراگير كه همه جا را شامل مي شود و به استبدادي از ظالمين كه مقدار اندكي از بيت المال را باقي مي گذارد، به گونه اي كه كسي در آن رغبت نمي كند و جمعيت شما را درو مي كند [همه را قتل عام مي كند]، پس حسرت و اندوه با شما باد، و به كدامين سو مي رويد؟… .»(1)

 

1 ـ طبرسي، الأحتجاج، ص 66؛ مجلسي، محمد باقر، بحار الأنوار، تهران، المكتبة الأسلامية، ج 43، ص 160.

 نظر دهید »

اساتید حتما بخوانند

26 بهمن 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

از رجبعلي خياط نقل شده است كه: «در تشييع جنازه آيت اللّه  بروجردي رحمه الله جمعيّت بسياري آمدند و تشييع با شكوهي شد. در عالم معنا از ايشان پرسيدم كه چطور شد از شما اين اندازه تجليل كردند؟ فرمود: «تمام طلبه ها را براي خدا درس مي دادم.»

کیمیای محبت “محمدی ریشهری"ص 185

 1 نظر

چهار دعایی که رسولخدا (صلی الله علیه واله وسلم) درنیمه شب می خواند.

13 دی 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

اُمّ سلمه مي گويد: رسول اكرم صلي الله عليه وآله در نيمه شب هميشه اين چهار دعا را مي خواند و ناله مي كرد:

“اَللَّهُمَّ لاتَنْزَعْ صالِحَ ما اَعْطَيْتَني  ابداً،

اَللَّهُمَّ لاتُشْمِتْ بي  عَدُوّاً وَ لا حاسِداً اَبَداً،

اَللَّهُمَّ لاتَرُدَّني  في  سُوءٍ اسْتَنْقَذْتَني ،

اَللَّهُمَّ لاتَكِلْني  اِلي نَفْسي  طَرْفَةَ عَيْنٍ اَبَداً؛(1)

خدايا! آنچه از امور صالحه به من داده اي، باز پس نگير! بار خدايا! هيچ گاه دشمن مرا و آنهايي را كه نسبت به من حسد مي ورزند، شاد نكن! خدايا! از آن بدي كه نجاتم داده اي، دوباره به آن برم نگردان! خدايا! يك چشم به هم زدن مرا به خودم وامگذار!”

1) تفسير سوره نجم، دستغيب شيرازي، ص 100.

 نظر دهید »

رحمت خدا راشامل حال خود کنیم.

12 دی 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

الامامُ الرِّضا عليه السلام : «رَحِمَ اللّهُ عَبْدا اَحْيا أمْرَنا،»[قال الرّاوي:] فَقُلْتُ لَهُ: «فَكَيْفَ يُحْيِي أمْرَكُمْ؟» قالَ: «يَتَعَلَّمُ عُلُومَنا و يُعَلِّمُها النّاسَ، فَإِنَّ النّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحاسِنَ كَلامِنا لاَتَّبَعُونا.»(1)

امام رضا عليه السلام فرمودند: «رحمت خدا بر آن بنده اي كه امر ما را زنده كند» [راوي مي گويد:] عرض كردم: «چگونه امر شما را زنده كند؟» فرمود: «علوم ما را فرا گيرد و آن ها را به مردم تعليم دهد؛ زيرا اگر مردم محاسن سخنان ما را بدانند بي گمان از ما پيروي مي كنند.»

نكته ها و پيام هاي حديث:
1 ـ امام عليه السلام براي كساني كه احياي امر اهل بيت كنند دعا فرموده است.

2 - رحمت خداوند شامل شخصي مي شود كه امر معصومين عليهم السلام را تبليغ و زنده كند؛ (رحم الله عبدا احيا امرنا.)

3 ـ فراگيري معارف اهل بيت و تبليغ آن احياي امر ائمه معصومين عليهم السلام است؛ (يتعَلّم عُلومَنا و يعلمَها… .)

4 ـ بهترين راه تسخير قلوب مردم و كشاندن آن هابه سوي اهل بيت عليهم السلام ـ اعم از مسلمان و غيرمسلمان ـ تبليغ و گسترش سخنان گهربار معصومين عليهم السلام است؛ (لو عَلِمُوا مَحاسِنَ كَلامِنا لاَتَّبَعُونا.)

5 ـ علوم اهل بيت عليهم السلام چون به مبدأ وحي مرتبط است، زمينه ي پذيرش آن در هر انساني كه از فطرت الهي منحرف نشده باشد، وجود دارد؛ لاَتَّبَعُونا.

6 ـ واقعيت موجود؛ يعني، عدم پذيرش اسلام و مرام و مسلك اهل بيت عليهم السلام از سوي اكثر مردم دنيا، نشانگر نقص در تبليغ آئين اسلام و مكتب اهل بيت عليهم السلام از سوي مبلّغان اسلامي است ـ البته ناگفته نماند كه بخش بزرگي از اين نقيصه، ناشي از موانع متعددي است كه دشمنان بر سر راه تبليغ و گسترش دين مبين اسلام و مكتب اهل بيت عليهم السلام ايجاد كرده اند.

پي نوشت ها:

1 ـ ميزان الحكمة، ج 8، ح 13797.

 نظر دهید »

اربعین در فرهنگ اهلبیت "علیهم السلام"

12 دی 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

واژه «اربعين » در متون ديني و مجموعه هاي حديثي از ارزش والايي برخوردار است . آثار حفظ چهل حديث، اخلاص عمل در چهل روز و دعاي عهد در چهل صبح، كمال عقل در چهل سالگي، دعا براي چهل مؤمن، شهادت چهل مؤمن براي ميت، برگزاري عبادت در چهل شب چهارشنبه براي ديدار حضرت ولي عصر عليه السلام، و بعثت غالب انبياء در چهل سالگي، از جمله مواردي است كه ارزش و جايگاه اين اصطلاح اسلامي و عرفاني را مشخص مي سازد .

 

«اربعين » از اصطلاحات رايجي است كه در متون اسلامي كاربرد زيادي دارد، مثلا در برخي از روايات به عنوان نماد كمال، حدي براي تصفيه باطن و … قلمداد شده است . در اين نوشتار به مناسبت روز اربعين شهادت امام حسين عليه السلام برخي از موارد كاربرد اين واژه ارزشمند كه در فرهنگ اسلامي به مناسبتهاي گوناگون از آن ياد شده و گاهي پيامهاي اخلاقي و دستورهاي الهي با آن همراه شده است، با اشاره به سي نكته تقديم مي شود:

 1 . شهادت چهل مؤمن

امام صادق عليه السلام فرمود: «اذا مات المؤمن فحضر جنازته اربعون رجلا من المؤمنين وقالوا: اللهم انا لانعلم منه الا خيرا وانت اعلم به منا، قال الله تبارك وتعالي: قد اجزت شهاداتكم وغفرت له ما علمت مما لا تعلمون; (1) هرگاه يكي از اهل ايمان بميرد و بر جنازه او چهل نفر از مؤمنين حضور يابند و گواهي دهند كه پروردگارا! ما به جز خوبي و نيكي از اين شخص نديده ايم و تو از ما داناتر هستي، خداوند متعال مي فرمايد: من نيز شهادت شما را پذيرفتم و آنچه [از بديها و گناهان] از او مي دانستم كه شما بي اطلاع بوديد، همه را بخشيدم .»

 

همچنين امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «در بني اسرائيل عابدي بود كه پيوسته به عبادت و راز و نياز اشتغال داشت . خداوند متعال به حضرت داوود عليه السلام وحي فرستاد: اي داوود! اين مرد عابد، فردي رياكار و غيرمخلص است . هنگامي كه او مرد، حضرت داوود عليه السلام به تشييع جنازه اش حاضر نشد . اما چهل نفر از بني اسرائيل حضور يافتند و در درگاه الهي به نيكي و خوبيهاي ظاهري وي شهادت دادند و از خداوند طلب عفو و آمرزش براي وي نمودند . در هنگام غسل نيز چهل نفر ديگر چنين كردند و در هنگام دفن چهل نفر ديگر آمده، بعد از گواهي به نيكمردي عابد از خداوند متعال آمرزش او را خواستار شدند . در آن حال، خداوند به حضرت داوود عليه السلام الهام كرد كه من او را به خاطر شهادت آن عده بخشيدم و اعمال بد و ريايي او را ناديده گرفتم . (2)

 2 . دعا براي چهل مؤمن

پيشواي ششم يكي از مهم ترين عوامل استجابت دعا را تقديم ديگر مؤمنين در هنگام دعا مي داند . آن حضرت مي فرمايد: «من قدم اربعين من المؤمنين ثم دعا استجيب له; (3) هر كس چهل نفر از مؤمنين را در دعا كردن بر خود مقدم بدارد، سپس حاجات خود را بطلبد، دعاي او به اجابت خواهد رسيد .» آن حضرت تاكيد مي فرمايد كه اگر اين گونه دعا كردن در نماز شب و بعد از آن باشد، تاثير بيشتري خواهد داشت . (4) همچنين دعا كردن چهل مؤمن در قنوت نماز وتر در دل شبهاي تار اجابت دعا را نزديك تر و سريع تر مي نمايد . (5)

 3 . دعاي چهل نفره

دعا كردن هميشه خوب و يكي از سلاحهاي مؤمن و وسيله ارتباط با پروردگار عالميان است . هنگامي كه انسان خود را از هر جهت درمانده و عاجز مي بيند با جان و دل زمزمه مي كند كه:

 سينه مالامال درد است اي دريغا مرهمي            دل زتنهايي به جان آمد خدايا همدمي

 در آن لحظات حساس، دعا همچون نور اميدي در دل انسان مي تابد و دعاكننده علاوه بر آرامش درون، اعتماد به نفس، تلطيف روح، عشق و معرفت خويش را نيز به نمايش مي گذارد . امام صادق عليه السلام در يكي از رهنمودهاي حكيمانه خويش ما را به دعاي دسته جمعي فرا مي خواند و مي فرمايد: «اگر گروهي چهل نفره جمع شوند و خداي خويش را بخوانند، مطمئنا دعاي آنان مستجاب خواهد شد و اگر چهل نفر نبودند گروه چهار نفره، ده بار خدا را بخوانند كه همين اثر را دارد و اگر بيش از يك نفر نباشد و چهل بار خدا را صدا بزند، خداي عزيز و جبار خواسته او را برآورده خواهد كرد .» (6)

 4 . آمرزش چهل گناه

حضرت باقر عليه السلام يكي از حقوق واجب مسلمانان بر عهده همديگر را، حضور در تشييع جنازه آنان مي شمارد و با توجه به اهميت آن، تاثير معنوي اين حضور را نيز بيان مي كند: «من حمل جنازة من اربع جوانبها غفرالله له اربعين كبيرة; (7) كسي كه جنازه اي را از چهار طرف حمل كند، خداوند متعال چهل گناه كبيره او را خواهد بخشيد .»

 5 . كمال در چهل سالگي

از مهم ترين نكاتي كه در زندگي انسان وجود دارد و در مرحله تكامل معنوي و شخصيت وي مؤثر است، رسيدن به مراتبي از سن و سال است كه انسان كامل تر و پخته تر مي شود . خداوند متعال در اين زمينه چهل سالگي را اوج كمال انساني مي داند و مي فرمايد: «… حتي اذا بلغ اشده وبلغ اربعين سنة قال رب اوزعني ان اشكر نعمتك التي انعمت علي وعلي والدي وان اعمل صالحا ترضيه واصلح لي في ذريتي اني تبت اليك واني من المسلمين » ; (8) «تا زماني كه به كمال قدرت و رشد برسد و به چهل سالگي بالغ گردد، مي گويد: پروردگارا! مرا توفيق ده تا شكر نعمتي را كه به من و پدر و مادرم دادي، به جا آورم و كار شايسته اي انجام دهم كه از آن خشنود باشي و فرزندان مرا صالح گردان! من به سوي تو باز مي گردم و توبه مي كنم و از مسلمانان مي باشم .»

 6 . آثار چهل روز اخلاص

امام رضا عليه السلام از پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله چنين نقل فرمود: «ما اخلص عبد لله عزوجل اربعين صباحا الا جرت ينابيع الحكمة من قلبه علي لسانه; (9) هيچ بنده اي چهل روز اعمال خود را خالصانه به درگاه حضرت حق انجام نمي دهد، مگر اينكه خداوند متعال چشمه سارهاي حكمت را از قلب او به زبانش جاري مي سازد .» حافظ با اشاره به اين حديث مي گويد:

 سحرگه رهروي در سرزميني                         همي گفت اين معما با قريني

كه اي صوفي شراب آنگه شود صاف   كه در شيشه بماند اربعيني

 7 . ياران حضرت مهدي عليه السلام

هنگامي كه حضرت مهدي عليه السلام ظهور مي كند هر يك از ياران و شيعيان آن حضرت معادل نيروي چهل مرد قدرت روحي و بدني خواهد داشت . امام سجاد عليه السلام فرمود: «اذا قام قائمنا اذهب الله عزوجل عن شيعتنا العاهة وجعل قلوبهم كزبر الحديد وجعل قوة الرجل منهم قوة اربعين رجلا; (10) هرگاه قائم ما قيام كند، خداوند متعال از شيعيان ما آفت، بلا و سستي را دور خواهد كرد و دلهاي آنان را همانند پاره هاي آهن قوي و محكم مي نمايد و نيروي هر يك از آنان را معادل نيروي چهل مرد قرار خواهد داد .»

 8 . چهل روز عزاي مؤمن

رسول گرامي اسلام عليه السلام در سفارشهاي خويش به جناب ابي ذر غفاري به اهميت و جايگاه والاي مؤمن در جهان اشاره كرده و فرموده است: «يا اباذر! ان الارض لتبكي علي المؤمن اذا مات اربعين صباحا; (11) اي ابوذر! هنگامي كه مؤمني از دنيا مي رود، زمين تا چهل روز براي فقدان او گريان و عزادار است .»

 ممكن است منشا مجالس اربعين براي اموات مؤمنين همين روايت نبوي باشد .

 9 . زندگي چهل ساله

هنگامي كه فرزدق شاعر قصيده معروف خود را در مدح حضرت امام سجاد عليه السلام در حضور خليفه ستمگر عباسي، هشام بن عبدالملك، با رشادت تمام قرائت كرد و مطلع آن چنين بود كه:

 هذا الذي تعرف البطحاء وطاته                        والبيت يعرفه والحل والحرم

 يعني، اين آقايي است كه گامهاي او را سرزمين بطحاء، بيت خدا و حل و حرم مي شناسد; خليفه بر او خشم گرفت و دستور داد تا فرزدق را علاوه بر قطع حقوق، به جرم دفاع از اهل بيت عليهم السلام زنداني كنند; اما بعد از گذشت مدتي به دعاي امام چهارم عليه السلام آزاد شد . امام زين العابدين عليه السلام براي كمك به فرزدق مبلغي را كه چهل سال مخارج زندگي اش را كافي بود به حضورش فرستاد و فرمود: «لو علمت انك تحتاج الي اكثر من ذلك لاعطيتك; [اي فرزدق!] اگر مي دانستم بيش از چهل سال زنده خواهي بود، بيشتر مي فرستادم .» علي بن يونس بياضي مي نويسد: دقيقا بعد از چهل سال از آن تاريخ فرزدق به ديار باقي شتافت و صداقت و كرامت امام چهارم بر همگان روشن شد . (12)

 10 . بعثت انبياء در چهل سالگي

در روايت آمده است كه اكثر انبياء در چهل سالگي به رسالت مبعوث شده اند . (13) همچنان كه رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله نيز در چهل سالگي به رسالت مبعوث گرديد . (14) امام باقر عليه السلام فرمود: «پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در 63 سالگي از دنيا رفت، كه آخر سال دهم هجرت بود . آن حضرت بعد از تولد خويش هنگامي كه چهل سالش كامل گرديد، به پيامبري رسيد و 13 سال ديگر در مكه بود كه در 53 سالگي به مدينه هجرت كرد و بعد از ده سال در مدينه به سراي جاويدان منتقل شد .» (15)

 11 . حفظ چهل حديث

حضرت رسول صلي الله عليه و آله در زمينه پاسداري از فرهنگ و معارف اسلام مي فرمايد: «من حفظ من امتي اربعين حديثا مما يحتاجون اليه من امر دينهم بعثه الله يوم القيامة فقيها عالما; (16) هر كس از امت من چهل حديث از احاديث ديني مورد نياز جامعه را حفظ كند خداوند متعال او را در روز قيامت به عنوان فقيه و دانشمند محشور خواهد كرد .»

 براساس همين حديث، دانشمندان بزرگ شيعه تلاش كرده اند كه كتابهايي را به نامهاي الاربعين و چهل حديث از خود به يادگار بگذارند تا شايد مشمول اين كلام نوراني رسول گرامي اسلام بشوند، نظير: اربعين شيخ بهائي، اربعين شهيد اول، اربعين مجلسي دوم، اربعين جامي و چهل حديث امام خميني رحمه الله .

 12 . آثار گناه تا چهل روز

آثار گناهاني كه انسان مرتكب مي شود تا چهل روز در روح و روان او باقي است . امام صادق عليه السلام فرمود: «لا تقبل صلاة شارب الخمر اربعين يوما الا ان يتوب; (17) كسي كه از شراب و مسكرات حرام استفاده كند تا چهل روز نمازش پذيرفته نمي شود، مگر اينكه حقيقتا توبه كند .»

 13 . اصلاح تا چهل سالگي

اساسا افراد سعادتمند و كساني كه به دنبال خوشبختي و كمال هستند تا سن چهل سالگي در اعمال و رفتارشان نشانه هاي اصلاح پيدا مي شود; اما اگر تا سن چهل سالگي تغييراتي در رفتارهاي زشت و ناپسند آنان ايجاد نگردد، بعد از آن اصلاح آنان مشكل خواهد بود . رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله در اين زمينه به مسلمانان هشدار داده و فرموده است: «اذا بلغ الرجل اربعين سنة ولم يغلب خيره شره قبل الشيطان بين عينيه وقال: هذا وجه لايفلح; (18) هنگامي كه شخص به سن چهل سالگي پا مي گذارد و كارهاي نيك او از اعمال زشتش بيشتر نباشد، شيطان پيشاني او را بوسيده، مي گويد: اين چهره اي است كه ديگر روي سعادت و خوشبختي را نخواهد ديد .» و در حديث ديگري آن حضرت افراد چهل ساله اي را كه به سوي صلاح گام برنمي دارند از دوزخيان به شمار مي آورد و مي فرمايد: «فرد چهل ساله اي كه در انديشه كارهاي نيك نباشد، براي ورود به آتش جهنم خود را آماده كند كه نجات او مشكل است .» (19)

 14 . هشدار به چهل ساله ها!

امام زين العابدين عليه السلام فرمود: «اذا بلغ الرجل اربعين سنة نادي مناد من السماء دنا الرحيل فاعد زادا ولقد كان فيما مضي اذا اتت علي الرجل اربعون سنة حاسب نفسه; (20) هرگاه شخصي به سن چهل سالگي برسد فرشته اي از سوي خداوند در آسمان ندا مي دهد كه هنگام سفر نزديك است، زاد و توشه سفر را مهيا كن و در گذشته هنگامي كه فردي به چهل سالگي مي رسيد، با نفس خود محاسبه مي كرد .»

 و از رسول گرامي اسلام نقل است كه «خداوند فرشته اي را مامور كرده است تا در هر شب صدا بزند: «يا ابناء الاربعين ماذا اعددتم للقاء ربكم; (21) اي كساني كه چهلمين بهار عمر خود را سپري مي كنيد! براي ملاقات با پروردگارتان چه چيزي آماده كرده ايد [و چه پاسخي داريد] ؟!»

 15 . تغذيه و اربعين

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: «من ترك اللحم اربعين صباحا ساء خلقه; (22) هر كس چهل روز از خوردن گوشت خودداري كند، اخلاقش بد خواهد شد .»

 16 . چهل نفر هسته اوليه

زماني كه برخي از ياران امام حسن مجتبي عليه السلام از وي درخواست كردند كه در مقابل ظلم و ستم زمامداران جور به ويژه معاويه قيام و مبارزه نمايد، امام حسن عليه السلام فرمود: «لي اسوة بجدي رسول الله حين عبدالله سرا وهو يومئذ في تسعة وثلاثين رجلا فلما اكمل الله له الاربعين صاروا في عدة واظهروا امر الله فلو كان معي عدتهم جاهدت في الله حق جهاده; (23) الگوي من در رهبري امت، جدم رسول خدا صلي الله عليه و آله است، آن حضرت تا زماني كه تعداد يارانش به سي و نه نفر رسيده بود، مخفيانه و غيرعلني خدا را عبادت مي كرد [و به مبارزه و تبليغ علني روي نياورد] ; اما از موقعي كه خداوند متعال تعداد مسلمانان را به چهل نفر رساند، [تبليغ] دين خدا را آشكار كردند و اگر با من هم به تعداد آنها باشد، در راه خدا به جهاد و مبارزه شايسته دست مي زنم .»

 17 . دريغ از چهل ياور راستين!

علي عليه السلام نيز با شكايت از مظلوميت و غربت خويش فرمود: «من بارها از مردم ياري خواستم اما به غير از چهار نفر - زبير، سلمان، ابوذر و مقداد - كسي جواب مثبت به من نداد .» سپس افزود: «لو كنت وجدت يوم بويع (اخوتيم) اربعين رجلا مطيعين لجاهدتهم; (24) اگر من در روز بيعت چهل ياور گوش به فرمان [و راستين] داشتم، با آنان مقابله و مجاهده مي كردم .»

 18 . حقوق همسايه

رسول گرامي اسلام به منظور سالم سازي و ايجاد روحيه اعتماد و اطمينان به همديگر و همچنين تقويت وحدت و انس و الفت در جامعه اسلامي درباره حدود همسايگي و رعايت حقوق آنان مي فرمايد: «كل اربعين دارا جيران من بين يديه ومن خلفه وعن يمينه وعن شماله; (25) تا چهل خانه از چهار سوي منزل يك مسلمان، از روبه رو، پشت سر، از سمت راست و از سمت چپ، همسايه يك مسلمان به شمار مي آيد .»

 پيامبر صلي الله عليه و آله ضمن بيان اين پيام حكيمانه، به حضرت علي عليه السلام و سلمان و ابوذر و مقداد دستور داد كه در ميان مسلمانان ندا دهند كه اي مردم! اين حدود همسايگي است و: «انه لاايمان لمن لم يامن جاره بوائقه; (26) كساني كه همسايگانشان از شر و آزار آنان در امان نيستند، ايمان ندارند .»

 19 . مهلت تا چهل روز

برخي از مسلمانان كه در رعايت مسائل ديني و حفظ ناموس خود اهل تسامح و تساهل هستند، مورد خشم و غضب الهي قرار مي گيرند و خداوند متعال به آنان چهل روز مهلت مي دهد كه خود و خانواده هايشان را اصلاح كنند و در صورت ادامه سهل انگاري و بي تفاوتي چشم و قلبشان وارونه شده و از ديدن حقيقت ناتوان مي گردند . رسول اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: هرگاه مردي در محيط خانواده خود عمل ناپسند و زشتي را مشاهده كند و در مورد آن حساسيت و غيرت ديني از خود نشان ندهد و اعضاء خانواده اش را از ارتكاب گناه و معصيت باز ندارد و در صدد اصلاح برنيايد، خداوند متعال پرنده اي سفيد را مامور مي كند كه چهل صبح بر در خانه وي پرهايش را بگسترد و هنگام ورود و خروج آن مرد مسامحه كار، بگويد: اصلاح كن! اصلاح كن! غيرت داشته باش! غيرت داشته باش! اگر خانواده اش را اصلاح كرد كه چه بهتر وگرنه آن پرنده سفيد بالهايش را به چشمهاي او مي كشد و بعد از آن او وارونه مي بيند; يعني خوبيها را خوب نمي بيند و بديها را بد نمي بيند .» (27)

 20 . بهداشت فرزندان

پيامبر بزرگوار اسلام صلي الله عليه و آله با اشاره به لزوم ختنه كردن نوزادان پسر مي فرمايد: «اختنوا اولادكم يوم السابع فانه اطهر واسرع لنبات اللحم فقال ان الارض تنجس ببول الاغلف اربعين يوما; (28) نوزادان خود را در روز هفتم ختنه كنيد، اين عمل براي پاكيزگي و سلامت و رشد آنان تاثير فراوان دارد و زمين از بول فردي كه ختنه نشده تا چهل روز آلوده مي ماند .»

 21 . تسبيح حيوانات

امام صادق عليه السلام فرمود: «حضرت داوود عليه السلام در يكي از شبها با حال خوشي زبور را تلاوت مي كرد و از حالات معنوي خود لذت مي برد . آن شب به نظرش آمد كه شب زنده داري خوبي داشته است و از اين جهت شگفت زده شد . در آن حال قورباغه اي از زير صخره اي از سوي خداوند متعال به سخن آمد و گفت: «يا داود تعجبت من سهرك ليلة واني لتحت هذه الصخرة منذ اربعين سنة ماجف لساني عن ذكر الله تعالي; (29) اي داوود! آيا از شب زنده داري ات به شگفت آمده اي؟ من چهل سال است كه در زير اين صخره زبانم به ذكر الهي مترنم است .»

 22 . كرامت نام حضرت محمد صلي الله عليه و آله

حضرت علي عليه السلام - در ضمن روايتي طولاني در منقبت حضرت خاتم الانبياء صلي الله عليه و آله - فرمود: «روزي يكي از علماء يهود به حضور پيامبر صلي الله عليه و آله آمد و سؤالات متعددي از آن حضرت پرسيد و پاسخهاي وافي دريافت كرد و مسلمان شد . سپس الواحي بيرون آورد و در مقابل پيامبر قرار داد و گفت: اين از جمله صفحات توراتي است كه به حضرت موسي بن عمران عليه السلام نازل شده است . من فضائل تو را در آنها مي خواندم و شك مي كردم و چهل سال تمام نام تو را پاك مي نمودم; اما قسم به آن خدايي كه تو را به حق و راستي مبعوث فرموده است، هرگاه نامت را از تورات پاك نمودم، دوباره آن را در آنجا ثبت شده مي يافتم .» (30)

 23 . اربعين در قرآن

در برخي از آيات قرآن به واژه «اربعين » اشاره شده است، مثل: فرازي از قصه حضرت موسي عليه السلام كه مي فرمايد: «واذ واعدنا موسي اربعين ليلة » ; (31) «[به ياد آوريد] آن هنگامي را كه با موسي عليه السلام (براي يافتن پيامهاي آسماني) چهل شب وعده قرار گذاشتيم .»

 

نيز مي فرمايد: «وواعدنا موسي ثلثين ليلة واتممناها بعشر فتم ميقات ربه اربعين ليلة » ; (32) «و ما با موسي سي شب وعده گذاشتيم، سپس آن را با ده شب ديگر تكميل نموديم . به اين ترتيب، ميعاد پروردگارش با چهل شب تمام شد .»

 

قرآن كريم در مورد نافرماني بني اسرائيل از حضرت موسي عليه السلام و سرپيچي آنان از دستورات الهي و مجازات آن گروه از يهوديان با چهل سال سرگرداني، مي فرمايد: «فانها محرمة عليهم اربعين سنة يتيهون في الارض فلا تاس علي القوم الفاسقين » (33) ; «اين سرزمين مقدس تا چهل سال بر آنها ممنوع خواهد بود و آنان همواره در مدت چهل سال در اين بيابان سرگردان هستند، پس تو درباره سرنوشت اين جمعيت گناهكار ناراحت نباش!»

 24 . مجاهد دار به دوش

دعبل بن علي خزاعي، از شاعران متعهد و شجاع اهل بيت عليهم السلام است كه از دست مبارك حضرت رضا عليه السلام به كسب مدال افتخار و عطاياي مادي و معنوي نائل شد . او وصيت كرد قصيده معروف خود به نام «مدارس آيات » را - كه مورد تاييد اهل بيت عليهم السلام قرار گرفت - در كفنش بنويسند . زبان گوياي وي آن چنان برنده بود كه حكمرانان ستمگر را به هراس مي انداخت .

 

ابن مدبر مي گويد: «روزي به دعبل گفتم: من مردي بي باك و با شهامت مثل تو نديده ام كه اين چنين بي پروا در اشعار خود به زمامداران ستمگري، مثل مامون مي تازي و حقائق را در قالب شعرهاي گويا و بليغ به گوش مردم مي رساني . دعبل در مقابل هشدار ابن مدبر، با صلابت خاصي كه از عشق او به اهل بيت عليهم السلام ريشه مي گرفت، چنين گفت: «يا ابا اسحاق! اني احمل خشبتي مذ اربعين سنة ولا اجد من يصلبني عليها; (34) اي ابا اسحاق! من چوبه دار خودم را چهل سال است كه با خود حمل مي كنم، اما هنوز كسي را نيافته ام كه مرا بر آن بياويزد .»

 شيعه يعني دعبل چشم انتظار             مي كشد بر دوش خود چل سال دار

شيعه يعني همچو امثال كميل             سر نهد بر خاك پاي اهل بيت

 25 . ارزش عدالت گستري

امام موسي بن جعفر عليه السلام در تفسير آيه «يحيي الارض بعد موتها» فرمود: «خداوند زمين را با قطرات باران احياء نمي كند، بلكه با مردان عدالت گستر زنده مي گرداند … و اين عمل از منافع مادي چهل روز باران بهتر و پربارتر است .» (35)

 26 . هشدار به محتكران!

امام صادق عليه السلام به تاجراني كه براي منافع مادي خود اجناس مورد نياز مردم را انبار كرده، با قيمتهاي گزاف مي فروشند، شديدا هشدار مي دهد و مي فرمايد: «الحكرة في الخصب اربعون يوما وفي الشدة والبلاء ثلاثة ايام فمازاد علي الاربعين يوما في الخصب فصاحبه ملعون ومازاد علي ثلاثة ايام في العسرة فصاحبه ملعون; (36) مدت احتكار جنسهاي مورد نياز مردم در روزگار فراواني، چهل روز است و در روزهاي سخت فقط سه روز . اگر بازرگاني در ايام فراواني جنس، بيش از چهل روز و در هنگام دشواري بيش از سه روز انبار كند، لعنت خدا بر او باد .»

 27 . چله نشيني براي حاجت

مولاي متقيان علي عليه السلام فرمود: «خداوند متعال به حضرت داوود وحي كرد: «انك نعم العبد لولا انك تاكل من بيت المال ولا تعمل بيدك شيئا» ; «اي داوود! اگر از بيت المال تغذيه نمي كردي و از دست رنج خودت امرار معاش مي نمودي، چقدر بنده خوبي بودي!»

 

حضرت داوود چهل صبح با ناله و زاري به درگاه احديت استغاثه كرد و از خداوند خواست تا مشكل او را رفع نمايد . خداوند متعال نيز مقدمات آهنگري را در اختيار او گذاشت . به اين ترتيب، حضرت داوود، به كار زره سازي پرداخت . او هر روز يك زره مي ساخت و به هزار درهم مي فروخت تا اينكه با ساختن سيصد و شصت زره كه به مبلغ سيصد و شصت هزار درهم فروخت، سرمايه اي به دست آورد و از بيت المال بي نياز شد .» (37)

 28 . زيارت اربعين از نشانه هاي ايمان و تشيع

امام حسن عسكري عليه السلام فرمود: «علامات المؤمنين خمس: صلاة الاحدي والخمسين وزيارة الاربعين والتختم في اليمين وتعفيرالجبين والجهر ببسم الله الرحمن الرحيم; (38) نشانه هاي مؤمنان (شيعيان) پنچ چيز است: خواندن پنجاه و يك ركعت نماز در هر روز (17 ركعت واجب و 34 ركعت نافله)، زيارت اربعين امام حسين عليه السلام، داشتن انگشتر در دست راست، و ساييدن پيشاني به خاك، و بلند خواندن بسم الله الرحمن الرحيم در نمازها .»

 29 . چهل روز گريه بر امام حسين عليه السلام

امام صادق عليه السلام در روايتي به بيان گريه موجودات عالم بر سالار شهيدان پرداخته، به زراره مي فرمايد: «يا زرارة! ان السماء بكت علي الحسين عليه السلام اربعين صباحا بالدم وان الارض بكت اربعين صباحا بالسواد و ان الشمس بكت اربعين صباحا بالكسوف والحمرة … وان الملائكة بكت اربعين صباحا علي الحسين عليه السلام; (39) اي زراره! آسمان چهل روز بر حسين عليه السلام خون گريه كرد و زمين چهل روز براي عزاي آن حضرت گريست به تيره و تار شدن و خورشيد با كسوف و سرخي خود چهل روز گريست … و ملائكه الهي براي آن حضرت چهل روز گريستند .»

 30 . فرازي از زيارت اربعين

صفوان بن مهران جمال مي گويد: مولايم حضرت صادق عليه السلام زيارت اربعين را به من آموخت و فرمود: «در روز اربعين جدم حسين عليه السلام را اين چنين زيارت كن: السلام علي ولي الله وحبيبه …» در بخشي از آن زيارت كه با مضامين عالي عرفاني و معنوي بيان شده است، چنين مي خوانيم: «وبذل مهجته فيك ليستنقذ عبادك من الجهالة وحيرة الضلالة; (40) [خداوندا! من شهادت مي دهم كه] حضرت حسين عليه السلام جان را در راه تو تقديم كرد تا بندگان تو را از جهالت و بي خبري رها سازد و از حيرت و سرگرداني و گمراهي نجات دهد .»

پي نوشت:

1) من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 166، ح 472; مستدرك سفينة البحار، ج 4، ص 64 .

2) مستدرك الوسائل، ج 2، ص 471 .

3) الكافي، ج 2، ص 509، ح 5 .

4) بحارالانوار، ج 90، ص 389 .

5) كشف الغطاء، ج 1، ص 246 .

6) الكافي، ج 2، ص 487 .

7) همان، ج 3، ص 174، ح 1 .

8) احقاف/15 .

9) عيون اخبار الرضا عليه السلام، ج 1، ص 74، ح 321 .

10) الخصال، ج 2، ص 541، ح 14 .

11) مكارم الاخلاق، ص 465 .

12) الصراط المستقيم، ج 2، ص 181 .

13) بحارالانوار، ج 13، ص 50 .

14) تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 22 .

15) كشف الغمه، ج 1، ص 14 .

16) الخصال، ج 2، ص 541، ح 15 .

17) مستدرك الوسائل، ج 17، ص 57 .

18) مشكاة الانوار، ص 295 .

19) همان .

20) مستدرك الوسائل، ج 12، ص 156; مجموعه ورام، ج 1، ص 35 .

21) مستدرك الوسائل، ج 12، ص 157 .

22) همان، ج 16، ص 305 .

23) مستدرك الوسائل، ج 11، ص 77 .

24) همان، ص 74 .

25) وسائل الشيعة، ج 12، ص 132 .

26) مستدرك الوسائل، ج 8، ص 431 .

27) الجعفريات، شيخ صدوق، ص 89 .

28) مكارم الاخلاق، ص 230 .

29) بحارالانوار، ج 61، ص 50 .

30) الخصال، ج 2، ص 356 .

31) بقره/51 .

32) اعراف/141 .

33) مائده/26 .

34) العدد القويه، ص 292 .

35) تهذيب الاحكام، ج 10، ص 146 .

36) الكافي، ج 5، ص 165 .

37) وسائل الشيعه، ج 17، ص 37 .

38) مصباح المتهجد، ص 787 .

39) مستدرك الوسائل، ج 10، ص 314، با تلخيص .

40) تهذيب الاحكام، ج 6، ص 113 .

 نظر دهید »

تزکیه نفس در کلام بزرگان

10 دی 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

 

اصلاح نفس و تربيت باطن، وظيفه قشر خاصي نيست؛ بلکه وظيفه آحاد افراد جامعه مسلمان است.امام خميني(ره)   نامه اي که به فرزند خويش مي نويسد، تهذيب و اصلاح درون را وظيفه همگاني مي شمرد و مي فرمايد:

 « پسرم! فرصت را از دست مده و در جواني خود را اصلاح کن. پيران نيز بايد بدانند که تا در اين عالم هستند مي توانند جبران تبهکاري ها و معصيت ها را بکنند و اگر از اينجا منتقل شوند کار از دست آنها خارج است.»[1]

 لذا بر هر فرد متدين است که به سلوک معنوي خويش بينديشد و به اصلاح نفس اهتمام بورزد؛ امّا به جهات مختلف، سنگيني اين وظيفه بر دوش روحاني بيشتر احساس مي شود. مبلغ اگر خود را اصلاح نکرده باشد، نخواهد توانست از عهده رفع رذايل اخلاقي مردم بر آيد و سلوک معنويشان را به اصلاح بگرواند به همين جهت است که آن بزرگمرد عرصه تهذيب مي فرمايد: «تزکيه مقدم است بر همه چيز. طلبه اي که در مدرسه درس مي خواند همدوش با درس، همقدم با درس، «تزکيه» لازم است.»[2]

   اهميت تهذيب را از ديدگاه ايشان- که در کتاب گران سنگ جهاد اکبر نگاشته شده- مورد توجه قرار مي دهيم:

«تا فرصت از دست نرفته، تا دشمن بر همه شئون ديني و علمي شما دست نيافته، فکري کنيد؛ بيدار شويد؛ به پا خيزيد. در مرحله اول در مقام تهذيب و تزکه نفس و اصلاح خود بر آييد.»[3]

 

 [1] . وعده ديدار، ( مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره)، نامه 8/2/1361.

 [2] . صحيفه، ج 19، ص 92.

 [3] . جهاد اکبر، ص 60.

 نظر دهید »

9دی ضربه ای دیگر از طرف دشمن به خودش

09 دی 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

جسارت کردن به حریم عاشورا وحسین (علیه السلام)؟!!!

اومیدانست عاقبتش سیلی خوردن از دست مردم است اما با اینکار عجز خود را به همه جهانیان نشان داد وثابت کرد.اوبیشتر از ÷یش دانست که این مردم پشت ولی زمانشان را خالی نمی کنند.فکر می کرد که اینجا کوفه است واینان کوفیان!! زهی خیال باطل.احسن وآفرین براین مردم شهیدپروروحسینی  قدر این مردم واین نظام رابایددانست که اینان کمتراز یاران عاشورایی نیستند.

 1 نظر

الگوی آزادگان

21 آذر 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

 جَون بن جوّي: الگوي آزادگان
   او غلام ابوذر غفّاري است که پس از شهادت مولايش به مدينه برگشت و در خدمت اهل بيت( در آمد. از مدينه تا مکّه امام را همراهي کرد و از آن جا به کربلا آمد. چون به اسلحه سازي و اسلحه شناسي آشنا بود، به نقل ابن اثير و طبري شب عاشورا هم به کار اصلاح سلاحها اشتغال داشت.
   با اين که سن او زياد بود، روز عاشورا اذن طلبيد. امام  به او رخصت داد و آزادش کرد، امّا او به امام  عرض کرد: گرچه نسبم پست و بويم ناخوش و چهره ام سياه است. ولي ميخواهم به بهشت بروم و شرافت يابم و رو سفيد شوم. از شما جدا نميشوم تا خون سياهم با خون شما آميخته شود. وقتي پس از رزمي قهرمانانه به شهادت رسيد، امام  بالاي سر او آمد و چنين دعا کرد:
   «اللهمّ بيّض وجهه و طيّب ريحه و احشر مع الابرار و عرّف بينه و بين محمّد و آل محمّد»37 پروردگارا! صورتش را سفيد و بويش را خوش گردان و او را با ابرار محشور کن و بين او و محمّد و آل محمّد آشنايي ده.
   امام باقر از امام سجاد   روايت ميکند: «پس از عاشورا که مردم براي دفن کشته ها به ميدان مي آمدند، پس از ده روز بدن جون را در حالي يافتند که بوي مشک از آن به مشام ميرسيد.»

 نظر دهید »

هرگز نخستین حدیثی را که درحوزه آموختیم فراموش نکنیم.

20 آذر 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

 
«اول العلم معرفة الجبار وآخر العلم تفويض الامر اليه.»

«شناخت‏ خداوند، و «توكل به او» دو بال پرواز به قله‏ى قدس و موفقيت است، اگر اين دو «بال‏» را از دست دهيم، آموخته‏ها «وبال‏» مان خواهد شد.

دستان پيدا و پنهان دشمن در پى از ميان بردن سه ويژگى ما است:

1. بينش معنوى 2. گرايش معنوى 3. كنش و واكنش معنوى

پس بياييد اعتقادات خود و ديگران را مستحكم‏تر سازيم; گرايش‏هاى همگان، به ويژه نسل نو، را سمت معنويت نگاه داريم و از الهى بودن كنش‏ها و واكنش‏هامان پاس‏دارى كنيم.

نوجوان و جوان، پيش از دانش و بينش، دوستى مى‏جويد. آنان كه در «رفاقت‏» با جوانان بر ما پيشى گيرند، در دل و ديده‏ى آنان باقى خواهند ماند.

بياييم همواره از كلمات روان، شيوا، پرجاذبه و گويا استفاده كنيم و واژه‏هاى دشوار و زمخت را براى هميشه از انديشه‏مان دور سازيم.

انسان‏ها، با هر ميزان دانش، مقدار علم ما را به خوبى درمى‏يابند و اين حقيقت را در سخن يا سكوتشان آشكار مى‏سازند.

سليقه‏ى خوب مبلغ آن گاه خود را نشان مى‏دهد كه تلاش‏هايش را در سه محور استحكام «بنيان‏هاى اعتقادى‏» ، تقويت «آموزه‏هاى اخلاقى‏» و اصلاح «شيوه‏هاى رفتارى‏» متمركز سازد.

به يقين بهترين شيوه‏ى مبارزه با تهاجم فرهنگى دشمن، الهى ساختن باور، اخلاق و كردار مردم است. هرگز از اين سه مهم غفلت نكنيم.

فهرست استفتاهاى مردم از مراجع تقليد، بهترين راهنماى ما در ارائه‏ى فروع فقهى ضرورى و مورد نياز جامعه است. بيان مسائل تكرارى و ملال‏آور گره از كار كسى نمى‏گشايد.

مبلغ به دو مطالعه نياز دارد: يكى براى درك مطلب و آگاهى از موضوع مورد نظر و يكى براى گزينش چگونگى بيان مطالب.

رقيب پرجاذبه‏يى چون فيلم‏هاى متنوع و ماهواره و ويدئو، ما را به جامع نگرى، روشن بينى و گزيده گويى سوق مى‏دهد. بايد  شيرينى، طراوت و شادابى سخنرانى را با استفاده از شيوه‏هاى نو و كارآمد فزونى بخشيد.

آشنايى با زبان، اصطلاحات و واژه‏هاى هر قوم، گام نخست ارتباط به شمار مى‏آيد. در كنار علوم ارزش‏مند حوزوى، آشنايى با دانش‏هاى روز و برخى از اصطلاحات آن راه ارتباط با نسل نو را كوتاه‏تر مى‏كند و صميميت و يگانگى را بيش‏تر مى‏سازد.

درك اوضاع اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى مخاطبان، شناخت دقيق، درست و سريع درد را به ارمغان آورده، دوره‏ى درمان را كوتاه و تاثير آن را عميق و ماندگار مى‏سازد. بى‏شك اين شناخت ارزش‏مند پيش نياز تبليغ به شمار مى‏آيد.

بايد كوشيد، افزون بر حفظ علاقه‏مندان دين و روحانيت، افراد بى‏تفاوت، دين گريز و حتى دين ستيز به جمع دين باوران راه يابند و در شمار ذخاير انقلاب جاى گيرند. به نظر شما، راه دست‏يابى به اين موفقيت ارزش‏مند چيست؟

 11 نظر

رمز موفقیت بزرگان

19 آذر 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

يكي از رمزهاي موفقيت بزرگان استفاده از تمام فرصتها بوده است.

 ابن رشد اندلسي دانشمند قرن ششم داراي تأليفات بسياري در فلسفه است. نقل شده كه او در طول زندگي همواره مشغول نوشتن و تأليف بود، جز دو شب: شب زفاف و شبي كه پدرش از دنيا رفت.

 از مرحوم آية الله گلپايگاني نقل شده است كه: دوراني كه در مدرسه فيضيّه طلبه بودم، به شدت بيمار شدم؛ به گونه اي كه نمي توانستم حركت كنم. از رفقا درخواست كردم كه مرا با بسترم به محل درس ببرند تا از درس استاد محروم نشوم.

 مرحوم آية الله بروجردي هميشه در حال مطالعه بود و حتي روزهاي تعطيل نيز از مطالعه غافل نبود.

 «ماردن كود» آن قدر اهل تلاش و كوشش بود كه يكي از آثارش را در ضمن رفتن به خانه بيماران نوشته است. دكتر «بورني» زبان فرانسوي و ايتاليايي را هنگام رفتن به اداره و بازگشتن از آن ياد گرفت.(1) و مرحوم فيض كاشاني اشعار كتاب “طاقديس” را كه نغز و دلنشين است، در مسير راه مستراح سروده است.

1. رمز موفقيّت بزرگان، ص178 ـ 160.

 نظر دهید »

ضرورت دوستی خواندان رسالت

08 آذر 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

 عشق به اهل بيت عليهم السلام زمينه ساز عشق به خداوند است و دوست داشتن اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله مهر ورزيدن به ارزش هاي والاي الهي مي باشد.

رسيدن به قله رفيع كمالات معنوي و انساني بدون دوستي اولياء الهي ممكن نيست و پذيرش اعمال و زحمات يك مسلمان در گرو محبت و ولايت اهل بيت عليهم السلام مي باشد. امام علي عليه السلام از رسول اكرم صلي الله عليه و آله نقل مي كنند:

«لا تزول قدما عبد يوم القيامة حتي يسال عن اربع … و عن حبنا اهل البيت; (1)

در روز قيامت هيچ بنده اي قدم برنمي دارد مگر اينكه از چهار چيز سؤال مي شود … [كه چهارمين سؤال ]از دوستي ما اهل يت خواهد بود.»

براين اساس تقرب به خداوند و رسيدن به سعادت دنيا و آخرت با عشق و دوستي آل پيامبر صلي الله عليه و آله عجين شده است.

مولوي مي گويد:

هر كه خواهد همنشيني با خدا                         او نشيند در كنار اولياء

مهرورزي به ديگران يك نياز محبت اهل بيت عليهم السلام از ديدگاه علي عليه السلام فطري است، اما چه زيباست كه انسان در بذل محبت، خوبان و برترين ها را برگزيند و اهل بيت عليهم السلام مظهر خوبي ها و كمالاتند، چنانكه علي عليه السلام فرمود:

«هيچ كس را در كمالات و صفات زيباي انساني با آل محمد صلي الله عليه و آله نمي شود مقايسه كرد، ديگران كه پرورده نعمت هدايت اهل بيت پيامبرند، هيچ گاه با آنان برابر نخواهند بود.»

عواطف پاك و اظهار عشق و علاقه نسبت به معصومين عليهم السلام و خاندان پاك پيامبر صلي الله عليه و آله عامل ثبات قدم در راه دين و دينداري است و عشق و محبت خالصانه به اهل بيت عليهم السلام انسان را در برابر گناه و فساد بيمه مي كند.

سعدي اگر عاشقي كني و جواني          عشق محمد بس است و آل محمد

بهترين نوع ارتباط با پيشوايان معصوم عليهم السلام همان محبت و مودت مي باشد كه يك رابطه قلبي و دروني است و خداوند متعال هم در قرآن كريم به چنين ارتباطي دعوت كرده و مي فرمايد «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي »; (2) «بگو: من بر انجام امر رسالت، از شما مزدي نمي خواهم مگر دوستي و محبت درباره نزديكانم.»

در زيارت امين الله نيز مي خوانيم: «خداوندا! دل و جان مرا شيفته اولياي برگزيده ات قرار ده و مرا در زمين و آسمانت محبوب گردان.» (3)

هر قدر محبت و دلباختگي و ارتباط قلبي با ائمه اطهار عليهم السلام بيشتر باشد، تبعيت و همرنگي و همراهي و همدلي با آن ها نيز بيشتر خواهد شد. نقش عشق و محبت در ايجاد همساني، همفكري و همراهي و هم سويي بسيار مهم است و مردم پيوسته از چهره هاي محبوبشان الگو و سرمشق مي گيرند. ايمان عاطفي به رهبري حتي در اطاعت سياسي و اجتماعي هم تاثير مي گذارد و زمينه ساز تبعيتي عاشقانه مي شود نه يك اطاعت رسمي و تشريفاتي. در اين صورت ميان «شناخت »، «عشق » و «پيروي » رابطه اي مستحكم به وجود مي آيد، زيرا معرفت محبت مي آورد و محبت «ولايت و تبعيت.» (4)

1) امالي مفيد، ص 353.

2) شوري / 23.

 3) وسائل الشيعه، ج 14، ص 395.

 4) عشق برتر، ص 14 و 15.

 1 نظر

روش پنددادن گناهکاران ازمنظر سرور آزادگان اباعبدالله الحسین"علیه السلام"

06 آذر 1391 توسط کدخدا نجف آبادی



Normal
0




false
false
false

EN-US
X-NONE
FA













MicrosoftInternetExplorer4













Styles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true”
DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″
LatentStyleCount="267″>
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="Normal"> UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″/>


















UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="Title">

UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="Subtitle">
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="Strong">
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="Emphasis">
UnhideWhenUsed="false” Name="Table Grid">

UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="No Spacing">
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Shading">
UnhideWhenUsed="false” Name="Light List">
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Grid">
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Dark List">
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Shading">
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful List">
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Grid">
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Shading Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light List Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Grid Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 1 Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 2 Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 1 Accent 1″>

UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="List Paragraph">
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="Quote">
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="Intense Quote">
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 2 Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 1 Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 2 Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 3 Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Dark List Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Shading Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful List Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Grid Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Shading Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light List Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Grid Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 1 Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 2 Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 1 Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 2 Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 1 Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 2 Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 3 Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Dark List Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Shading Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful List Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Grid Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Shading Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light List Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Grid Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 1 Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 2 Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 1 Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 2 Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 1 Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 2 Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 3 Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Dark List Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Shading Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful List Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Grid Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Shading Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light List Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Grid Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 1 Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 2 Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 1 Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 2 Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 1 Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 2 Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 3 Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Dark List Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Shading Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful List Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Grid Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Shading Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light List Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Grid Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 1 Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 2 Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 1 Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 2 Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 1 Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 2 Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 3 Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Dark List Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Shading Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful List Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Grid Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Shading Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light List Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Grid Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 1 Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 2 Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 1 Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 2 Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 1 Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 2 Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 3 Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Dark List Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Shading Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful List Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Grid Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="Subtle Emphasis">
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="Intense Emphasis">
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="Subtle Reference">
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="Intense Reference">
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="Book Title">





  جواني خدمت امام حسين عليه السلام رسيد و گفت، من مردي گناهكارم و نمي توانم خود را در انجام گناهان باز دارم، مرا نصيحتي فرما.

قال الامام الحسين عليه السلام:

«افعل خمسة اشياء و اذنب ما شئت، فاول ذلك: لا تاكل رزق الله و اذنب ما شئت، و الثاني: اخرج من ولاية الله و اذنب ما شئت، و الثالث: اطلب موضعا لا يراك الله و اذنب ما شئت، و الرابع: اذا جاء ملك الموت ليقبض روحك فادفعه عن نفسك و اذنب ما شئت، و الخامس: اذا ادخلك مالك في النار فلا تدخل في النار و اذنب ما شئت.» (1)

امام حسين عليه السلام فرمود:

«پنج كار را انجام بده و آنگاه هر چه مي خواهي گناه كن.

اول: روزي خدا را مخور و هر چه مي خواهي گناه كن.

دوم: از حكومت خدا بيرون برو و هر چه مي خواهي گناه كن.

سوم: جايي را انتخاب كن تا خداوند تو را نبيند و هر چه مي خواهي گناه كن.

چهارم: وقتي عزرائيل براي گرفتن جان تو آمد او را از خود بران و هر چه مي خواهي گناه كن.

پنجم: زماني كه مالك دوزخ تو را به سوي آتش مي برد در آتش وارد مشو و هر چه مي خواهي گناه كن.»

جوان اندكي فكر كرد و شرمنده شد و در برابر واقعيت هاي طرح شده چاره اي جز توبه نداشت.

 1 نظر

بیدارکردن غافلان در کلام امام حسین "علیه السلام"

30 آبان 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

قال الامام الحسين عليه السلام:
 

“وُجِدَ لَوْحٌ تَحْتَ حائِطِ مَدينَةٍ مِنَ الْمَدائِنِ مَكْتُوبٌ فيهِ: أَنَا اللَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ أَنَا، وَ مُحَمَّدٌ نَبِيّي ، عَجِبْتُ لِمَنْ أَيْقَنَ بِالْمَوْتِ كَيْفَ يَفْرَحُ؟ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَيْقَنَ بِالْقَدَرِ كَيْفَ يَحْزَنُ؟ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ اِخْتَبَرَ الدُّنْيا كَيْفَ يَطْمَئِنُّ اِلَيْها؟ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَيْقَنَ بِالْحِسابِ كَيْفَ يُذْنِبُ(1)؛

تخته اي زير ديوار يكي از شهرها يافته شد كه در آن نوشته شده بود: من خدا هستم كه خدائي جز من نيست و محمّدصلي الله عليه وآله پيامبر من است، در شگفتم از كسي كه به مرگ يقين دارد پس چگونه شادماني مي كند؟ در شگفتم از كسي كه يقين به قضا و قدر دارد پس چگونه اندوهناك مي شود؟
 در شگفتم از كسي كه دنيا را آزموده است پس چگونه به دنيا اطمينان پيدا مي كند؟ و در شگفتم از كسي كه يقين به حساب روز قيامت دارد پس چگونه گناه مي كند؟”

1-صحیفه الرضاص254ح180وبحارالانوارج78ص450

 نظر دهید »

آثارگریه برامام حسین "علیه السلام"

30 آبان 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

  گريه براى مصائب وارده بر امام حسين‏عليه السلام داراى آثار فردى، اجتماعى، دنيايى و آخرتى است، چرا كه گريه براى آن حضرت، نوعى پيوند با حركت، راه و روش و هدف آن حضرت است. از اين رو گريه براى او، باعث آمادگى براى مبارزه و جهاد با فساد و سبب اميدوارى و رسيدن به هدف نهايى است. مرثيه، شوق و محبت را به حدى بالا مى‏برد كه گريه كنندگان براى ايصال به مطلوب خود، زمينه هرگونه فداكارى و از خود گذشتگى را در خود احساس مى‏كنند. گريه براى امام حسين‏عليه السلام نيروى ايمان را از هر جهت‏بسيج كرده ضعف و نااميدى را از انسان دور مى‏كند و محرك احساسات پاك مردم است. در روايات نيز آثارى براى گريه براى امام حسين‏عليه السلام ذكر شده است كه به نمونه‏هايى اشاره مى‏شود:

 

1 - بخشش گناهان

قال الرضاعليه السلام: «فعلى مثل الحسين‏عليه السلام فليبك الباكون فان البكاء عليه يحط الذنوب العظام (1) ; براى مثل حسين‏عليه السلام بايد گريه كنندگان گريه كنند. چرا كه گريه بر آن حضرت، گناهان بزرگ را محو مى‏كند.»

 2 - درود خداوند

قال رسول الله صلى الله عليه وآله: «الا و صلى الله على الباكين على الحسين رحمة و شفقة (2) ; آگاه باشيد كه خداوند بر گريه كنندگان براى حسين عليه السلام، از روى رحمت و مهربانى درود مى‏فرستد.»

 3 - طلب مغفرت از ناحيه امام حسين‏عليه السلام

قال الصادق‏عليه السلام: «انه‏عليه السلام ليرى من يبكيه فيستغفر له رحمة له (3) ; حقا كه [حسين‏عليه السلام] كسى را كه براى او گريه مى‏كند، مى‏بيند و به‏خاطر رحمت‏براو برايش استغفار مى‏كند.»

 4 - دورى از جهنم

قال الله سبحانه لموسى‏عليه السلام: «يا موسى اعلم انه من بكى عليه او ابكى او تباكى حرمت جسده على النار (4) ; اى موسى! بدان كه هركس براى حسين‏عليه السلام گريه كند يا بگرياند يا وانمود به گريه كردن كند، بدنش را بر آتش حرام كردم.»

 

5 - شادمانى در بهشت

قال رسول الله‏صلى الله عليه وآله: «يا فاطمة! كل عين باكية يوم القيامة، الا عين بكت على مصاب الحسين فانها ضاحكة مستبشرة بنعيم الجنة (5) ; اى فاطمه‏عليها السلام! هر چشمى در روز قيامت گريان است، مگر چشمى كه براى مصيبت‏حسين‏عليه السلام گريه كرده باشد كه به وسيله نعمت‏هاى بهشت‏خندان و شادمان خواهد بود.»

1) بحارالانوار، ج 44، ص 284.

2) همان، ص 304.

 3) همان، ج 25، ص 376.

 4) همان، ج 44، ص 308.

 5) همان، ص 293.

 نظر دهید »

محبت شدید پیامبراکرم" صلی الله علیه وآله وسلم" به حسین"علیه السلام"

30 آبان 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

 

Normal
0




false
false
false

EN-US
X-NONE
FA


























Styles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true”
DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″
LatentStyleCount="267″>
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="Normal"> UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″/>


















UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="Title">

UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="Subtitle">
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="Strong">
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="Emphasis">
UnhideWhenUsed="false” Name="Table Grid">

UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="No Spacing">
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Shading">
UnhideWhenUsed="false” Name="Light List">
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Grid">
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Dark List">
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Shading">
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful List">
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Grid">
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Shading Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light List Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Grid Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 1 Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 2 Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 1 Accent 1″>

UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="List Paragraph">
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="Quote">
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="Intense Quote">
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 2 Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 1 Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 2 Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 3 Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Dark List Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Shading Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful List Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Grid Accent 1″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Shading Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light List Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Grid Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 1 Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 2 Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 1 Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 2 Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 1 Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 2 Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 3 Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Dark List Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Shading Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful List Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Grid Accent 2″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Shading Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light List Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Grid Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 1 Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 2 Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 1 Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 2 Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 1 Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 2 Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 3 Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Dark List Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Shading Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful List Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Grid Accent 3″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Shading Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light List Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Grid Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 1 Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 2 Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 1 Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 2 Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 1 Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 2 Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 3 Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Dark List Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Shading Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful List Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Grid Accent 4″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Shading Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light List Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Grid Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 1 Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 2 Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 1 Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 2 Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 1 Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 2 Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 3 Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Dark List Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Shading Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful List Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Grid Accent 5″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Shading Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light List Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Light Grid Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 1 Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Shading 2 Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 1 Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium List 2 Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 1 Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 2 Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 3 Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Dark List Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Shading Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful List Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” Name="Colorful Grid Accent 6″>
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="Subtle Emphasis">
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="Intense Emphasis">
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="Subtle Reference">
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="Intense Reference">
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="Book Title">







elayout v:ext="edit">

ابو هريره مي گويد: با دو چشمان خود ديدم و با دو گوش خود شنيدم كه رسول خدا صلي الله عليه و آله ، دو دست حسين عليه السلام را در دست نهاده بود و پاهاي حسين عليه السلام بر قدم هاي پيامبر صلي الله عليه و آله قرار داشت، پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: «تَرَقَّ عَيْنَ بَقّة» بالا بيا كوچولو!

د: «اَللّهُمَّ اَحِبَّهُ فَإِنّي اُحِبُّهُ» خدايا! حسين عليه السلام را دوست بدار، من او را دوست دارم.(1)

 

ابن مسعود مي گويد: رسول خدا صلي الله عليه و آله نماز مي خواند، حسن و حسين عليهماالسلام آمدند و (در حال سجده) بر پشت آن حضرت سوار شدند. چون آن حضرت سربرداشت آن دو را به آرامي گرفت و (بر زمين نهاد)، چون دوباره به سجده رفت آن دو بازگشتند و بر پشت آن حضرت نشستند، همين كه نماز تمام شد يكي را بر زانوي راست و ديگري را بر زانوي چپ نشانيد و فرمود: هركس مرا دوست دارد، بايد اين دو را دوست بدارد.(2)

 

يعلي عامري مي گويد: با پيامبر گرامي اسلام كه براي صرف غذا دعوت شده بوديم به راه افتاديم. پيامبر صلي الله عليه و آله پيشاپيش ما حركت مي كرد. در مسير به مكاني رسيديم كه حسين عليه السلام با كودكان مشغول بازي بودند. پيامبر صلي الله عليه و آله خواست حسين را بگيرد، حسين عليه السلام اين طرف و آن طرف مي دويد و پيامبر صلي الله عليه و آله هم او را مي خنداند و به دنبالش مي دويد، تا اين كه او را گرفت، يك دست زير چانه ي او و دست ديگر پشت سرش نهاد، او را بلند كرد و دهان او را بوسيد و فرمود: «حُسَيْنٌ مِنّي وَ اَنَا مِنْ حَسَيْنٍ، اَللّهُمَّ اَحِبَّ مَنْ اَحَبَّ حُسَيْنا، حُسَيْنٌ سِبطٌ مِنَ الاَْسْبَاط»؛ حسين از من است و من از حسينم، خدايا دوست بدار هر كس حسين را دوست مي دارد، حسين امّتي از امّت ها است.(3)

1- معالي السبطين، حائري مازندراني، ج 1، ص 86.

 2ـ الارشاد، شيخ مفيد؛ با ترجمه ي رسولي محلاّتي، ج 2، ص 25.

 3 ـ الحسين و السنّه، سيد عبدالعزيز طباطبائي، ص 13 و سنن ابن ماجه، ج 1، ص 51.

 نظر دهید »

بازدیدمعاونت محترم فرهنگی تربیتی مرکزجناب حجت الاسلام والمسلمین حاج آقای قندی ازمدرسه علمیه الزهرا"س"شهداد

03 مهر 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

معاون محترم فرهنگی -تربیتی حوزه های علمیه خواهران حاج آقای قندی دیروزیکشنبه 91/7/2طی بازدیدی که ازمدرسه علمیه الزهرا"س"شهدادبه همراه مدیرمحترم حوزه های علمیه خواهران استان حضرت حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای اله وردی داشتندباورود به جمع طلاب مورداستقبال گرم طلاب قرارگرفتندوطی جلسه ای که باطلاب واساتیدمدرسه داشتند  ضمن تبریک آغازسال علمی ،طلاب رابه توجه  به نعمتهای الهی دعوت کردند.

ایشان باتوجه به کویری  بودن  وگرما وویژگیهای خاص منطقه اذعان داشتند که خدابا آفریدن این کویربه این وسعت وپهناوری وحاصلخیزبودن برخی ازمناطق آن وعدم حاصلخیزی برخی ازمناطق آن ، می خواهدقدرت بی انتهای خودرابه رخ بنده اش بکشدکه برهرکاری تواناست ایستادن برساحل کویر،همچون ایستادن برساحل دریازیباست به شرطی که دراین تفکرخلاق داشته هاراببینیدنه نداشته هارا.زیبایی هاراببینیدوکم وکاستی هارابادیدمثبت بنگرید.

حضرت حجت الاسلام حاج آقای قندی خاطرنشان  کردنداین معارف الهی باسختی هاومرارت هاومشکلات زیادی به مارسیده است بایدقدراین راحتی هارابیشتربدانیم  وبیشترین استفاده راازاین فرصتها نماییم .وحال که دراین راه قرارگرفته ایم وتوفیق خدمت وقرارگرفتن درمکتب اهل بیت نصیبمان شده است جانانه بکوشیم وکم نگذاریم.

من نمی گویم سمندرباش یاپروانه باش                             چون به فکرسوختن افتاده ای جانانه باش

مستحکم واستواروتوجه وبااخلاص درراه رضای خداقدم برداریدکه خداپشت وپناهتان خواهدبود.


 1 نظر

سلام علی بقیةالله الاعظم"عج"

23 شهریور 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

  ابا صالح ،شنیدیم در گرفتاریهایمان اگر شما را صدا بزنیم جوابمان می دهید .واین را در زندگی روز مره مان به عینه مشاهده کریم وباور مان شد .امروز از آن روز های سخت زندگی است که باید بار دیگر خواسته ای داشته باشیم ودعایی واجابتی.صدایتان میزنیم اباصالح برایمان دعا کن  ما دیگر تاب این همه بی حرمتی به ساحت مقدس رسول الله را نداریم ،ومیدانیم شما نیز از این مصیبت عظمی رنج می برید پس ایندفعه در حق ما وخودتان دعا کنید که به اجابت نزدیک وظهور پراز نور وسرورتان میسر گردد.  

ما نیز اهانت به ساحت مقدس پیامبر اکرم (ص) را محکوم کرده وآرزویمان نابودی کفر وسربلندی اسلام است.

 

 1 نظر

پیام دعای روز بیست ونهم ماه مبارک رمضان:پاکی قلب

28 مرداد 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

 قلب در روايات

1 - مركز عواطف: «موضع العقل الدماغ والقسوة والرقة في القلب (1) ; جايگاه عقل مغز است و قساوت و رقت در قلب جاي دارد.»

2 - سرچشمه حكمت: «القلب ينبوع الحكمة (2) ; قلب سرچشمه حكمت است.»

3 - گنجينه زبان: «القلب خازن اللسان (3) ; «قلب گنجينه زبان است.»

4 - رهبر بدن: «ان منزلة القلب من الجسم بمنزلة الامام من الناس (4) ; جايگاه قلب در بدن مانند جايگاه رهبر بين مردم است.»

5 - ظروف خداوند: قال رسول الله صلي الله عليه و آله: «ان لله في الارض اواني الا و هي القلوب (5) ; خداوند در روي زمين ظرف هايي دارد كه آن ها قلب ها هستند.»

انواع قلب

1 - قلب سليم: «الا من اتي الله بقلب سليم » (6) ; «تنها كسي سود مي برد كه داراي قلب سليم باشد.»

2 - قلب مطمئنه: «الذين آمنوا و تطمئن قلوبهم بذكرالله » (7) ; «كساني كه ايمان آوردند، قلوبشان با نام خداوند آرامش مي يابد.»

3 - قلب نوراني: سئل رسول الله صلي الله عليه و آله عن شرح الصدر ما هو؟ فقال: «نور يقذفه الله في قلب المؤمن (8) ; از پيامبر اكرم در مورد شرح صدر سؤال شد، فرمود: نوري است كه خداوند به قلب مؤمن وارد مي كند.»

4- قلب بيمار: «في قلوبهم مرض » (9) ; «در دل هاي آن ها (منافقين) بيماري است.»

5- قلب مهر خورده: «كذلك يطبع الله علي كل قلب متكبر» (10) ; «خداوند اين چنين بر قلوب متكبرين مهر مي زند.»

6 - قلب سخت: «فبما نقضهم ميثاقهم لعناهم و جعلنا قلوبهم قاسية » (11) ; «چون (بني اسرائيل) پيمان شكستند، آن ها را لعنت كرده و دل هايشان را سخت گردانيديم.»

7 - قلب مرده: علي عليه السلام فرمود: «من قل ورعه مات قلبه (12) ; كسي كه پرهيزكاريش اندك باشد، قلبش مي ميرد.»

ز تاثير دل بيدار چشم تر شود پيدا                     كه ماه از نور خورشيد بلند اختر شود پيدا

1) بحارالانوار، ج 78، ص 254   . 2  ) غرر الحكم، ماده قلب.      3) همان.     4) بحارالانوار، ج 7، ص 53.      5) كنزالعمال، خ 1225.     6) شعراء/ 89.     7) رعد/ 28.     8) مجمع البيان، ج 4، ص 363.      9) بقره/ 10.          10) غافر/ 35.      11) مائده/ 13.        12) نهج البلاغه، حكمت 349.

 1 نظر

اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود.

26 مرداد 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

پس از پيروزي انقلاب اسلامي در بهمن 1357 ه . ش، بار ديگر امام بر مواضع ضد صهيونيستي خود پاي فشرد و از نامشروع بودن اسرائيل سخن گفت. امام حتي يكي از علل مخالفت و رويارويي با شاه را حمايت بي دريغ او از اسرائيل دانستند: “يكي از علل قيام مردم مسلمان ايران عليه شاه، حمايت بي دريغ او از اسرائيل غاصب است… يكي از جهاتي كه ما را در مقابل شاه قرار داده است، كمك او به اسرائيل است.” اسرائيل از نگاه امام و پيرو آن، مردم مسلمان ايران صهيونيسم كافر، تبهكار، دولت غاصب، جرثومه فساد و غده سرطاني به شمار مي رفت. از اين رو روشن بود كه تنها كمتر از يك هفته پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، امام خميني رحمه الله در ديدار با مقامات بلند پايه فلسطيني با شعار “امروز ايران، فردا فلسطين” اولويت سياست خارجي خويش را روشن كردند.

خميني كبير با روشن بيني خويش طرفداري از طرح شناسايي اسرائيل را يك فاجعه و مخالفت با آن را فريضه و واجب دانستند و به صراحت فرمودند: “اسرائيل بايد از صفحه روزگار محو شود.” در هر حال وقوع انقلاب اسلامي و ديدگاه هاي روشن امام توانست زاويه اي ديگر را در مبارزات مردم فلسطين باز كند و به تقويت هويت اسلامي اين حركتها ياري رساند.

همچنين انقلاب اسلامي با اين نگاه مسئله فلسطين را از مسئله اي عربي و قومي به مسئله اي مربوط به امت اسلامي متحول ساخت. از اين رو است كه شيخ عبدالعزيز عوده، رهبر معنوي جهاد اسلامي، انقلاب امام خميني رحمه الله در ايران را مهم ترين و جديدترين تلاش در بيدار سازي امت اسلامي و عامل اتحاد مسلمين مي داند و دكتر فتحي شقاقي اعتراف مي كند كه انقلاب ايران بوده است كه عصر جديدي را پيش روي مبارزان فلسطيني باز نموده، موجب گرديده آنان از زاويه اي اسلامي به موضوع فلسطين بنگرند.

روز قدس

امام آن چنان پايمردانه وارد عرصه فلسطين گرديد كه در همان سال اول پيروزي انقلاب اسلامي؛ يعني 1358 ه . ش، جمعه آخرماه مبارك رمضان هر سال رابه عنوان “روز قدس” در جهت پشتيباني از ملت فلسطين نام گذاري نمود. ايشان با همان نگاه راهبردي و كلان خويش، اين روز را روز مبارزه و مقابله با مستكبرين اعلام نمود: “روز قدس، جهاني است و روزي نيست كه فقط اختصاص به قدس داشته باشد. روز مقابله مستضعفين با مستكبرين است؛ روز مقابله ملتهايي است كه در زير فشار آمريكا و غيرآمريكا بودند، روزي است كه بايد مستضعفين مجهز بشوند در مقابل مستكبرين و دماغ مستكبرين رابه خاك بمالند… متعهدين، امروز را روز قدس مي دانند و عمل مي كنند به آنچه كه بايد بكنند و منافقين و آنهايي كه با ابرقدرتها در زير پرده آشنايي دارند و با اسرائيل دوستي دارند، در اين روز بي تفاوت نيستند و يا ملتها را نمي گذارند كه تظاهرات كنند.

روز قدس روزي است كه بايد سرنوشت ملتهاي مستضعف معلوم شود. بايد ملتهاي مستضعف در مقابل مستكبرين اعلان وجود كنند. بايد همان طوري كه ايران قيام كرد و دماغ مستكبرين را به خاك ماليد و خواهد ماليد، تمام ملتها قيام كنند و اين جرثومه هاي فساد را به زباله دانها بريزند.

روز قدس، روزي است كه بايد همت كنند و همت كنيم كه قدس را نجات بدهيم.

روز قدس روزي است كه بايد به اين روشنفكراني كه در زير پرده با آمريكا و عمال آمريكا روابط دارند، هشدار داد؛ هشدار به اينكه اگر از فضولي دست بر ندارند، سركوب خواهند شد.

روز قدس فقط روز فلسطينيان نيست، روز اسلام است و روز حكومت اسلامي است.” در هر حال براساس آنچه آمد، مي توان دريافت كه موجود جعلي اسرائيل تافته اي بافته شده به وسيله قدرتهاي استكباري است كه در پي منافع خويش با هر ايدئولوژي پويا و فعالي به مبارزه بر مي خيزند و منطقه پر كشمكش و ثروت خيز خاورميانه اسلامي از اين قاعده دور نيست. از اين رو است كه بايد امروز بيش از هر روز ديگر بر روح بلند آن امام راحل درود فرستاد و تكليف امروزين خود را در قبال اين هجمه برنامه ريزي شده پاس داشت و با حمايت از آرمان فلسطين و قدس كه به تعبير امام آرمان مستضعفين است، به آن عمل نمود.

 نظر دهید »

جدول ترتيب نزول سوره هاي قرآن

23 مرداد 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

 

الف. در مكه:

1. علق؛ 2. حمد؛ 3. مزّمل؛ 4. مدّثر؛ 5. قلم؛ 6. لهب (تبّت)؛ 7. تكوير؛ 8. اعلي؛ 9. ليل؛ 10. فجر؛ 11. ضحي؛ 12. انشراح؛ 13. عصر؛ 14. عاديات؛ 15. كوثر؛ 16. تكاثر؛ 17. ماعون؛ 18. كافرون؛ 19. فيل؛ 20. فلق؛ 21. ناس؛ 22. اخلاص؛ 23. نجم؛ 24. عبس؛ 25. قدر؛ 26. شمس؛ 27. بروج؛ 28. تين؛ 29. قريش؛ 30. قارعه؛ 31. قيامة؛ 32. همزة؛ 33. مرسلات؛ 34. ق؛ 35. بلد؛ 36. طارق؛ 37. قمر؛ 38. ص؛ 39. اعراف؛ 40. جن؛ 41. يس؛ 42. فرقان؛ 43. فاطر؛ 44. مريم؛ 45. طه؛ 46. واقعه؛ 47. شعراء؛ 48. نمل؛ 49. قصص؛ 50. اسراء؛ 51. يونس؛ 52. هُود؛ 53. يوسف؛ 54. حجر؛ 55. انعام؛ 56. صافات؛ 57. لقمان؛ 58. سبا؛ 59. زمر؛ 60. مؤمن؛ 61. سجده؛ 62. شوري؛ 63. زخرف؛ 64. دخان؛ 65. جاثيه؛ 66. احقاف؛ 67. ذاريات؛ 68. غاشيه؛ 69. كهف؛ 70. نحل؛ 71. نوح؛ 72. ابراهيم؛ 73. انبيا؛ 74. مؤمنون؛ 75. فُصّلت؛ 76. طور؛ 77. ملك؛ 78. حاقه؛ 79. معارج؛ 80. نبأ؛ 81. نازعات؛ 82. انفطار؛ 83. انشقاق؛ 84. روم؛ 85. عنكبوت؛ 86. مطففين.

ب. در مدينه:

87. بقره؛ 88. انفال؛ 89. آل عمران؛ 90. احزاب؛ 91. ممتحنه؛ 92. نساء؛ 93. زلزال؛ 94. حديد؛ 95. محمد صلي الله عليه و آله .

ج. هم در مكه و هم در مدينه:

96. رعد؛ 97. الرحمان؛ 98. انسان؛ 99. طلاق؛ 100. بيّنه؛ 101. حشر؛ 102. نصر؛ 103. نور؛ 104. حج؛ 105. منافقون؛ 106. مجادله؛ 107. حجرات؛ 108. تحريم؛ 109. جمعه؛ 110. تغابن؛ 111. صف؛ 112. فتح؛ 113. مائده؛ 114. توبه. (4) .

قرآن در اسلام، علاّمه سيدمحمد حسين طباطبائي، ص150؛ ر.ك: الاتفاق، سيوطي، چاپ قاهره، ج1، ص10.

 نظر دهید »

به خودت خیانت مکن

11 مرداد 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

  شخصي براي ابوذر نامه نوشت و از او نصيحت خواست. او در جواب نوشت: «بدان كه علم و دانش دامنه گسترده اي دارد و داراي شاخه هاي بسياري است. اگر مي تواني «به آنكه دوستش داري بدي مكن.» آن شخص نامه را دريافت كرد ولي از مضمون آن چيزي نفهميد و از ابوذر توضيح خواست. ابوذر دوباره نوشت: «فلاني! تو خودت را از هر كس بيشتر دوست داري و چون نافرماني خدا كني [مستحق عذاب شده اي و] به خود بدي كرده اي»                   اصول کافی ج2ص458

 1 نظر

اثر اعجاب انگیزصوت قرآن

09 مرداد 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

. شنيدن صوت قرآن، اضطراب را از بين مي برد بر اساس پژوهش جديد جمعي از محققان كه روي مجموعه اي از داوطلبان در آمريكا انجام گرفته و در مجله آمريكايي “قلب” منتشر شده، گوش فرا دادن به صداي قرآني كه با ترتيل خوانده شده است، تغييرات فيزيولوژيك غير اِرادي در دستگاه عصبي ايجاد مي كند و موجب از ميان رفتن حالتهاي روحي نامتعادل همانند اضطراب مي شود. در اين آزمايش كه به كمك دستگاههاي الكترونيكي كنترل كننده مغز انجام گرفت، مشخص شد كه فركانس موجهاي مغزي، در گوش فرا دادن به ترتيل قرآن از 12 - 13 موج در ثانيه كه مربوط به حالت آرامش عميق روحي است، كاهش مي يابد. به گفته اين محقّقان، افرادي كه به زبان عربي نيز آشنايي ندارند، آرامش و شادي دروني را هنگام گوش فرا دادن به قرآن احساس مي كنند.

 نظر دهید »

پیام دعای روزسوم ماه مبارک رمضان

02 مرداد 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

روز سوم: پناه به خدا از جهالت

برخي از نتايج جهل

1 - انحراف عقيدتي: «يظنون بالله غير الحق ظن الجاهلية » (1) ; «به خداوند گمان ناروا مي برند، گمان جاهليت.»

2 - خودبزرگ بيني

3 - خود محوري

4 - تخطئه ديگران

5 - گمراه دانستن ديگران

6 - انكار و تكذيب

7 - لجاجت

8 - خودپسندي

قال علي عليه السلام: «ان الجاهل من عد نفسه بما جهل من معرفة العلم عالما و برايه مكتفيا و لمن خالفه مخطيا و لمن لم يعرف من الامور مضللا و اذا ورد عليه من الامر ما لا يعرفه انكره و كذبه و كان للحق منكرا و في اللجاجة متجريا و عن طلب العلم متكبرا; (2) نادان كسي است كه خود را نسبت به نادانسته هايش دانا شمارد و نظر خود را كافي بداند، هر كس با وي مخالفت كند او را در اشتباه پندارد و ناآگاهان را گمراه كند، هرچه را نداند انكار و تكذيب كند، حقيقت را انكار نموده و در لجاجت جري باشد و در طلب دانش، خودپسندي كند.»

پند گفتن با جهول خوابناك               تخم افكندن بود بر شوره خاك

چاك حمق و جهل نپذيرد رفو          تخم حكمت كم دهش اي نيكخو

زانكه جاهل جهل را بنده بود          هر چه پندش مي دهي او نشنود

1-ال عمران154      2-بحارالانوار ج77ص203

 2 نظر

روزه داران راستين

01 مرداد 1391 توسط کدخدا نجف آبادی


پيامبر صلي الله عليه و آله در خطبه شعبانیه ماه رمضان را اینگونه توصیف فرمودند: « اي مردم! در اين ماه درهاي بهشت به روي شما باز است؛ از خدا بخواهيد که آنها را به رويتان نبندد و درهاي جهنم بسته شده ؛ از پروردگارتان طلب کنيد تا آنها را به رويتان باز نکند و شياطين در زنجيرند ؛ از خدايتان بخواهيد تا آنها دوباره بر شما تسلط نيابند.»

با توجه به اين نکته، روزه داران حقيقي بايد در اعمال و رفتار خود مواظب باشند که مبادا روزه هايشان مخدوش گردد. رسول خدا صلي الله عليه و آله تأکيد مي فرمايد که « وَ احفَظُوا ألْسِنَتَکُم وَ غُضُّوا عَمّا لايَحِلُّ النَّظَرُ اليهِ أََََبصارَکُم وَ عَمّا لايَحِلُّ الأِسْتِماعُ إليهِ أسْماعَکُم؛[1] زبانهايتان را نگه داريد و چشمهايتان را از غير حلال فرو بنديد و گوشهايتان را از سخنها و صداهاي حرام حفظ کنيد.»

بنابراين ، روزه دار بايد جايگاه اين ماه را کاملاً حفظ کند و بداند که در موقعيتي استثنايي قرار دارد و با تمام وجود در طاعت الهي باشد. علي عليه السلام فرمود: «کَم مِن صائمٍ لَيسَ لَهُ مِن صيامِهِ إِلاّ الجُوعُ وَ الظَّماءُ؛[2] بسا روزه داري که از روزة خود ، جز تحمل گرسنگي و تشنگي بهره اي نمي برد.»

عطار نيشابوري اين سخن مولا را در ابياتي توضيح داده است:

اي دوست، ماه روزه رسيد و تو خفته اي
آخر زخواب غفلت ديرينه سر بر آر

سالي دراز بوده اي اندر هواي خويش
ماهي خداي را شو و دست از هوا بدار

پنداشتي که چون نخوري ، روزه کامل است!
بسيار چيز هست جز اين، شرط روزه دار

هر عضو را بدان که بتحقيق روزه ايست
تا روزة تو روزه بود نزد کردگار

اول نگاه دار نظر، تا رخ چو گل
در چشم تو نيفکند از عشق خويش خار

ديگر ببند گوش ، زهر ناشنيدني
کز گفتگوي هرزَه، شود عقل تار و مار

ديگر زبان خويش که جاي ثناي اوست
از غيبت و دروغ فرو بند استوار

ديگر به وقت روزه گشادن مخور حرام
زيرا که خون خوري تو از آن بِه هزار بار

روزة ماه رمضان پارسايي و تقوا را به همراه مي آورد، در صورتي که با شرائط خود انجام پذيرد و گرنه اگر فردي اين شرائط را رعايت نکند ، ماه رمضان او با ديگر ايام هيچ گونه تفاوتي نخواهد داشت.

 1-بحارالانوارج93ص356ح 25      2-نهج البلاغه حکمت125

 

 نظر دهید »

جايگاه ماه خدا از دریچه شعبان

31 تیر 1391 توسط کدخدا نجف آبادی


رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله درخطبه شعبانيه، ماه مبارک رمضان را چنين توصيف مي کند: «وَ هُوَ شَهرٌ دُعِيتُم فِيه ِاِلي ضِيافَةِ اللهِ وَ جُعِلتُم فِيه مِنْ أهْلِ کَرامَةِ اللهِ اَنفاسُکُُم فِيه تَسبِيحٌ وَ نَومُکُم فِيه عِبادَةٌ وَ عَمَلُکُم فيهِ مَقبُولٌ وَ دُعاءُکُم فِيه مُستَجابٌ؛[1] ماه رمضان ماهي است که شما به ضيافت الهي دعوت شده ايد و در رديف افرادي قرار گرفته ايد که مورد تکريم خداوند هستند. نفسهايتان در آن تسبيح و خواب شما در آن عبادت و اعمالتان در آن مورد پذيرش و دعايتان در آن مستجاب است.»

اين ماه ماية آزمايش مسلمانان و آرامش اهل ايمان و محک حق و باطل است. ماه رمضان زمينه اي مناسب براي زدودن کدورتها و غبارهاي مادّي و نفساني از وجود انسان و ماه خانه تکاني دلها و تصفية قلوب است. رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «لَو يَعلَمُ العِبادُ ما في رَمَضانَ لَتَمَنَّتْ أن يَکُونَ رَمَضانُ سَنَةً؛[2] اگر بندگان خدا مي دانستند که در ماه رمضان (چه گنج پُربهايي است)، هر آيينه آرزو مي کردند که ماه رمضان يک سال باشد.»

دعوت نامة خداوند براي مهماني در اين ماه بالاترين مدال افتخار براي يک انسان مسلمان است و اگر کسي نتواند به اين دعوت آسماني پاسخ دهد ، بيچاره ترين انسانها خواهد بود. حضرت رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: « فَانَّ الشَّقي مَن حُرِمَ غُفرانَ اللهِ في هذا الشَّهرِ العَظيمِ؛[3] شقي کسي است که در اين ماه بزرگ از مغفرت خداوندي محروم بماند.»

1-الامالی صدوق ص93       2-فضائل الاشهر الثلاثه ص140         3-بحارالنوار ج93ص365ح25

 

 2 نظر

نکته شنیدنی

28 تیر 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

 جوان گدا

قرآن مي فرمايد: “وَ اَمَّا الَّسائِلَ فَلَا تَنْهَرْ"؛  "و امّا سائل را از خود مران!” چرا كه نا اميد كردن فقير و راندن او از درخانه، آثار سوئي دارد. به اين داستان توجه كنيد:
 آورده اند كه مردي جوان با همسرش مشغول خوردن مرغي بريان شده بود كه فقيري بر در خانه آمد و درخواست غذا نمود. مرد جوان با خشونت تمام سائل را از درِ خانه براند و محروم ساخت.
 پس از مدّتي جوان تمام ثروت خود را از دست داد و به شدّت فقير و تنگدست شد؛ به حدّي كه همسرش نيز از او طلاق گرفت و با مرد ديگري ازدواج كرد.
 از قضا روزي آن زن با شوهر دوّم خود در حال خوردن مرغي بريان شده بود كه ناگهان گدايي درِ خانه را به صدا در آورد و تقاضاي كمك نمود.
 مرد به همسرش گفت: برخيز و اين مرغ بريان را به اين سائل بده! زن از جا برخاست و مرغ را برگرفت و به سوي درِ خانه رفت كه ناگهان ديد سائل همان شوهر اوّل اوست. مرغ را به وي داد و با چشمان گريان باز گشت.
 شوهر از سبب گريه زن پرسيد. زن گفت: اين گدا، شوهر اوّل من بود. آن گاه داستان راندن فقير از درخانه و بيچاره شدن او را بيان كرد.
 وقتي زن حكايت خويش را به پايان رساند، شوهر دوم گفت: اي زن! به خدا سوگند! آن گداي اول، خودِ من بودم.

 1 نظر

آیاتابه حال به این فکر کردی که چرا در دوران غیبت سفارش به دعا شده ایم؟!

28 تیر 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

تأثير دعاهاي دوران غيبت

هنگامي كه يك منتظر حقيقت جو به عنوان يك وظيفه الهي و انساني دعاهاي دوران غيبت را مي خواند و عبارات تعالي بخش آنها را از عمق جان زمزمه مي كند، با دريايي از معارف به ويژه در عرصه امامت و جايگاه والاي آن در باورهاي شيعي رو به رو مي شود و هر اندازه در متن اين ميراث گرانبهاي اهل بيت ـ عليهم السلام ـ دقت و تدبر مي كند، معرفت و شناخت او نسبت به ارزشهاي والاي ديني بيشتر مي شود و شناخت وسيع تر و عميق تر، محبت و ايمان قلبي را در وجود او ثابت تر مي گرداند.

 

به اين ترتيب، علاوه بر اينكه آگاهي و معرفت منتظر امام عصرـ عليه السلام ـ افزايش مي يابد، درصد ايمان و اعتقاداتش نيز بيشتر مي شود. اينجاست كه ديگر هيچ نيروي شيطاني نمي تواند منتظر راستين را از جاده حقيقت جدا كند و او در برابر آسيبها، آفات و هجمه هاي اعتقادي و فرهنگي كاملا بيمه مي شود و باورهايش به دژي تسخيرناپذير تبديل مي گردد.

 

در اينجا به ذكر نمونه هايي از آموزه هاي ديني و باورهاي عميق شيعي در متن دعاهاي مهدويت مي پردازيم.

 

1. در دعايي كه از وجود مقدس امام زمان ـ عليه السلام ـ به ما رسيده است و با جمله «اللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفيقَ الطّاعة»[1] آغاز مي شود، ناهنجاريهاي اجتماعي، مفاسد، زشتيها و امور ناپسند ديگر، به شخص منتظر گوشزد مي گردد و او ضمن مناجات و استمداد از خداوند متعال، امور پسنديده و ناپسند را نيز همراه دعا مي آموزد و براي عمل با شناخت آمادگي پيدا مي كند.

 

توفيق اطاعت، صداقت در نيت، شناخت حرامها، تكريم به وسيله هدايت و استقامت، سخن گفتن با معيارهاي درست و حكمتآميز، درخواست علم و معرفت حقيقي، دور بودن از لقمه هاي حرام و شبهه ناك، خويشتن داري از ستم و دزدي و گناهان ديگر، چشم پوشي از حرام و نگاههاي خيانت آلود، فاصله گرفتن از كارهاي لغو و غيبت، از جمله آموزه هايي است كه منتظران حقيقي آن حضرت پيوسته آنها را زمزمه مي كنند و آويزه گوش خود قرار مي دهند.

 

آنان با عشق به وجود حضرت مهدي ـ عليه السلام ـ اين دعاي آن حضرت را زمزمه مي كنند و به ياد آن گرامي، معارف آن را با تمام وجود مي پذيرند. و اين گونه است كه انتظار ظهور مهدي موعود ـ عليه السلام ـ انسان ساز و معرفت آفرين مي شود.

 

در ادامه اين دعاي مهدوي ـ عليه السلام ـ منتظران حضرت، از خداوند متعال مشتاقانه مي خواهند كه: بر عالمان و دانشمندان، زهد و ساده زيستي و نصيحت پذيري و بر دانش آموزان و دانش جويان و طلاب تلاش و فعاليت و اشتياق به تحصيل را عنايت فرما!

 

و همين طور دعاي امام زمان ـ عليه السلام ـ براي تعليم منتظران دانش دوست و معرفت طلب دهها آموزه جانبخش و راهگشاي ديگر در بردارد.[2]

 

2. در دعاي افتتاح ـ كه حضرت صاحب الامر ـ عليه السلام ـ خود براي شيعيان نوشته اند تا در شبهاي ماه رمضان بخوانند ـ نكات مهمي براي آموزش منتظران و تقويت قلوب آنان بيان شده است.

 

آنجا كه بعد از توحيد و توصيف صفات جمال و جلال الهي و حمد و ستايش خداي منان و تعظيم و تمجيد پروردگار عالميان و تبيين مقام بندگان به معرفي رهبران معصوم الهي مي پردازد و موقعيت حضرت مهدي ـ عليه السلام ـ را كاملا در ذهن خواننده ترسيم مي كند تا به بركات وجود آن گرامي مي رسد و مي گويد: «اللّهُمَّ اِنّا نَرغَبُ اِلَيْكَ في دَوْلة كَريمَة تُعِزُّ بِها الاِسْلامَ و اَهْلَهُ و تُذِلُّ بِها النِّفاقَ و اَهْلَهُ؛[3] خداوندا! ما مشتاق دولت كريمه ]امام زمان ـ عليه السلام ـ[ هستيم كه در سايه آن اسلام و مسلمانان را عزت دهي و جبهه نفاق و اهل آن را ذليل و خوار گرداني و…». منتظر اميد وار در ادامه به آرزوها و آمال شرعي و عقلي خود كه در زمان ظهور خواهد رسيد، اشاره كرده و مي گويد: «اللّهُمَّ الْمُمْ بِهِ شَعْثَنا وَ اشْعَبْ بِهِ صَدْعَنا وَ ارْتُقْ بِهِ فَتْقَنا وَ كَثِّرْ بِهِ قِلَّتَنا وَ اَعِزَّ بِهِ ذِلَّتَنا؛[4] پروردگارا! پراكندگي و تفرّق ما را به وسيله آن گرامي به جمعيت و وحدت بدل فرما! و پريشاني امور ما را به وجودش اصلاح فرما! و نقائص و شكافهاي كار ما را به وسيله وجود آن ذخيره الهي اصلاح و جبران نما! و تعداد ما را فراوان و خواري و كوچكي ما را با وجودش به عزت و شكوه بدل ساز!»

 

منتظري كه بعد از نمازهاي يوميه در ماه رمضان دعاي «اللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلي اَهْلِ القُبُورِ السُرور»[5] را مي خواند كه در آن تمام آرزوهاي بشري در سايه دولت حقه مهدوي خواسته مي شود؛ دولتي كه در پناه آن، تمام گرسنگان سير، برهنگان پوشيده، بدهكاريها ادا، گرفتاران رها، و در يك كلام تمام امور مسلمانان اصلاح و مشكلاتشان رفع مي گردد و در پرتو حكومت عادلانه مهدي ـ عليه السلام ـ جهان روي آسايش و امنيت و راحتي را به خود خواهد ديد، آيا چنين كسي مي تواند خودسازي نكند و خود را براي عرضه به محضر چنين رهبر والايي آماده نگرداند. و در هر گامي كه به پيش برمي دارد، سمت و سوي اهداف دولت مهدوي ـ عليه السلام ـ را قصد نكند؟

 

به راستي کسي كه در مقام انتظار آن گرامي است تا مرز شهادت پيش مي رود و از اعماق وجودش دعا مي كند كه «وَ اَسْاََلُكَ اَنْ تَجْعَلَ وَفاتي قَتْلاً في سَبيلكَ تَحْتَ رايَةِ نَبيِّكَ مَعَ اَوْليائِكَ وَ اَسْأَلُكَ اَنْ تَقْتُلَ بي أَعْدائَكَ وَ أَعْداءَ رَسُولِكَ؛[6] خدايا! از تو مي خواهم كه وفات مرا شهادت در راه خودت و تحت پرچم پيامبرت در كنار اوليايت قرار دهي! و از تو تقاضامندم كه به دست من دشمنان خود و دشمنان رسولت را هلاك كني!»

 

و بالاخره دعاهاي مهدويت همانند ندبه، عهد، فرج، دعاي غيبت، دعاي نور، توسل و دهها دعا و زيارت ديگر با آن مضامين عالي و آموزنده، شخص منتظر را پيوسته به آگاهي و عشق ترغيب مي كند و به سوي اهداف امام زمان ـ عليه السلام ـ نزديك مي گرداند.

 

 [1]. البلد الامين، ص 349.

 

[2]. همان.

 

[3]. مصباح المتهجد، ص 580؛ صحيفه مهديه، ص259.

 

[4]. همان.

 

[5]. البلد الامين، ص 222.

 

[6]. الكافي، ج 4، ص 74، ح 6.

 

 

 

 1 نظر

تابستان فرصتی مناسب برای تبلیغ

22 تیر 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

درست است که بهترین فرصت برای تبلیغ گیرمان آمده،هم تعطیلات وهم ماه شعبان وهم ماه مبارک رمضان، اما خود سازی فراموشمان نشود.حدیث رسول الله صلي الله عليه و آله  را  در امر تبلیغ سرلوحه کارمان قرار بدهیم .نکند خودمان از قافله عقب بیافتیم.

عَنْ أَنَس، قالَ: قالَ رَسُولُ اللّه صلي الله عليه و آله : «مَرَرْتُ لَيلَة أُسري بِي عَلي أُناسٍ، تُقْرضُ شَفاهُم بِمَقاريضَ مِنْ نار، فَقُلْتُ: مَنْ هؤُلاءِ يا جَبرائيل؟ فَقالَ: هؤُلاءِ خُطَباءٌ مِنْ اَهْلِ الدُّنيا، مِمَّن كانُوا يَأْمُرُونَ النّاسَ بِالبِرِّ وَ يَنْسَونَ اَنْفُسَهُمْ؛(1)

أَنَس: رسول خدا، صلي الله عليه و آله فرمود: «شبي كه به معراج برده شدم، بر مردمي گذشتم كه لب هاي آنان با قيچي هاي آتشين بريده مي شد، گفتم:, اي جبرئيل آن ها چه كساني هستند (كه چنين عذابي شامل حالشان شده است)؟، وي گفت: , آن ها گويندگاني از اهل دنيا هستند كه مردم را به «نيكي» امر مي كردند ولي خود را [ در عمل به آن[ فراموش مي نمودند.»

پيام ها و نكته هاي حديث:
1 ـ عقوبت اُخروي مبلّغان و خطبايي كه مردم را به نيكي امر مي كنند ولي خود به آن عمل نمي نمايند، بريدنِ لب هايشان با قيچي هاي آتشين است. (تُقْرِضُ شَفاهُمْ بِمَقاريضَ مِنْ نار)

2 ـ خطبا و گويندگان بايد قبل از اين كه مردم را به خير و نيكي دعوت كنند، خود به آن عمل نمايند.

3 ـ سعادت مبلّغ و سخنران، در پرتو عمل به حقايقي است كه آن را به ديگران توصيه مي كند.

4 ـ خداوند در قرآن مجيد نسبت به موضوعِ «امر و توصيه ي مردم به نيكي و فراموشي خود از عمل به آن» چنين مي فرمايد: «أَتَأْمُرُونَ النّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ…»؛

آيا مردم را به نيكي فرمان مي دهيد و خودتان را فراموش مي كنيد؟…،(2) و نيز در جاي ديگر مي فرمايد:«يا أيُّهَا الَّذين آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مالا تَفْعَلُونَ، كَبُرَ مَقْتا عِنْدَاللّهِ اَنْ تَقُولُوا مالا تَفْعَلُونَ»؛

چرا چيزي مي گوييد كه انجام نمي دهيد، نزد خداوند بس منفور است كه چيزي را بگوييد كه انجام نمي دهيد.»(3)

و رسول خدا صلي الله عليه و آله در ضمن حديث مذكور از عذاب آن عملِ منفور، پرده برداري مي كند و مي فرمايد: «چنين كساني لب هايشان با قيچي هايي از آتش بريده مي شود.»

1 ـ سفينة البحار، ج 8، ص 542.

2 ـ بقره/44.

3 ـ صف/2.

 3 نظر

غیرت نسبت به ناموس

21 تیر 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

غيرت و حميت ديني ريشه در شجاعت و قوت نفس و نيروي ايمان هر فردي دارد .بعضی ها را چه شده است که این صفت حمیده رانتوانسته اند دردرون خود پرورش دهند وهرگونه دست درازی به ناموس خویش رانادیده می گیرندوخودرابه کوری می زنند.

 امام باقر عليه السلام فرمود: «تعدادي از اسيران جنگي را به حضور حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله آوردند . همه آنان كه در مبارزه با پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و در ميدان نبرد دستگير شده بودند، به دستور رسول الله صلي الله عليه و آله كشته شدند، ولي يكي از آنان آزاد گشت . اسير آزاد شده علت آزادي اش را پرسيد و گفت: اي پيامبر الهي! چرا هم سنگرانم را كشتي اما مرا آزاد كردي؟! رسول الله صلي الله عليه و آله فرمود: حضرت جبرئيل، پيك وحي، از سوي خداوند متعال برايم خبر آورد كه در تو پنج خصلت پسنديده وجود دارد كه آن صفات را خدا و رسولش دوست دارند:

1 . تو نسبت به ناموس خويش مرد غيرتمندي هستي;

2 . صفت سخاوت و نيكوكاري داري;

3 . فردي خوش اخلاق و نيك رفتار مي باشي;

4 . خود را به صداقت و راستگويي آراسته اي;

5 . شجاعت و مردانگي در تو هست .

مرد با شنيدن اين پيام وحياني مسلمان شد و در پرتو ايمان راسخي كه در او پديد آمد به دفاع از اسلام و ارزشهاي والاي آن پرداخت تا اينكه در ركاب رسول خدا صلي الله عليه و آله در يكي از جنگها به شهادت رسيد . (1)

1-,وسائل الشیعه ج2ص155

 1 نظر

عنایت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به زائر امام رضا (علیه السلام)

13 تیر 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

 

آيت الله آقا ضياء عراقي از مراجع نامدار حوزه علميه نجف نقل مي كند كه: شخصي از شيعيان شهر قطيف حجاز، به قصد زيارت حضرت ثامن الائمه عليه السلام از شهر خود حركت كرد، او در ميانه راه سرمايه سفر خود را گم كرده و حيران و سرگردان ماند و آن چنان درمانده شد كه براي خودش نه راه برگشت مي ديد و نه مي توانست ادامه سفر دهد . در آن لحظه چاره اي نمي ديد مگر اين كه به حضرت امام زمان عليه السلام پناهنده شود . در موقع توسل، متوجه شد كه سيد نوراني و بزرگواري او را همراهي مي كند و خطاب به وي مي گويد: اين وجه را بگير كه تو را به سامرا مي رساند، در آن جا نزد وكيل ما حاج ميرزا حسن شيرازي مي روي و به او مي گويي كه سيد مهدي به شما پيام رساند و گفت: پولي كه از مال ما در نزد توست به اندازه سفر زيارتي جدم علي بن موسي الرضا عليهما السلام به حامل پيام بپرداز .

 

مرد قطيفي مي گويد: آن بزرگوار را نشناختم و متوجه نشدم از كدام سمت آمده است . عرض كردم: هر گاه به محضر ميرزاي شيرازي پيام شما را برسانم، از من سؤال مي كند سيد مهدي كيست و چه نشانه اي داري؟ آن سيد شريف به من فرمود: به او بگو، به اين نشان كه امسال در فصل تابستان شما با حاج ملا علي كني طهراني در شام و در حرم عمه ام زينب كبري عليها السلام مشرف بوديد، از كثرت زوار و ازدحام جمعيت حرم شلوغ بود و آشغال هايي در حرم ريخته بودند، شما عباي خود را از دوش برداشته و در دست جمع كرده و به آن وسيله حرم را جارو نموديد و آشغال ها را در گوشه اي از حرم گرد آوردي و حاج ملا علي كني با دست هاي خود آن ها را برداشته و بيرون برد، من آن جا بودم .

 

مسافر قطيفي مي گويد: يك مرتبه با خود گفتم: شايد اين شخص حضرت امام عصر عليه السلام باشد . در آن حال نوري او را احاطه كرد و از نظرم غايب شد . در ادامه سفر به سامرا رسيدم و ماجرا را براي مرحوم ميرزاي شيرازي نقل كردم، آن بزرگوار از جاي خود بلند شد و دست در گردنم انداخته، چشم هايم را بوسيد و به من تبريك گفت . بعد در تهران به حضور آيت الله كني رسيدم، او هم مطلب را تصديق كرد و از اين كه از سوي امام زمان عليه السلام به ايشان حواله و يا فرماني صادر نشده است اظهار تاسف نمود (1) .

  سلام بررکوع وسجودت وسلام بر لحظه های پراز نور قنوتت  در دعای نیمه شبت مارا فراموش نکن مهدی جان ،چه می شود که نیمه شعبان امسال به ما به ظاهر منتظرانت نیز عنایتی بفرمایی .  

پیشاپیش ولادت پر از نور وسروریگانه منجی عالم بشریت برعموم منتظرانش مبارکباد.

پي نوشت:

 

1) خصائص الزينبيه، نورالدين جزائري، مقدمه، با اندكي تغيير .

 

 2 نظر

تبریک بزرگترین عید

28 خرداد 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

از حـرا آیـات رحمـان ورحیـم آمــد پـدیـد                با نخستین حرف قرآن کریم آمد پدید

صوت اقرأباسم ربک میرسدبرگوش جان                 یا که ازغارحرا خلق عظیم آمد پدید

عیدمبعث بزرگترین عید مسلمانان  ،فخر جهان اسلام ،ندای رسالت در گوش جهانیان، بر منجی عالم بشریت مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف )وتمامی مسلمانان جهان مبارکباد.

 1 نظر

عوامل تقویت عواطف در خانواده ها

08 خرداد 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

  عزیزان در ادامه مطالب عوامل تقویت عواطف در خانواده ها در روایات، به موارد ذیل اشاره می شود. 

5- دلجويي، استقبال، بدرقه

خانواده كانون آرامش و راحتي بخش انسان است. مردي كه در بيرون منزل با انواع مشكلات درگير است و با ناملايمات فراواني برخورد مي كند و گاهي در راه كسب حلال و تهيه معيشت خانواده خود سخنان ناروا شنيده و لطمه هاي روحي را متحمل مي شود; دوست دارد هنگام برگشت به خانه كسي از او دلجوئي كند، حرف دلش را بشنود و با سخنان آرامبخش خود مرهم دردهاي انباشته دل او باشد. دلش مي خواهد هنگامي كه در منزل را باز مي كند، كسي با چهره اي گشاده و لبي خندان و لحني عاطفي از او استقبال نموده و آنچه را كه در دست دارد با تكريم و رضايتمندي از او تحويل بگيرد و اين فرد جز همسر صالح و مهربان او فرد ديگري نخواهد بود. در اين صورت چنين زني از دوستان خدا بوده و پاداش بزرگي خواهد داشت. اين همسر مهربان با عمل خود شوهر خود را راضي نموده، پاداش معنوي كسب كرده و رضايت و خشنودي پروردگار متعال را بجان خريده است. ×

مردي به محضر رسول خداصلي الله عليه وآله آمده و عرضه داشت: «ان لي زوجة اذا دخلت تلقتني و اذا خرجت شيعتني و اذا راتني مهموما قالت لي: ما يهمك؟ ان كنت تهتم لرزقك فقد تكفل لك به غيرك و ان كنت تهتم لامر آخرتك فزادك الله هما. فقال رسول الله صلي الله عليه وآله: ان لله عمالا و هذه من عماله، لها نصف اجر الشهيد; (1)

يا رسول الله! من همسري دارم كه هرگاه وارد خانه شوم به استقبالم مي آيد و چون مي خواهم از منزل بيرون روم مرا بدرقه مي كند. هر گاه مرا اندوهگين ببيند مي گويد: چه چيز تو را اندوهگين كرده؟ اگر براي مخارج زندگي ات ناراحتي، مطمئن باش كه ديگري (خداوند) عهده دار آن است (و با داشتن چنين ضامن معتبري كه روزي تو را تضمين كرده، تو نبايد اندوهگين باشي) و اگر براي آخرت [و گرفتاري هاي قبر و قيامت] غصه مي خوري، خداوند اندوهت را زياد كند. (و بايد چنين باشي.) رسول خداصلي الله عليه وآله فرمود: خداوند [در روي زمين] كارگزاراني دارد و اين زن يكي از آن ها است. براي او نصف پاداش شهيد مي باشد.»

× علي عليه السلام در مورد بانوي بانوان و همسر نمونه تاريخ مي فرمايد: «فوالله ما اغضبتها و لا اكرهتها من بعد ذلك علي امر حتي قبضهاالله عزوجل اليه و لا اغضبتني و لا عصت لي امرا، و لقد كنت انظر اليها فتكشف عني الغموم و الاحزان بنظري اليها; (2) به خدا سوگند بعد از ازدواج با فاطمه عليها السلام بر او خشمگين نشدم و او را به كاري مجبور نكردم تا زماني كه خداوند متعال او را گرفت. و او مرا ناراحت نكرد و هيچگاه با من مخالفت ننمود، و به او نگاه مي كردم و با نگاه كردنم به او تمام غم و اندوه هاي دلم برطرف مي شد.»

حضرت فاطمه عليها السلام در خانه علي عليه السلام با عشق و صفا و صميميت زندگي كرد و در آخرين لحظات زندگي به شوهر وفادار خويش صادقانه اظهار داشت: «يابن عم ما عهدتني كاذبة ولا خائنة ولا خالفتك منذ عاشرتني; اي عموزاده! هيچ گاه دروغ و خيانتي در زندگي از من نديدي و از وقتي كه با من زندگي مشترك آغاز نمودي، هرگز با دستورات تو مخالفت نكردم.» علي نيز در جواب او فرمود: «معاذالله انت اعلم بالله و ابر و اتقي و اكرم و اشد خوفا من الله من ان اوبخك بمخالفتي; (3)

پناه به خدا. [اي دختر پيامبر!] تو نسبت به خدا داناتر و نيكوتر و پرهيزكارتر و بزرگوارتر و هراسناك تر از آني كه بخواهم در مورد مخالفت با خود، تو را سرزنش و توبيخ نمايم. × ابوطلحه انصاري از اصحاب بزرگ پيامبرصلي الله عليه وآله بود. او پسري داشت كه بسيار مورد علاقه وي بود، اتفاقا اين طفل مريض شد. مادرش ام سليم از زنان با شخصيت صدر اسلام بود، و چون به محبت و علاقه بيش از حد ابوطلحه به پسر آگاه بود، هنگامي كه فهميد بچه از دست خواهد رفت، ابوطلحه را نزد رسول خداصلي الله عليه وآله فرستاد و بعد از بيرون رفتن شوهر از منزل، بچه از دنيا رفت. ام سليم او را در جامه اي پيچيده در كنار اطاق گذاشت و فورا غذاي مطبوعي براي شوهر تهيه كرد و خودش را براي پذيرايي شوهر با عطر و وسائل آرايش آراست. وقتي ابو طلحه بازگشت و حال فرزند خويش را پرسيد، او جواب داد: خوابيده است. سؤال كرد: غذايي هست؟ ام سليم خوراكي را كه تدارك ديده بود آورد … و سپس در حالي كه مرد آرامش خود را باز يافته بود، ام سليم به وي گفت:اي ابوطلحه! چندي پيش امانتي از شخصي نزد ما بود، حال اگر ما آن را به صاحبش بازگردانيم نارحت مي شوي؟ مرد گفت: چرا بايد ناراحت بشوم؟ نه!. زن گفت: پسر تو نزد ما يك امانت خدايي بود، خداوند امروز او را از ما گرفت. ابوطلحه بدون تغيير حالت گفت: در اين صورت من به صبرو شكيبايي (از تو كه مادرش هستي) سزاوارترم!. آنگاه دو ركعت نماز خوانده و دوباره به حضور پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله رسيد و ماجرا را بازگو نمود پيامبر گرامي اسلام ضمن سخناني فرمود: «الحمدلله الذي جعل في امتي مثل صابرة بني اسرائيل; سپاس خداي را كه در امت من نيز مانند زن صابره و شكيباي بني اسرائيل قرار داد.» (4)

در اثر دعاي پيامبر، خداوند به آن زوج با ايمان و خوشبخت فرزندي عنايت كرد كه او را عبدالله ناميدند. ابوطلحه صاحب نه پسر شد كه همه قاري قرآن بودند. (5) 

6 - همدلي در انتخاب نوع غذا

هماهنگي و همدلي در انتخاب نوع غذا از جمله عواملي است كه ارتباط زن و شوهر را تقويت كرده و بنيان خانواده را استحكام مي بخشد. اگر زوجين در مساله غذا و خوراك تفاهم داشته باشند و شرايط همديگر را مراعات كنند، بسياري از مشكلات و اختلافات خانواده ها حل مي شود. اگر مرد غذايي را دوست دارد وانتظار دارد كه در منزلش تهيه شود، مي تواند علاوه بر اينكه لوازم مورد نياز را تهيه مي كند، همسر خويش را از آن آگاه سازد. ولي اگر براي او فرقي نمي كند كه معمولا هم شوهران مسلمان و متعهد چنين اند و در مورد غذاي روزانه خويش سخت گيري و موشكافي نمي كنند، در اين صورت از غذاي تهيه شده استفاده كرده و با كمال متانت و بزرگواري از همسر هنرمند خويش قدرداني و تشكر مي نمايد و با بهانه هاي مختلف زحمات وي را ناديده نمي گيرد. رسول اكرم صلي الله عليه وآله فرمود: «المؤمن ياكل بشهوة عياله والمنافق ياكل اهله بشهوته; (6)

انسان با ايمان، مطابق ميل و خواسته عيالش غذا مي خورد و خانواده انسان منافق، مطابق ميل و خواسته وي غذا مي خورند.»

 در سيره و روش پيامبرصلي الله عليه وآله آمده است كه آن حضرت هيچگاه در مورد انتخاب نوع غذا سختگيري نمي كرد و با خانواده اش همراه مي شد: «كان رسول الله صلي الله عليه وآله ياكل كل الاصناف من الطعام و كان ياكل ما احل الله له مع اهله و خدمه اذا اكلوا; (7) رسول خداصلي الله عليه وآله از هر نوع غذا مي خورد و غذايي كه خداوند آن را برايش حلال نموده است به همراه خانواده و خدمتگزارش تناول مي كرد.»

آنچه در اين مورد لازم است مورد توجه بانوان مسلمان قرار گيرد اين است كه تهيه خوراك لذيذ و پختن غذاهاي خوشمزه در جلب رضايت شوهر و تمايل قلبي وي به سوي همسرش تاثير بسزايي دارد. كدبانوي شايسته با هنرنمايي خويش، در آفريدن دست پخت هاي لذيذ و نشاط آور، بذر محبت را در قلب شوهر خويش كاشته، و صفا و صميميت را به كانون پر مهر خانواده به ارمغان مي آورد. امام صادق عليه السلام هنگامي كه مي خواهد زن خوب و شايسته را معرفي نمايد، به دو ويژگي مهم كه از هنرمندي و شايستگي هاي زنان پسنديده نشات مي گيرد اشاره كرده و مي فرمايد: «خير نسائكم الطيبة الريح، الطيبة الطبيخ; (8) بهترين زنان شما زني است كه خوشبو بوده و در آشپزي، خوش دست پخت باشد.»

پيامبر خداصلي الله عليه وآله فرمود: «خير نسائكم الطيبة الطعام; (9) بهترين زنان شما زني است كه غذاي پاكيزه و دلپسند درست كند.»

7 - فراهم نمودن مخارج خانواده

مهم تر از فراهم نمودن سفره هاي پاكيزه و غذاهاي لذتبخش كه از هنرهاي اساسي بانوان مسلمان بوده و به پاكيزگي و آرايش ظاهري مربوط مي شود، تهيه آذوقه و خوراك حلال از سوي مرد است كه به عنوان مدير خانواده، مسؤوليت فراهم كردن خوراك اعضاي خانواده به عهده اوست. در اين مورد اگر مردان با ايمان وظيفه خويش را در مورد به دست آوردن روزي حلال و پاكيزه به خوبي انجام دهند مقام بس بلندي را در پيشگاه خداوند متعال كسب خواهند نمود. آنان روز قيامت رو سفيد و با چهره اي گشاده و نوراني همچون ماه شب چهارده به محشر وارد خواهند شد.

امام باقرعليه السلام مي فرمايد: «من طلب الرزق في الدنيا استعفافا عن الناس و سعيا علي اهله و تعطفا علي جاره لقي الله عزوجل يوم القيامة و وجهه مثل القمر ليلة البدر; (10) هر كس در دنيا به دنبال روزي حلال برود به قصد اينكه نيازمند و محتاج ديگران نباشد و مخارج زن و فرزندش را تامين نمايد و به همسايه ها [و هم نوعان مستمند خود] ياري رساند، چنين فردي در روز قيامت با سيمايي [نوراني] مانند ماه شب چهارده با خداوند ملاقات خواهد كرد.» و امام صادق عليه السلام نيز مي فرمايد: «الكاد علي عياله من حلال كالمجاهد في سبيل الله; (11) مرد تلاشگري كه براي تهيه روزي حلال و مشروع براي خانواده اش مي كوشد، مانند مجاهدي است كه در راه خدا جهاد مي كند.»

 امام رضا عليه السلام نيز فرمود: «الذي يطلب من فضل الله عزوجل ما يكف به عياله اعظم اجرا من المجاهد في سبيل الله عزوجل; (12) كسي كه از فضل و عنايت پروردگار به دنبال روزي حلال مي رود به اندازه اي كه مخارج خانواده خود را تامين كند، از رزمنده اي كه در راه خداوند متعال جهاد مي كند پاداش افزونتري دارد.»

8 - تقويت محبت علي عليه السلام

 به تجربه ثابت شده است كساني كه با دين و شعائر ديني و محبت اهل بيت بزرگ مي شوند معمولا انسان هايي با كمال و منضبط بوده و سعي مي كنند در معاشرت خود با ديگران حقوق آنان را مراعات كرده و از ظلم و بي عدالتي بپرهيزند. آنان در اثر علاقه اي كه به كامل ترين انسان ها دارند، خواسته يا ناخواسته به سوي كمال قدم بر مي دارند و مي خواهند اهل بيت عليهم السلام را اسوه و الگوي خويش در زندگي قرار دهند. در مورد نقش سازنده و الفت آفرين عشق اهل بيت عليهم السلام در ميان انسان ها، در زيارت جامعه كبيره چنين مي خوانيم: «بموالاتكم علمنا الله معالم ديننا و اصلح ما كان فسد من دنيانا و بموالاتكم اتلفت الفرقة; خداوند به سبب دوستي شما نشانه هاي دينمان را به ما آموخت و آنچه از دنيايمان تباه شده بود اصلاح كرد و به سبب موالات و دوستي شما تفرقه ها به همدلي گرائيد.» 

9 - هديه دادن به همسر احترام به شخصيت افراد، در وجود آنان عشق و محبت مي آفريند.

هديه دادن نوعي احترام به طرف مقابل محسوب مي شود و انساني كه هديه را مي گيرد بي اختيار و از روي فطرت خدادادي خويش، مهر و محبت هديه دهنده را در دل خود جاي مي دهد. اين نكته در روابط زناشويي از اهميت خاصي برخوردار است و عامل مهمي در ايجاد انس و الفت و همگرايي نسبت به زن و مرد به شمار مي رود تا آن جا كه پاداش هديه دادن مرد به همسر خويش مانند نيكي به نيازمندان است. پيامبر عظيم الشان اسلام در اين مورد مي فرمايد: «من دخل السوق فاشتري تحفة فحملها علي عياله كان كحامل صدقة الي قوم محاويج; (13) مردي كه وارد بازار شود و تحفه اي براي خانواده اش بخرد، اجر و پاداش او برابر با كسي است كه نيازهاي نيازمندان را برآورد.»

هديه، دل ها را پر از صفا و صميميت كرده و غبار كدورت را از دل ها پاك مي كند. به ويژه آن كه اهداي تحفه در مناسبت هاي خاصي باشد كه خاطرات خوش آن روز با شادماني اهداي تحفه عجين گرديده و تاثير نشاط آور آن را چندين برابر نموده و در خاطره ها، ماندگار و هميشگي مي سازد. به همين خاطر براي روزهاي نشاط و سرور و عيدها، دستورات مخصوصي از طرف پيشوايان ديني در مورد رفاه و آسايش و توسعه اقتصادي خانواده به ما رسيده است.

امام صادق عليه السلام در ضمن شمارش وظايف مرد نسبت به همسرش در خانه مي فرمايد: «ولا يكون فاكهة عامة الا اطعم عياله منها ولا يدع ان يكون للعيد عندهم فضل في الطعام ان ينيلهم من ذلك شيئا مما ينيلهم في سائر الايام; (14) هر ميوه اي كه همه مردم از آن مي خورند، بايد به خانواده اش بخوراند و خوراكي هايي كه مخصوص ايام عيد است و در غير ايام عيد به آن هانمي رساند، در روزهاي شادي و عيد به آنان برساند.»

 پي نوشت ها: 

1) وسائل الشيعه، ج 20، ص 32. 2) مناقب خوارزمي، ص 354. 3) بحارالانوار، ج 43، ص 191. 4) بحارالانوار، ج 79، ص 15. 5) صحيح بخاري، ج 2، ص 104، مسكن الفؤاد، ص 68. 6) جامع السعادات، ج 2، ص 145. 7) مكارم الاخلاق طبرس، ص 26، چهل حديث تغذيه، ص 5. 8) المهذب البارع، ابن فهد حلي، ج 3، ص 17. 9) الكافي، ج 5، ص 325. 10) التحفة السنية جزايري، ص 227. 11) من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 124; وسائل الشيعه، ج 17، ص 67. 12) الكافي، ج 5، ص 88. 13) امالي صدوق، ص 672; وسائل الشيعه، ج 21، ص 514. 14) جامع المدارك، ج 4، ص 485; وسائل الشيعه، ج 21، ص 513.

 2 نظر

با عفو و بخشش، بيماريها را از خود دور كنيد

07 خرداد 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

دكتر «برومن مك اوين» استاد دانشگاه راك فلر نيويورك مي گويد: «حوادث و وقايع تحريك كننده، به بحران و بروز خشم منجر مي شود. در چنين مواقعي بدن انسان هورمونهاي استرس، مانند كورتيزول و آدرنالين ترشح مي كند. كورتيزول مغز را خالي مي كند و موجب نقصان سلولها و از دست دادن حافظه مي شود. همچنين موجب فشار خون و بالا رفتن قند خون، سفت شدن سرخرگ و در نهايت بيماري قلب مي شود. با بخشش و عفو كردن از ترشح اين هورمونها جلوگيري مي شود كه مطالعه روانشناسي روي 71 نفر اين مسئله را تأييد كرده است.

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمودند: «مَنْ كَثُرَ عَفْوُهُ مُدَّ في عُمْرِهِ؛(12) هر كس عفوش زياد باشد، عمرش طولاني مي شود.
منتخب میزان الحکمه-ص354روایت 4328،اعلام الدین ص315

 نظر دهید »

جزاي قضا شدن يك نماز

04 خرداد 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

.
حاج شيخ حسنعلي نخودكي اصفهاني از پانزده سالگي تا پايان عمرش، هر سال، سه ماه (رجب، شعبان و رمضان) را روزه مي گرفت و شبها را نيز به عبادت سپري مي كرد و آرام نداشت. او مي گويد: در تمام عمرم تنها يك روز نماز صبحم قضا شد، پسر بچه اي داشتم كه شب همان روز از دنيا رفت. سحرگاه مرا گفتند كه اين رنج فقدان را به علت فوت نماز صبح، مستحق شده اي، اينك اگر شبي تهجّدم [نماز شبم] ترك شود، صبح آن شب، انتظار بلايي را مي كشم.

نشان از بی نشانها ج1ص16و31

 2 نظر

احیاگر مکتب امام باقر (علیه السلام)

03 خرداد 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

 

 طليعه

 در مكتب امام باقرعليه السلام، شاگردان زيادي تربيت يافته اند كه گروه قابل توجهي از آنان از شهر كوفه بوده و هر يك در زمان خود به ترويج مكتب حيات بخش اهل بيت عليهم السلام اشتغال داشته اند كه در عصر ما، شناختن هر يك از آنان ضرورت ويژه اي را دارد. شيخ طوسي رحمه الله 468 نفر از شاگردان امام باقرعليه السلام را در كتاب رجال خويش نام برده است.(2)

 در اين فرصت و به مناسبت ولادت با سعادت آن گرامي، با شخصيت برجسته محمد بن مسلم ثقفي، يكي از شاگردان ممتاز مكتب حضرت باقر العلوم عليه السلام، آشنا مي شويم. باشد كه درسهايي آموزنده و بهره هايي معنوي از اين شخصيت والا مقام بياموزيم؛ همو كه سي هزار حديث از مولايش حضرت باقرعليه السلام آموخت و براي مبلّغان معارف اهل بيت عليهم السلام به يادگار گذاشت.

 در عظمت مقام اين شاگرد ممتاز ائمه اطهارعليهم السلام، همين بس كه پيشواي ششم عليه السلام وي را از احياگران مكتب حضرت باقرعليه السلام به شمار آورده است. سليمان بن خالد اقطع در اين زمينه مي گويد:از امام صادق عليه السلام شنيدم كه فرمود: “مَا أَحَدٌ أَحْيَا ذِكْرَنَا وَ أَحَادِيثَ أَبِي إِلَّا زُرَارَةُ وَ أَبُو بَصِيرٍ الْمُرَادِيُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ وَ بُرَيْدُ بْنُ مُعَاوِيَةَ وَ لَوْ لَا هَؤُلَاءِ مَا كَانَ أَحَدٌ يَسْتَنْبِطُ هَذَا هَؤُلَاءِ حُفَّاظُ الدِّينِ وَ أُمَنَاءُ أَبِي عَلَي حَلَالِ اللَّهِ وَ حَرَامِهِ وَ هُمُ السَّابِقُونَ إِلَيْنَا فِي الدُّنْيَا وَ الآْخِرَةِ؛(3) كسي جز زراره و ابو بصير و محمد بن مسلم و بريد بن معاويه ياد و نام ما و سخنان پدرم را زنده نگه نداشته است. اگر اينها نبودند كسي احكام دين را استنباط نمي كرد. اينان پاسداران [حريم احكام ] دين الهي و امينان پدرم بر حلال و حرام خداوند هستند. اينان در دنيا [براي حضور در نزد ما] و در آخرت نيز [در رسيدن ] به ما از همه سبقت گرفته اند.”

 ابي عبيدة حذاء نيز مي گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مي فرمود: “زُرَارَةُ وَ أَبُو بَصيرٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ وَ بُرَيْدٌ مِنَ الَّذينَ قَالَ اللَّه تَعَالَي “وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ اُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ"(4) زرارة و ابو بصير و محمد بن مسلم و بريد از كساني هستند كه خداوند [در مورد آنان ]فرموده است: “آنان كه [در ايمان بر همگان ]پيشي گرفتند، آنان به حقيقت مقرّبان درگاهند.”

 محدث بزرگوار شيعه، شيخ عباس قمي در مورد اين شخصيت تربيت يافته در مكتب امام پنجم عليه السلام مي نويسد: “ابوجعفر محمّد بن مسلم، الطحّان الثقفي الكوفي، از بزرگان اصحاب باقرين عليهما السلام و از حواريين ايشان و از مخبتين و اورع و افقه مردم و از وجوه اصحاب كوفه است. “وَ هُوَ مِمَّنِ اجْتَمَعَتِ الْعِصابَةُ عَلي تَصْحيح ما يَصِحُّ عَنْهُ وَ عَلي تَصْديقِهِ وَ الاِنْقِياد لَهُ بِالْفِقْهِ.”

 روايت شده است كه چهار سال در مدينه اقامت نمود و در اين مدت از خدمت حضرت امام محمد باقرعليه السلام احكام و معارف ديني را كسب مي نمود و بعد از ايشان، از محضر مبارك حضرت امام جعفر صادق عليه السلام استفاده كرد. از او روايت شده است كه گفت: “سي هزار حديث از حضرت باقرعليه السلام و شانزده هزار حديث از امام جعفر صادق عليه السلام اخذ كرده ام."(5)

 در اينجا به برخي از ويژگيهاي اين ياور مخلص امام پنجم عليه السلام اشاره مي كنيم:

 تواضع و فروتني

 محمّد بن مسلم، مردي برجسته، ثروتمند و جليل القدر بود. حضرت باقرعليه السلام به وي فرمود: “اي محمّد! تواضع و فروتني پيشه كن!” او هم از مقام والاي اجتماعي و شخصيت قابل توجه خود چشم پوشي كرد، زنبيلي پر از خرما برداشت، ترازويي به دست گرفت و در كوفه، كنار در مسجد نشست و مشغول خرما فروشي شد. بستگانش به نزد او آمدند و گفتند: تو بزرگ مايي، اين كار تو باعث رسوايي و ننگ ما است! محمد پاسخ داد: مولايم مرا امر فرموده به چيزي كه من دست از آن بر نخواهم داشت. گفتند: اگر به ناچار مي خواهي كسبي كني، پس كاري سنگين تر و آبرومندانه تر انجام بده! بيا در دكّان آرد فروشي بنشين! پس براي او سنگ آسيا و شتري مهيا كردند كه گندم و جو آرد كند و بفروشد. محمّد نيز قبول كرد و از اين جهت است كه او را “طحّان” گفتند.(6)

 امينِ امام باقرعليه السلام

 روزي عبدالله بن ابي يعفور به حضرت صادق عليه السلام عرض كرد: “من هميشه نمي توانم شما را ملاقات نمايم و مستقيماً پرسشهاي خويش را مطرح كنم. امكان تشرّف به محضر شما هميشه برايم مقدور نيست. براي من سؤالاتي مطرح مي شود و يا اينكه شيعيان به من مراجعه مي كنند و سؤالاتي از من مي پرسند و من جواب همه آنها را نمي دانم.”

 امام صادق عليه السلام فرمود: “چرا به نزد محمد بن مسلم ثقفي نمي روي و از او جواب سؤالهايت را نمي گيري؟ او از پدرم بهره ها برده، سخنها شنيده و يكي از چهره هاي ارزشمند و مورد اعتماد نزد پدر بزرگوارم بوده است."(7)

 گنجينه معارف اهل بيت عليهم السلام

 محمّد بن مسلم، در اثر تلاشهاي شبانه روزي؛ روايات و احكام فراواني را از محضر امامان معصوم عليهم السلام در موضوعات مختلف فقهي و حقوقي آموخته و براي مشتاقان معارف اهل بيت عليهم السلام نقل كرده است؛ براي همين، در عصر خود بسياري از مشكلات مردم را در مورد احكام شرعي و مسائل حقوقي حل مي نمود.

 او مي گويد: “شبي در پشت بام خانه خود خوابيده بودم. شنيدم كسي در خانه مرا مي زند. پرسيدم: كيست؟ صداي بانويي را شنيدم كه پاسخ داد: منم! خدا تو را رحمت كند، در را باز كن! من به كنار بام رفتم و ديدم كه زني ايستاده است. چون مرا ديد گفت: دختر نوعروس من حامله بود و او را درد زاييدن گرفت و نازاييده با آن درد درگذشت. الآن فرزند در شكم او حركت مي كند. چه بايد كرد و حكم صاحب شرع در اين باب چيست؟ به او گفتم: اي بانو! مثل اين مسئله را روزي از حضرت امام محمدباقرعليه السلام پرسيدند. آن حضرت فرمود: كه شكم مرده را بشكافند و فرزند را بيرون آرند. تو نيز چنان كن! بعد از آن به او گفتم: چه كسي تو را به منزل من راهنمايي كرد؟ گفت: من براي حل مشكل به نزد ابو حنيفه رفته بودم. او نتوانست پاسخ درستي به من بدهد و گفت: من در مورد اين مسئله چيزي نمي دانم. نزد محمّد بن مسلم ثقفي برو كه او پاسخ صحيح را به تو خواهد داد و هر پاسخي داد، مرا نيز از آن آگاه كن!

 بعد از اين گفتگو به آن زن گفتم: برو به سلامت. فرداي آن روز، وقتي به مسجد رفتم، ديدم كه ابوحنيفه نشسته و همان مسئله را با اصحاب خود مطرح كرده از ايشان سؤال مي كند و مي خواهد كه آنچه كه از من در جواب اين مسئله به او رسيده، به نام خود اظهار كند. از گوشه مسجد سرفه اي كردم. ابوحنيفه متوجه من شد و گفت: خدا تو را بيامرزد! بگذار ما زندگي كنيم."(8)

 دلداده آل محمدصلي الله عليه وآله

 زراره در مورد دلدادگي محمد بن مسلم به خاندان وحي مي گويد: “روزي ابو كريبه ازدي و محمّد بن مسلم ثقفي جهت اداي شهادتي نزد شريك، قاضي كوفه آمدند. شريك لحظه اي در سيماي نوراني و معنوي آن دو نگريست. وقتي آثار صلاح و تقوي و عبادت را در چهره آنان مشاهده كرد، با خود زمزمه كرد: جعفريان و فاطميان!

 يعني اين دو نفر از شيعيان حضرت جعفرعليه السلام و فاطمه عليها السلام بوده، منسوب به اين خانواده هستند. آن دو با شنيدن اين سخن، اشك در چشمانشان حلقه زد و گريستند، شريكِ قاضي، علت گريه آنان را پرسيد. آن دو پاسخ دادند: براي اينكه ما را از شيعيان شمردي و جزء مردماني حساب كردي كه راضي نمي شوند ما را برادران خود بگيرند به جهت آنچه مشاهده مي كنند از كمي ورع و ضعف ايمان ما. و همچنين ما را نسبت دادي به كسي كه راضي نمي شود امثال ما را از شيعه خود به حساب آورد؛ پس اگر لطف نموده، ما را قبول فرمايد، پس بر ما منت نهاده است. شريك تبسّم كرد و گفت: “هرگاه جوانمرد در دنيا پيدا مي شود، بايد مانند شما بوده باشد."(9)

 ارتباط ويژه با امام عليه السلام

 محمد بن مسلم با امام باقرعليه السلام چنان ارتباط نزديكي داشت كه در مواقع گرفتاري، پيشواي پنجم عليه السلام شخصاً در رفع مشكلات وي اقدام مي كرد.

 او در اين باره مي گويد: “در يكي از روزها وارد شهر مدينه شدم و آن روز من به شدت بيمار بودم. امام وقتي از بيماري من خبردار شد، توسط غلام مخصوصش برايم شربتي فرستاد كه من آن را بنوشم. غلام حضرت شربت را به دستم داد و گفت: اين را بنوش كه من از سوي امام مأمورم از اينجا برنگردم تا اينكه تو اين شربت را بخوري!

 من آن را نوشيدم. شربت لذّت بخش و خنك و خوش طعمي بود كه عطر دل انگيز مشك از آن به مشامم مي رسيد و شامّه ام را نوازش داده و آرام و راحتم كرد. بعد از تناول آن، غلام گفت: امام به من دستور داده است كه بعد از ميل شربت به حضور امام برويم. من يك لحظه به فكر فرو رفتم: من كه قادر به ايستادن روي پاي خودم نيستم، امام چگونه دستور داده تا به نزدش بروم؟

 اما همين كه شربت اعطايي امام در وجودم اثر كرد، گويا از بند رها شدم. بلند شده، به منزل امام رفتم. اجازه ورود خواستم، آقا از اندروني صدا زد: “از بيماري شفا يافتي؟ بفرما داخل!”

 به داخل رفتم. در حالي كه ديدن وجود امام اشك شوق را از ديده هايم جاري ساخته بود و توانايي كنترل احساساتم را در آن لحظه نداشتم، به آقا سلام كردم. دست و پيشاني اش را بوسيدم. امام باقرعليه السلام فرمود: محمد! چرا گريه مي كني؟”

 عرض كردم: فدايت شوم، بر غربت و تنهايي خودم و دوري راه و نبودن امكانات كه نمي توانم همواره در خدمت شما باشم، زيارتتان كنم و از محضرتان بهره مند گردم.

 امام فرمود: “محمد! اما نبودن امكانات و محروميتهاي ظاهر؛ پيوسته با شيعيان و دوستان ما همراه خواهد بود؛ چرا كه خداوند اين گونه مقدّر فرموده است. اساساً گرفتاريها به سرعت به سراغ آنها مي آيد. (از اين جهت دلگير نباش!)

 اما اينكه گفتي غريبي و تك و تنها دور از ما زندگي مي كني؛ در اين مورد به جدّم ابي عبدالله الحسين عليه السلام اقتدا كرده اي كه در سرزميني دور از ما آرميده است. درود و صلوات خدا بر او باد!

 اما اينكه از نبودن وسيله و دوري راه مي نالي؛ بدان كه مؤمن در اين دنيا در ميان اين مردم وارونه و منكوس، غريب است؛ (زيرا بر خلافكاريها و منكرات اعتراض مي كند و از وضع موجود ناراحت است.) تا اينكه از اين دنيا بيرون رود و در جوار رحمت خداوند متعال آرامش يابد.

 اما اينكه گفتي دوست داري در كنار ما باشي و بيشتر ما را زيارت كني، ولي نمي تواني؛ مطمئن باش خداوند از دل تو آگاه است و پاداش تو نزد اوست."(10)

 سپس حضرت به من فرمود: “آيا به زيارت قبر حسين عليه السلام مي روي؟

 عرض كردم: بلي، امّا با خوف و هراس!

 حضرت فرمود: “هر چه در اين زيارت شدّت و سختي ببيني و خوف و هراس تو بيشتر باشد، ثواب و اجرت به همان قدر افزون مي گردد و كسي كه در زيارت آن حضرت خوف داشته، با اين حال آن جناب را زيارت كند، حق تعالي او را از وحشت روزي كه مردم براي حساب در مقابل پروردگار عالميان مي ايستند (يعني روز قيامت)، در امان نگه مي دارد و اين شخص از زيارت بر مي گردد در حالي كه حق تعالي گناهانش را آمرزيده و فرشتگان بر او درود و سلام مي دهند و پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله او و آنچه را به جا آورده، ديده و برايش دعا مي فرمايند و وي به نعمت و فضل خدا روي آورده، هيچ رنج و تعبي به او متوجه نشده، رضايت و خشنودي خدا را پي گيري مي نمايد.”

 سپس حضرت به من فرمود: “شربت را چگونه يافتي؟”

 عرض كردم: شهادت مي دهم شما اهل بيت عليهم السلام رحمت بوده، جانشين جانشينان پيامبر هستيد! غلامي نزد من آمد و آنچه عنايت كرده بوديد، به من رساند. قبل از آن نمي توانستم روي پاي خود بايستم و از خود مأيوس شده بودم. وي شربت را به من داد و من آن را نوشيدم. بويي به آن خوشي تا به حال استشمام نكرده و مزه اي به آن پاكيزگي تا به حال نچشيده و طعمي به آن مطبوعي تا كنون حس ننموده و به گواراتر از آن هرگز بر نخورده بودم،و هنگامي كه آن را نوشيدم، غلام به من گفت: حضرت به من امر فرموده اند: “وقتي نوشيدي نزد من بيا!”

 من كه از حال خود با خبر بودم، پيش خود گفتم: حتماً به حضورش مشرّف خواهم شد، گر چه جانم را از دست بدهم، پس به سوي شما روي آوردم؛ ولي گويا از بند رها گشتم، پس حمد و سپاس خدايي را كه شما را رحمت براي شيعيانتان و رحمت براي من نيز قرار داده است.

 حضرت فرمود: “اي محمد! در آن شربتي كه نوشيدي، تربت قبر حسين عليه السلام بود و آن بهترين دارويي است كه به منظور استشفا مصرف مي كنند و با آن هيچ دوايي را برابر و مساوي ندان! ما به اطفال و زنان خود آن را مي خورانيم و در آن هر خير و خوبي را ديده ايم.”

 عرضه داشتم: فدايت شوم! از آن برداشته و استشفا بجوييم؟

 حضرت فرمود: “بسا شخصي آن را برداشته، با خود از حائر حسيني عليه السلام بيرون مي برد و بر ديگران اظهار نموده، مخفي نمي كند؛ پس در برخورد با جنّي يا حيواني و يا موجودي ديگر كه داراي آفت و يا مرض و بيماري است، آن را مي بويند و بركتش زايل مي گردد و بدين ترتيب بركت آن براي غير، مصرف مي شود.

 امّا تربتي را كه ما با آن دردها را معالجه مي كنيم، اين طور نيست. هر كسي كه آداب آن را رعايت كند و آنچه را كه برايت گفتم منظور كند، و تربت را از منظر ديگران بر حذر داشته باشد و در معرض عموم قرار ندهد، مسلّماً با هيچ شيئي تماس پيدا نكرده و هيچ كس از آن تناول ننموده است، مگر در همان ساعت از مرض و بيماري كه دارد شفا پيدا مي كند.”

 سپس امام عليه السلام در ادامه سخنش فرمود: “اي محمد! سرگذشت اين تربت، نظير سرگذشت حجر الاسود است كه صاحب آفات و امراض و كفر و جاهليت با آن تماس پيدا مي كردند و پس از تماس، مرض و عيب و نقصي كه داشتند بر طرف مي شد.

 اين سنگ در اول همچون ياقوت سفيد و شفّافي بود كه پس از اين تماسها و اصابت اين اشياءِ آلوده، رفته رفته رنگش تيره و سياه شد و به اين صورتي كه اكنون مي بيني در آمد.

 اين تربت نيز به واسطه تماس با اشياء آلوده و افراد ناصالح، خاصيت و اثرش زايل گرديده است و آن تأثيري را كه بايد داشته باشد ندارد؛ براي همين، تو نمي تواني اثر مطلوب را از آن برداري.”

 به امام عرض كردم: من از تربت پاك حسيني عليه السلام چگونه استفاده كنم؟

 حضرت فرمود: “وقتي آن را در معرض عموم قرار دادي، با آن همان عملي را كرده اي كه ديگران مي كنند؛ يعني آن را سبك مي شماري. بسا آن را در خورجين انداخته، در بين اشياء آلوده مي گذاري، در نتيجه اين بي احترامي، اثري را كه از آن انتظار داري نخواهي ديد و آن اثر از تربت زايل مي گردد.”

 عرضه داشتم: فدايت شوم! فرموده شما كاملا صحيح است. چگونه آن را بردارم تا همچون شما از آن بهره بگيرم؟

 حضرت فرمود: “آيا مقداري از آن را به تو بدهم؟”

 عرض كردم: بلي.

 فرمود: “وقتي از من گرفتي، با آن چه مي كني؟”

 عرض كردم: با خود مي برم.

 فرمود: “در چه چيز آن را قرار مي دهي؟”

 عرض كردم: در لباسهاي خود آن را مي گذارم.

 حضرت فرمود: اين كار را مكن! بلكه وقتي آن را از من گرفتي، تا نزد من هستي تناولش كن كه حاجتت روا مي شود و هرگز با خودت حمل نكن؛ زيرا در اين صورت اثري نداشته و برايت سالم نمي ماند.”

 محمد بن مسلم مي گويد: حضرت از آن  (تربت) دوبار به من خورانيدند و پس از آن، هيچ درد و رنجي در خود احساس نكردم و به كلي برايم بهبودي حاصل شد و پس از آن به وطن خويش برگشتم.(11)

 درسهايي از امام باقرعليه السلام

 تكريمِ فرزند

 محمد بن مسلم نقل مي كند كه من در خدمت امام باقرعليه السلام بودم. در اين هنگام فرزند خردسالش جعفرعليه السلام وارد شد و در دستش عصايي بود كه با آن بازي مي كرد. امام باقرعليه السلام او را به گرمي در آغوش گرفت و به سينه خود فشرد و خطاب به او فرمود: “پدر و مادرم به فدايت باد! [با اين چوب ] كار لهو انجام مده و بازي نكن!” سپس فرمود: “اي محمد! پس از من او امام توست. از او پيروي كن و از دانش او استفاده نما! به خدا سوگند! او همان صادقي است كه رسول خداصلي الله عليه وآله او را توصيف نمود كه شيعيان او در دنيا و آخرت پيروزند و دشمنانش در زمان هر پيامبري ملعون هستند. در اين هنگام جعفرعليه السلام خنديد و صورتش قرمز گرديد. آنگاه امام باقرعليه السلام به من فرمود: “از او سؤال كن!” من از او پرسيدم: اي پسر رسول خدا! خنده از كدام عضو بدن نشئت مي گيرد. جعفرعليه السلام فرمود: “اي محمد! عقل از قلب، اندوه از كبد، نفس از ريه و خنده از طحال نشئت مي گيرد. “وقتي اين پاسخ را از او شنيدم، از جايم برخاستم و او را بوسيدم."(12)

 يك پرسش فقهي

 محمّد بن مسلم مي گويد: روزي به محضر حضرت باقرعليه السلام وارد شدم در حالي كه نماز مي خواند. گفتم: السلام عليك. فرمود: السلام عليك. عرض كردم: صبح شما بخير! حضرت جواب نفرمود. پس از آنكه نماز را تمام كرد، عرض كردم: آيا در حال نماز فقط جواب سلام را بايد گفت؟ حضرت فرمود: بلي، مثل آنچه سلام گفته است."(13)

 گوهرهاي عاشورايي

 گريه بر سيد الشهداءعليه السلام

 محمد بن مسلم، از حضرت ابي جعفر باقرعليه السلام نقل كرده كه آن جناب فرمود:

 “أَيُّمَا مُؤْمِنٍ دَمَعَتْ عَيْنَاهُ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ عليه السلام دَمْعَةً حَتَّي تَسِيلَ عَلَي خَدِّهِ بَوَّأَهُ اللَّهُ بِهَا فِي الْجَنَّةِ غُرَفاً يَسْكُنُهَا أَحْقَاباً؛(14) هر مومني كه به خاطر شهادت حضرت حسين عليه السلام اشك از چشمانش روان گرديده، برگونه هايش جاري شود، خداوند منّان در بهشت غرفه هايي به او عنايت فرمايد كه وي روزگاران درازي در آن مسكن گزيند."(15)

 دستاورد زيارت كربلا

 محمد بن مسلم از حضرت باقرعليه السلام نقل مي كند كه آن گرامي فرمود: “مُرُوا شِيعَتَنَا بِزِيَارَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ عليه السلام فَإِنَّ إِتْيَانَهُ يَزِيدُ فِي الرِّزْقِ وَ يَمُدُّ فِي الْعُمُرِ وَ يَدْفَعُ مَدَافِعَ السُّوءِ وَ إِتْيَانَهُ مُفْتَرَضٌ عَلَي كُلِّ مُؤْمِنٍ يُقِرُّ لَهُ بِالْإِمَامَةِ مِنَ اللَّه؛(16) شيعيان ما را امر كنيد كه به زيارت قبر حضرت حسين بن علي عليهما السلام بروند؛ زيرا زيارت آن حضرت روزيها را زياد، عمرها را طولاني، بلاها وبديها را رفع مي كند و بر هر مؤمني كه اقرار به امامتش از جانب خداوند عزوجل دارد، زيارت آن گرامي لازم است.

 ثواب زيارت امام حسين عليه السلام در ناامني و خوف

 محمد بن مسلم در فرازي از يك حديث طولاني مي گويد: روزي امام باقرعليه السلام از من پرسيد:

 آيا به زيارت قبر حسين عليه السلام مي روي؟

 عرض كردم: بلي، ولي با خوف و هراس.

 فرمود: “مَا كَانَ مِنْ هَذَا أَشَدَّ فَالثَّوَابُ فِيهِ عَلَي قَدْرِ الْخَوْفِ وَ مَنْ خَافَ فِي إِتْيَانِهِ آمَنَ اللَّهُ رَوْعَتَهُ يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ وَ انْصَرَفَ بِالْمَغْفِرَةِ وَ سَلَّمَتْ عَلَيْهِ الْمَلَائِكَةُ وَ زَارَهُ النَّبِيُ صلي الله عليه وآله وَ انْقَلَبَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللَّهِ؛(17) هر قدر در زيارت خوف بيشتر باشد، ثواب در آن به مقدار خوف و هراس افزون خواهد گشت و كسي كه در زيارتش خائف و بيمناك باشد، در روزي كه مردم براي حساب پروردگار عالميان به پا مي خيزند، حق تعالي او را در امان قرار داده، [خوف و وحشت او را بر طرف مي كند] و بازگشت او از زيارت توأم با آمرزش گناهان خواهد بود و فرشتگان بر او سلام مي نمايند و نبي اكرم صلي الله عليه وآله به زيارتش مي آيد و به واسطه نعمت الهي حالش دگرگون شده، فضلي كه هيچ مكروه و بدي با آن همراه نيست، شاملش مي شود و به دنبال آن، رضوان خدا نصيبش مي گردد.”

 آرزوي اهل محشر

 محمد بن مسلم با نقل حديثي، مهم ترين آرزوي اهل محشر را اين گونه توضيح داده است:

 حضرت امام باقرعليه السلام فرمود: “اگر مردم مي دانستند كه در زيارت قبر حضرت حسين بن علي عليهما السلام چه فضل و ثوابي است، حتماً از شوق و ذوق قالب تهي مي كردند.”

 راوي مي گويد: عرض كردم: در زيارت آن حضرت چه اجر و ثوابي مي باشد؟

 حضرت فرمود: “كسي كه مشتاقانه و از روي شوق و عشق به زيارت آن حضرت رود، خداوند متعال هزار حج و هزار عمره قبول شده برايش مي نويسد و اجر و ثواب هزار شهيد از شهداي بدر و اجر هزار روزه دار و ثواب هزار صدقه قبول شده و ثواب آزاد نمودن هزار بنده كه در راه خدا آزاد شده باشند، برايش منظور مي شود و پيوسته در طول ايام سال از هر آفتي كه كم ترين آن شيطان باشد، محفوظ مانده و خداوند متعال فرشته كريمي را بر او موكل كرده كه وي را از جلو و پشت سر و راست و چپ و بالا و زير قدم نگهدارش باشد و اگر در وسط سال فوت كرد، فرشتگان رحمت الهي بر سرش حاضر شده، او را غسل داده، كفن نموده، برايش استغفار و طلب آمرزش مي كنند و تا قبر مشايعتش نموده، به مقدار طول شعاع چشم در قبرش وسعت و گشايش ايجاد كرده، از فشار قبر در امانش قرار مي دهند و از خوف و ترس دو فرشته منكر و نكير بر حذرش مي دارند و برايش دري به بهشت مي گشايند و كتابش را به دست راستش مي دهند و در روز قيامت نوري به وي اعطا مي شود كه بين مغرب و مشرق از پرتو آن روشن مي گردد و منادي ندا مي كند: اين كسي است كه از روي شوق و عشق حضرت امام حسين عليه السلام را زيارت كرده است و پس از اين ندا احدي در قيامت باقي نمي ماند، مگر آنكه تمنّا و آرزو مي كند كه كاش از زوّار حضرت ابا عبد الله الحسين عليه السلام مي بود.”

 آيا واقعاً حيف نيست؟!

 بنابر نقل زرارة، محمد بن مسلم مي گويد: زماني امام باقرعليه السلام به من فرمود: “بين شما و بين قبر حسين عليه السلام چه قدر مسافت است؟”

 عرض كردم: شانزده يا هفده فرسخ.

 حضرت فرمود: “آيا به زيارتش مي روي؟”

 عرض كردم: خير.

 حضرت فرمود: چه قدر جفا كار هستي!(18)

 وفات

 محمد بن مسلم، آن يار فداكار اهل بيت عليهم السلام، بعد از سپري كردن عمري با بركت و به انجام رساندن خدماتي شايان توجه به دنياي دانش و عالم تشيع و بجا گذاشتن هزاران سخن حكمت آميز و حيات بخش از ائمه اطهارعليهم السلام، در سال يك صد و پنجاه هجري قمري به ديار باقي شتافت.(19)

 

 

پاورقــــــــــــــــــــي  ……………………..

1)طبق برخي از روايات، سوم ماه صفر سال 57 قمري مطابق با ولادت حضرت باقرعليه السلام است؛ گر چه طبق برخي از روايات ديگر، آن بزرگوار در اول ماه رجب به دنيا آمده است. (فيض العلام، ص 199)

2) رجال الشيخ، شيخ طوسي، قم، نشر اسلامي، 1415 ق، ص 121 تا151.

3) مستدرك الوسائل، محدث نوري، قم، مؤسسه آل البيت عليهم السلام 1408 ق، ج 17،ص 313؛ رجال الكشي، محمد بن عمركشي، نشر دانشگاه مشهد، 1348 ش، ص 137.

4) رجال الكشي، ص 136.

5) منتهي الامال، شيخ عباس قمي، تهران، كتابفروشي اسلاميه، 1380 ق، ج 2، ص 177.

6) ر. ك: همان.

7) اختيار معرفة الرجال (رجال كشي)، ص 162.

8) الاختصاص، شيخ مفيد، قم، چاپ كنگره، 1413 ق، ص 203.

9) منتهي الآمال، ج 2، ص 177.

10) الاختصاص، ص 53؛ معجم رجال الحديث، سيد ابوالقاسم خوئي، چاپ پنجم، 1413 ق، ج 18، ص 267.

11) كامل الزيارات، جعفر بن قولويه قمي، نجف، نشر مرتضويه، 1356 ق، باب 91، ص 275.

12) بحار الانوار، محمد باقر مجلسي، بيروت، نشر الوفاء، 1404 ق، ج 47، ص 15، ح 12. به نقل از كفاية الاثر، ص 321.

13) انوار درخشان، محمد حسين همداني، تهران، نشر لطفي، 1404 ق، ج 4، ص 156.

14) وسائل الشيعة، شيخ حر عاملي، قم، مؤسسه آل البيت عليهم السلام، باب استحباب البكاء لقتل الحسين عليه السلام، ج 14، ص 508.

15) كامل الزيارات، باب 32، ص 104.

16) تهذيب الأحكام، شيخ طوسي، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1365 ش، ج 6، ص 42.

17) وسائل الشيعة، ج 14، ص 457.

18) وسائل الشيعة، ج 14، ص 435، باب كراهة ترك زيارة الحسين عليه السلام.

19) منتهي الآمال، ج 2، ص

 1 نظر

تاثیرتمثیل در سخنرانی وکلام

26 اردیبهشت 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

از شيوه هايي كه بر جاذبه سخن مي افزايد و مخاطب را به شنيدن بيشتر ترغيب مي كند، بهره گيري از تمثيلات و تشبيهات مرتبط با موضوع است. قرآن كريم در اين زمينه مي فرمايد: “وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ"؛ “و اين مَثَلها را براي مردم مي زنيم، باشد كه آنان بينديشند.” آرايش سخن به مثلهاي كوتاه، دل نشين و مفيد مي تواند كلام را تا عمق جان مخاطب نفوذپذير سازد و گاهي اوقات يك عبارت به جا از ضرب المثلها و يا تشبيهات، موضوع را آن چنان به ذهن مستمع القاء مي كند كه هرگز تا آخر عمرش آن را فراموش نخواهد كرد. شيوه استفاده از مثل در حقيقت به عنوان كوتاه ترين راه براي يك سخنران محسوب مي شود. نزديك كردن هدف گوينده به ذهن شنونده، همگاني كردن مسائل، حسي و عيني كردن موضوعات عقلي و ساكت كردن مخالفانِ معاند، از ديگر امتيازات تمثيل است. مهم ترين شاخصه هاي يك مَثَل، كوتاهي لفظ، استحكام معني و زيبايي و لطافت مفهوم آن است كه در بلاغت و فصاحت يك خطابه تأثير مي گذارد ؛ به گونه اي كه حتي علي عليه السلام در ميان اشعار، مثل را بهترين شعر مي داند و مي فرمايد: “خَيْرُ الشِّعْرِ مَا كَانَ مَثَلاً؛  بهترين شعر آن است كه مَثَل باشد.” به عنوان نمونه، امير مؤمنان علي عليه السلام براي فهماندن تأثير داروها بر تن انسان اين گونه مَثل مي زند: “شُرْبُ الدَّوَاءِ لِلْجَسَدِ كَالصَّابوُنِ       لِلثَّوْبِ يُنَقِّيهِ وَلَكِنْ يُخْلِقُهُ؛ خوردن دارو براي بدن انسان همانند استفاده از صابون براي شستن چركهاي لباس است كه لباس را تميز و پاك مي كند، اما آن را فرسوده و ضعيف مي گرداند.” بسياري از اشعار نغز اديبان و شاعران نيز در اثر جاذبه و گويايي به صورت ضرب المثل در آمده اند. مثلاً صائب تبريزي القاي روح شجاعت و تسليم نشدن در مقابل ستمگر را اين گونه بيان مي كند:

 اظهار عجز پيش ستمگر روا مدار

اشك كباب موجب طغيان آتش است

 و يا اين شعر او:

خمير مايه دكان شيشه گر سنگ است

عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد.

شرح نهج البلاعه ابن ابی الحدید ج2 ص336

 نظر دهید »

مراسم بدرقه از مسافران سرزمین وحی

25 اردیبهشت 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

 امروز طلاب واساتید مدرسه الزهرا (س)شهداد طی مراسمی  معنوی وآکنده از عطر عشق به رسول الله وائمه بقیع  ومسجد الحرام طلاب  راهی این سفر نورانی را بدرقه کردند.

 2 نظر

نماز اوّل وقت شهید رجایی

25 اردیبهشت 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

 يكي از دوستان شهيد رجايي مي گويد: در سال 52 يا 53، روزي به اتفاق شهيد رجايي براي خوردن نهار قرار گذاشتيم. وقتي به خيابان ولي عصر، سه راهي شهيد بهشتي رسيديم، ناگهان رجايي گفت: “ماشين را نگهدار!” ماشين را متوقف كردم و گفتم: چه شده است؟ گفت: برويم مسجد و نماز بخوانيم.
 گفتم: رفقا منتظرند. گفت: واللّه من با خداي خود عهد كرده ام كه هميشه قبل از نهار، نماز ظهر و عصر را بخوانم، قبل از شام، نماز مغرب و عشاء را، و قبل از صبحانه نماز صبح را بخوانم و اگر يك روز اين برنامه را ترك كردم، به عنوان جريمه يك روز روزه بگيرم. شما كه راضي به جريمه شدن من نيستيد؟

 2 نظر

حرمت فاطمه از منظر احکام الهی

24 اردیبهشت 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

چند مسئله:
1 . براي فرد بي وضو حرام است كه نام خداوند متعال را مس نمايد و همچنين است بنا بر احتياط واجب مس اسامي مبارك پيغمبر صلي الله عليه و آله و ائمه و حضرت زهرا عليها السلام .

2 . يكي از محرمات بر شخص جنب، رساندن جايي از بدن به خط قرآن يا به اسم خدا - به هر لغت كه باشد - و بنا بر احتياط اسم پيامبران و امامان و حضرت زهرا است .

كيفر بي حرمتي
كيفر دشنام گفتن به فاطمه عليها السلام قتل است و بر اساس فقه اسلامي، فردي كه نسبت به آن بانوي مقدس هتك حرمت كند و به فحاشي و دشنام گويي زبان بگشايد مستوجب مرگ است و بايد به قتل رسانده شود . اين شدت عمل و سختگيري شايد بدين جهت باشد كه حرمت و منزلت آن بانوي بزرگوار، هم پايه احترام ائمه و پيشوايان معصوم است و بازگشت به فحاشي و هتك حرمت و سب رسول الله دارد . از اينرو كسي كه به آن بانوي مطهره سب كند، حكم كسي را دارد كه به رسول الله صلي الله عليه و آله سب نمايد و بايد به قتل برسد .

امام خميني رحمه الله مي فرمايد: الحاق صديقه طاهره به ائمه اطهار خالي از وجه نيست; بلي اگر دشنام به صديقه طاهره بازگشت به سب رسول الله نمايد، بدون شبهه، دشنام دهنده كشته مي شود .

امام خميني رحمه الله طي حكمي در سال 1367 به آقاي محمد هاشمي مدير عامل صدا و سيماي جمهوري اسلامي نوشتند: «با كمال تاسف از صداي جمهوري اسلامي مطلبي در مورد الگوي زن پخش گرديده است كه انسان شرم دارد بازگو نمايد . فردي كه اين مطلب را پخش كرده است تعزير و اخراج مي گردد و دست اندركاران آن تعزير خواهند شد . در صورتي كه ثابت شود قصد توهيني در كار بوده است بلاشك فرد توهين كننده محكوم به اعدام است . اگر بار ديگر از اين گونه قضايا تكرار گردد موجب تنبيه و توبيخ و مجازات شديد مسئولين بالاي صدا و سيما خواهد شد . البته در تمامي زمينه ها قوه قضائيه اقدام مي نمايد .

تسبيحات زهرا عليها السلام
يكي از تعقيبات نماز، گفتن تسبيحات حضرت زهرا عليها السلام است كه بسيار فضيلت دارد، بلكه برتر از ساير تعقيبات نماز محسوب مي شود .

از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمودند: «تسبيح حضرت فاطمه عليها السلام بعد از هر نماز نزد من از هزار ركعت نماز در هر روز محبوب تر است .»

همچنين امام صادق عليه السلام درباره تسبيح فاطمه زهرا عليها السلام فرمودند: «چون به خوابگاه خود رفتي، سي و چهار بار الله اكبر، سي و سه بار الحمد لله و سي و سه بار سبحان الله بگو و آية الكرسي و دو سوره معوذتين را با ده آيه اول سوره صافات و ده آيه از آخرش بخوان .

و نيز آن امام بزرگوار به يكي از ياران خود به نام ابو هارون فرمودند: «ما خردسالان خود را به تسبيح حضرت زهرا فرمان مي دهيم همچنان كه آنان را مامور به برگزاري نماز مي نماييم .»

چند مسئله:
1 . در تسبيحات حضرت زهرا عليها السلام ابتدا 34 مرتبه الله اكبر، سپس 33 مرتبه الحمد لله و پس از آن 33 مرتبه سبحان الله گفته مي شود .

2 . جايز است ذكر سبحان الله جلوتر از ذكر الحمد لله گفته مي شود، ولي بهتر آن است كه ذكر الحمد لله جلوتر گفته شود .

3 . تسبيحات حضرت زهرا عليها السلام بعد از نماز مستحب است; چه نماز واجب و چه نماز مستحب، ولي در نماز واجب خصوصا در نماز صبح مستحب مؤكد است .

4 . مستحب است ذكر تسبيحات حضرت زهرا عليها السلام با تسبيح تربت امام حسين عليه السلام باشد .

5 . اگر تسبيح گوينده در تعداد تكبيرات يا تسبيحات شك كند، در صورتي كه از محل آن تجاوز نكرده باشد بايد بنا را بر مقدار كمتر بگذارد و الا بايد بنا بر اين بگذارد كه به طور كامل انجام شده است و اگر زيادتر هم گفته باشد مانعي ندارد .

6.دروغ بستن به حضرت زهرا عليها السلام
اگر روزه دار با گفتن، نوشتن، اشاره و مانند اينها به خدا و پيامبر صلي الله عليه و آله و جانشينان آن حضرت عمدا نسبت دروغ بدهد روزه اش باطل مي شود و احتياط واجب آن است كه نام حضرت زهرا عليها السلام و ساير پيامبران عليهم السلام و جانشينان آنان هم در اين حكم فرقي ندارد  .

صلوات بر فاطمه عليها السلام
يكي از عبادتهاي ديني درود و صلوات فرستادن بر حضرت ختمي مرتبت و اهل بيت معصوم آن حضرت است . اين عبادت ريشه قرآني دارد و خداوند متعال در قرآن به آن دستور داده است . «ان الله و ملائكته يصلون علي النبي يا ايها الذين آمنوا صلوا عليه و سلموا تسليما»

در روايتي از پيامبر صلي الله عليه و آله آمده است كه درود فرستادن بر فاطمه زهرا عليها السلام آثار معنوي بالايي دارد و در قيامت شايستگي الحاق به پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله را براي انسان فراهم مي كند . پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: «يا فاطمة من صلي عليك غفر الله له، و الحقه بي حيث كنت من الجنة;

اي فاطمه! هر كس بر تو صلوات بفرستد خداوند او را مي آمرزد و در هر جاي بهشت كه باشم وي را به من ملحق سازد .»

كيفيت صلوات بر حضرت زهرا عليها السلام چنين است:

«اللهم صل علي فاطمة و ابيها و بعلها و بنيها والسر المستودع فيها بعدد ما احاط به علمك .»

 1 نظر
21 اردیبهشت 1391 توسط کدخدا نجف آبادی
 نظر دهید »

محبوب پروردگار

15 فروردین 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

بدون ترديد، اساس تمام دوستيها خداوند است و هر آنكس كه دوست خداست; محبوب قلبهاي پاك نيز هست . از اين رو در ابتدا روايتي را كه در آن خداوند محبت خويش را نثار آخرين امام معصوم عليه السلام نموده است به گوش جان مي شنويم:

 پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمودند: «ان الله عزوجل اوحي الي ليلة اسري بي: يا محمد! من خلفت في الارض في امتك؟ - وهو اعلم بذلك - قلت يا رب اخي . قال: يا محمد علي بن ابيطالب؟ قلت: نعم يا رب . قال: يا محمد اني اطلعت الي الارض اطلاعة فاخترتك منها فلا اذكر حتي تذكر معي فانا المحمود وانت محمد، ثم اني اطلعت الي الارض اطلاعة اخري فاخترت منها علي بن ابيطالب فجعلته وصيك فانت سيد الانبياء وعلي سيد الاوصياء; همانا خداي عزوجل در آن شب كه به گردش شبانه برده شدم (معراج) به من وحي فرمود: اي محمد! چه كسي را در زمين ميان امتت به جاي خود گذاشتي؟ ! - در حالي كه خود بدان آگاه تر بود . - عرض كردم: پروردگارا! برادرم را . فرمود: اي محمد! علي بن ابيطالب را؟ عرض كردم: بلي اي خداي من! فرمود: اي محمد! من از ابتدا از فراز عرش نظري بر زمين افكندم و تو را از آن اختيار كردم، هيچگاه يادي از من نشود مگر اينكه تو نيز با من ياد كرده شوي . من خود محمودم و تو محمد، سپس نظري ديگر بر زمين افكندم و از آن علي بن ابيطالب را برگزيدم و او را وصي تو قرار دادم; پس تو آقاي پيامبران و علي آقاي اوصياء است .»

 در ادامه اين گفتگو، رسول گرامي اسلام پس از توصيفاتي درباره فرمايش خداوند پيرامون امامان معصوم عليهم السلام، و بعد از آنكه انوار پاك ائمه اطهار را مي بيند، در بخشي ديگر از كلام خود مي فرمايد: «عرض كردم: پروردگار من! اينان چه كساني اند؟ فرمود: اينان امامان هستند و اين يك نيز قائم است كه حلال كننده حلال من و حرام دارنده حرام من است و از دشمنان من انتقام خواهد گرفت .» پس خداوند فرمود: «يا محمد! احببه فاني احبه واحب من يحبه (1) ; اي محمد! او را دوست بدار كه من او را دوست مي دارم و هر كس كه او را دوست بدارد نيز دوست مي دارم .»                                        

(1)ابن ابی زینب-غیبت نعمانی-مکتبت الصدوق ص93ح 24

 نظر دهید »

مهدی بهاردلها

25 اسفند 1390 توسط کدخدا نجف آبادی

چهره گل باغ و صحرا را گلستان مي كند

                                      ديدن مهدي عليه السلام هزاران درد، درمان مي كند

مُدّعي گويد كه با يك گل نمي گردد بهار 

                                       من گلي دارم كه عالم را گلستان مي كند

نشاط آورترين و خوشايندترين فصل سال و محبوب ترين و دوست داشتني ترين فصول در نزد همه انسانها و حتّي حيوانات و پرندگان فصل بهار است. و از طرف ديگر، زيباترين جلوه هاي زندگي انسان در دوران جواني ظهور و بروز مي كند؛ دوراني كه او سرشار از انرژي و قدرت و نشاط است و در واقع، جواني نيز بهار عمر انسان به حساب مي آيد. تمامي اين بهارها كوتاه و محدود است و به قطعه خاصّي از زمان و دوران بستگي دارد كه حداكثر چند ماه و يا چند سال به طول مي انجامد؛ اما همين دوران كوتاه نيز بدون بهار آفرين حقيقي غمزا و بي نشاط است.

آمد بهار و گل رخ من در سفر هنوز

                                    خنديد و ابر چشم من از گريه تر هنوز

آمد درخت گل به بر امّا چه فايده؟

                                    كان سرو گلعزار نيامد به بر هنوز

آنچه بشر آرزو دارد و در پي دست يابي به آن است، بهار طولاني و همگاني و نشاط فراگير و عمومي است؛ بهاري كه تمام نقاط زمين را فرا گيرد و تمام موجودات را زير بال خود قرار دهد و تمام دلها را نشاط بخشد و تمام جانها را سرسبز سازد. در متون ديني ما به اين آرزوي بشري و تحقق آن اشاراتي شده است. از جمله، درباره جان جانان، حضرت صاحب الزمان، (روحي له الفداء) چنين تعبيري آمده است: «اَلسَّلامُ عَلي رَبيعِ الاَْنامِ وَنَضْرَةِ الاَْيّامِ؛(1) سلام بر بهار مردم و شادي روزگار.»

گل من را بهاري بي خزان است

                                    گل من مهدي صاحب زمان است

و در برخي روايات نيز از روزگار ظهور مهدي عليه السلام تعبير به «نيروز» (نوروز) كه آغاز بهار است، شده، از جمله: امام صادق عليه السلام فرمود: «يَومُ النَّيْروزِ هُوَ الْيَومُ الَّذي يَظْهَرُ فيهِ قائِمُنا اَهْلَ الْبَيْتِ… وَ ما مِنْ يَومِ نَيْروزٍ اِلاّ وَ نَحْنُ نَتَوَقَّعُ فيهِ الْفَرَجَ؛(2) روز نوروز روزي است كه قائم ما اهل بيت در آن ظهور مي كند… و هيچ روز نوروزي نيست، مگر اينكه ما در آن روز منتظر فرج مي باشيم.»

اي دل بشارت مي دهم خوش روزگاري مي رسد

                                        با درد و غم طي مي شود آخر بهاري مي رسد 

اين تعبير فقط يك تعبير ذوقي و ادبي شعر گونه عاري از حقيقت نيست، بلكه از واقعيت بس ژرفي حكايت دارد كه تنها در دوران مهدي موعود عليه السلام تحقق پذير خواهد بود.   

  اگر آن گل به تنهايي نمايد چهره بر عالَم

                                       شود بر مدّعي پيدا كه با يك گُل بهار آيد .

مفاتيح الجنان، زيارت حضرت صاحب الامر، ص 1006؛ بحار الانوار، ج 99، ص 101. 2.

 بحار الانوار، ج 52، ص 308؛ مستدرك الوسائل، ج 16، ص 356.

 نظر دهید »

محل رفت وآمد فرشتگان

18 اسفند 1390 توسط کدخدا نجف آبادی

 امام باقر عليه السلام فرمود: «خانه علي عليه السلام و فاطمه عليها السلام بخشي از هجره پيامبر صلي الله عليه و آله است و سقف آن خانه، عرش پروردگار مي باشد. محل فرود وحي و رفت و آمد فرشتگاني است كه هر صبح و شام و هر ساعت و لحظه، با آوردن پيام در حال آمد و شد هستند. آن جا خانه اي است كه هرگز رفت و آمد فرشتگان در آن، پاياني ندارد. گروهي فرود مي آيند و گروه ديگر بالا مي روند. پروردگار عالميان پرده را از آسمان ها براي حضرت ابراهيم عليه السلام كنار زد و به نور باصره اش قوت بخشيد، تا نگاهش به عرش افتاد. همچنين خداوند به ديد چشم محمد، علي، فاطمه، حسن، حسين عليهم السلام قدرت بيش تري داد; و آن ها عرش پروردگار را از خانه هاي خود مي ديدند و هرگز سقفي براي خانه هايشان جز عرش پروردگار نمي ديدند… 

(توشه ای برای مسافرین سرزمین وحی التماس دعا……)                                                        سفینه البحار ج 1ص115         

 2 نظر

از لطایف قرآن

17 اسفند 1390 توسط کدخدا نجف آبادی

توبه و استغفار
جواني در زمان رسول خداصلي الله عليه وآله حركات ناپسندي انجام مي داد و بر منهيّات اقدام مي نمود. چون خبر يافت كه رسول خداصلي الله عليه وآله رحلت كرده است توبه نمود و به عبادت مشغول شد.
كسي سؤال كرد: چگونه شد كه توبه كردي و پشيمان شدي؟ جوان پاسخ داد: تا زماني كه پيامبرصلي الله عليه وآله در حيات بود به اين آيه پشت گرم بودم:
“وَما كانَ اللَّه لِيُعَذِّبَهُمْ وَأنْتَ فيهم  [اي پيامبر] تا تو در ميان آنها هستي، خداوند آنها را مجازات نخواهد كرد.”
اكنون آن در بسته شد و پناه به اين آيه آوردم: “…وماكانَ اللَّه مُعَذِّبَهُم و هُم يسْتَغْفِرون  "و [نيز] تا زماني كه استغفار مي كنند، خدا عذابشان نمي كند.”

 3 نظر

مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در کلام امام سجاد(علیه السلام)

17 اسفند 1390 توسط کدخدا نجف آبادی

نگاهي اجمالي به سخنان امام سجاد عليه السلام درباره امام زمان عليه السلام امام سجاد علاوه بر دعاهايي كه درباره حضرت مهدي ـ عليه السلام ـ دارد، كلمات و سخنان نغز و زيبايي نيز درباره مسائل مربوط به آن حضرت بيان نموده است كه به نمونه¬هايي اشاره مي¬شود:

1- زمان خالي از حجت نيست امام سجاد ـ عليه السلام ـ فرمود: “لاتَخْلُو الاَرْضُ الي اَنْ تَقُومَ السّاعَةُ مِنْ حُجَّة وَ لَوْلا ذلِكَ لَمْ يُعْبَدِ اللهُ؛ زمين تا روز قيامت خالي از حجت نيست، و اگر حجت الهي نبود، خدا پرستيده نمي¬شد.” اين حديث به خوبي نشان مي¬دهد كه در اين زمان نيز حجت الهي وجود دارد. منتهي اين امام بايد معصوم باشد و معرفي شده ازطرف خدا و امامان قبلي، چنان كه آن حضرت فرمود: “الامامُ لايكونُ الّا مَعْصُوماً وَ لَيْسَت العِصْمَةُ في ظاهِرِ الخِلْقَةِ فَيُعْرَفَ بِها وَ كذلِكَ لايَكُونُ الاّ مَنْصُوصاً؛  جز معصوم احدي شايسته امامت نيست و چون عصمت يك نشان ظاهري در خلقت نيست (كه همگان) بشناسند، بايد امام از طرف خدا (تعيين) و اعلام شود.” و در خطبه معروف خود در مسجد جامع شام در حضور يزيد بن معاويه فرمود: “رسول خدا، و وصي او علي ـ عليه السلام ـ ، سيد الشهداء (حمزه)، جعفر طيار، دو سبط اين امت و مهدي ]اين امت[ از ماست." 

 2. راز غيبت و پنهان بودن ولادت حضرت سجاد ـ عليه السلام ـ فرمود: “القائِمُ مِنّا يَخفي عَلي النّاسِ وِلادَتُهُ حتّي يَقُولُوا: لَمْ يُولَدْ بَعْدُ، لِيَخْرُجَ حينَ يَخْرُجُ وَ لَيْسَ لِاحد في عُنُقِهِ بَيْعَةً؛  قائم ما، ولادتش از مردم مخفي مي¬شود تا جايي كه مي¬گويند: هنوز متولد نشده است. تا هنگامي كه ظهور مي¬كند بيعت كسي در گردن او نباشد.” همچنين درباره مخفي بودن مکان آن حضرت فرمود: “لا يطَّلِعُ عَلي مَوْضِعِهِ اَحَدٌ مِنْ وَلِي وَلاغَيرِهِ اِلّا الَّذي يلي اَمْرَهُ؛  هيچ کس از دوست و غير دوست از اقامتگاه او مطّلع نمي¬شود، به جز کسي که متصدّي خدمتگزاري اوست.”

3 . غيبت كبري و صغري :امام سجاد ـ عليه السلام ـ فرمود: “اِنَّ لِلْقائِمِ مِنّا غَيْبَتَينِ: اِحداهُما اَطولُ مِنَ الاُخري. اَمّا الاُولي فَسِتَّة اَيّامٍ وَ سِتَّةَ اَشْهُر وَ سِتَّ سَنَواتٍ وَ اَمّا الْاُخْري فَيطُولُ اَمَدُها حَتّي يخْرَجَ مِنْ هذَا الْامْرِ اَکْثَرُ مَنْ يقُولُ بِهِ، فَلا يَثْبُتُ عَلَيْهِ الاّ مَنْ قَوِي يَقِينُهُ وَ صَحَّتْ مَعْرِفَتُهُ وَ لَمْ يَجِدْ في نَفْسِهِ حَرَجاً مِمّا قَضَيْنا وَ سَلَّمَ لَنا اَهْلَ البَيْتِ؛  براي قائم ما دو غيبت است كه يكي از آنها طولاني تر از ديگري است. اما اولي شش سال و شش ماه و شش روز طول مي كشد و اما دومي به قدري طول مي كشد كه بيشتر كساني كه به غيبت او ايمان داشتند از اعتقاد خود بر مي¬گردند. فقط كساني بر اعتقاد خود استوار مي¬مانند كه يقين محكم و شناخت صحيح داشته باشند و سخنان ما بر آنها گران نباشد و تسليم ما اهل بيت باشند.”

 4. فتنه¬هاي دوران غيبت :امام زين العابدين ـ عليه السلام ـ فرمود: “يا اباخالد لَتأتِيَنَّ فِتَنٌ کَقِطَعِ اللَّيْلِ المُظْلِمِ لايَنْجُو الاّ مَنْ أَخَذَ اللهُ مِيثاقَهُ اوُلئكَ مَصابيحُ الهُدي وَ يَنابِيعُ العِلْم يُنْجِيهِمُ اللهُ مِنْ كُلِّ فِتْنَةٍ مُظْلِمَةٍ؛  اي اباخالد! براستي (در دوران غيبت) فتنه¬هايي همچون قطعه¬هاي شب تار هجوم مي¬آورد كه از آن جز كساني كه خدا از آنها پيمان گرفته رهايي نمي¬يابد. همانها چراغهاي هدايت و سرچشمه علمند، كه خداوند آنها را از هر فتنه تاريك نجات مي-بخشد.” و همچنين فرمود: “مَنْ ثَبَّتَ عَلي وِلايَتِنا في غَيْبَةِ قائِمِنا أَعطاهُ اللهُ اَجْرَ اَلفَ شَهيدٍ مِثْلِ شُهداءِ بَدْرٍ وَ اُحُدٍ؛ كسي كه در زمان غيبت قائم ما ـ عليه السلام ـ بر ولايت ما ثابت و استوار بماند، خداوند به او پاداش هزار شهيد مثل شهيدان بدر و احد عطا مي¬فرمايد.”

 5. انتظار راستين و پاداش آن براي انتظار حضرت مهدي ـ عليه السلام ـ آثار گرانبهايي وجود دارد، از جمله امام سجاد ـ عليه السلام ـ فرمود: “اِنتِظارُ الفَرَجِ مِن أَعظَمِ الْعَمَلِ؛ انتظار فرج از برترين اعمال است.”   و فرمود: “اهل زمان غيبت او كه قائل به امامت او و منتظر ظهور او باشند، برتر از مردمان هر زمان ديگر مي¬باشند، زيرا خداي تبارك و تعالي به آنها آن قدر عقل، فهم و شناخت عطا فرموده است كه غيبت امام در پيش آنها چون زمان حضور شده است. خداوند اهل آن زمان را همانند مجاهداني قرار داده كه در محضر رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ شمشير بزنند، آنها مخلصان حقيقي و شيعيان واقعي و دعوت كنندگان به دين خدا در آشكار و نهان مي¬باشند." 

 6. ياران مهدي عليه السلام حضرت سجاد ـ عليه السلام ـ در تفسير آيه “حَتّي اِذا رَأوْا ما يُوعَدُونَ فَسَيَعْلَمونَ مَنْ أضْعَفُ ناصِراً وَ أَقَلُّ عدداً"؛ “هنگامي كه ببينند آنچه را كه وعده مي¬شوند، پس مي¬فهمند كه چه كسي ياورش ضعيف¬تر و نفراتش كمتر است"، فرمود: “يَعْني القائِمَ و انْصارَهُ بِالنِسْبةِ لِاعْدائِهِ؛ مقصود ]از مايُوعَدوُنَ[ قائم ـ عليه السلام ـ و ياران او در مقايسه با دشمنان او مي¬باشند.”  در جاي ديگر فرمود: “…كَأنّي بِصاحِبِكُمْ قَدْ عَلا فَوْقَ نَجَفِکُمْ بِظَهْرِ كُوفان في ثَلاثَمأةٍ وَ بِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلا، جَبرئيلُ عَنْ يَمِينهِ وَ ميكائيلُ عَِِنْ شِمالِهِ وَ اِسْرافيلُ أَمامَهُ، مَعَهُ رايَةُ رَسُول الله صلي الله عليه و آله قَد نَشَرها لايَهْوِي بِها الي قَوْم الاّ أَهْلَكَهُم اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ؛  گويا صاحب شما (مهدي) را مي بينم كه پشت كوفه بالاي نجف در بين سيصد و سيزده نفر قرار گرفته، جبرئيل از راستش، و ميكائيل از سمت چپش و اسرافيل جلو آن حضرت قرار دارند. و با او پرچم رسول خدا است كه آن را برافراشته است. و بر قومي فرود نمي¬آيد جز آنكه آنها را ] به امر[ خداي عزيز و جليل هلاك مي¬كند.”

7. دوران ظهور با ظهور حضرت مهدي ـ عليه السلام ـ بركات فراواني عايد بشريت و متدينين مي¬شود؛ از جمله، آنچه حضرت سجاد ـ عليه السلام ـ فرمود: “اذا قامَ القائِمُ أَذْهَبَ اللهُ عَن شِيعَتنا العاهَةَ و جَعَل قُلُوبَهُمْ كَزُبَرِ الحَديدِ وَ جَعَلَ قُوَّةَ الرَّجُل مِنْهُم قُوَّةَ أرْبَعينَ رَجُلا وَ يَكونُونَ حُكّامَ الاَرْضِ وَ سَنامَها؛ وقتي قائم قيام كند، خداوند رنج را از شيعيان ما دور مي¬كند و دلهاي آنها را چون پاره آهن قرار مي¬دهد و خداوند قدرت هر مرد از آنها را برابر چهل مرد قرار مي دهد و آنها حاكمان زمين خواهند شد.” دعاهاي امام سجاد درباره امام زمان عليهما السلام پيشتر اشاره شد كه يكي از بركات وجود حضرت سجاد ـ عليه السلام ـ ، تعليم شيوه و روش دعا نمودن است. درباره انتظار مهدي ـ عليه السلام ـ و دعا براي فرج و نصرت آن حضرت و… نيز دعاهاي متعددي وجود دارد كه به اهّم آنها اشاره مي¬شود: الف. دعا براي ظهور در روز عرفه اين دعا از چهار بخش تشكيل شده است؛ لزوم وجود امام در هر زمان و اطاعت مطلق از امر و نهي او، دعا براي نصرت و ياري و محافظت آن حضرت، بيان نتايج و پي آمدهاي ظهور مهدي ـ عليه السلام ـ در قالب دعا، بيان اوصاف ياران آن حضرت و دعا در حق آنان. در بخش اول چنين مي¬خوانيم: “اللّهُمَّ اِنَّكَ أَيَّدْتَ دينَكَ في كُلِّ أَوانٍ بِاِمامٍ أَقَمْتَهُ عَلَماً لِعبادِكَ وَ مَناراً في بِلادِكَ بَعْد اَنْ وَصَلْتَ حَبْلَهُ بِحَبْلِكَ وَ جَعَلْتهُ الذَّريعَةَ الي رِضْوانِكَ وَ افْتَرَضْتَ طاعَتَهُ وَ حَذَّرْتَ مَعْصِيَتَهُ وَ اَمَرْتَ بِامْتِثالِ اَمْرِهِ و الانْتِهاءِ عِند نَهْيِهِ و اَنْ لايَتَقَدَّمَهُ مُتَقَدِّمٌ و لايَتأَخَّرَ عَنهُ مُتَأخِّرٌ فَهُوَ عِصْمَةُ اللاّئذيْنَ وَ كَهْفُ المؤمِنينَ و عُرْوَةُ المُتَمسِّكينَ وَ بَهاءُ العالمينَ ؛ “بار الها! تو در هر زمان دين خود را به وسيله امامي تاييد فرموده¬اي كه او را براي بندگانت به عنوان عَلَم و در كشورهايت به جاي منار ]هدايت[ برپا داشته¬اي؛ پس از آنكه پيمان او را به پيمان خود پيوسته و او را وسيله خشنودي خود ساخته اي و طاعتش را واجب كرده و از نافرمانيش بيم داده¬اي و به اطاعت فرمانش و باز ايستادن در برابر نهيش و سبقت نگرفتن بر او و عقب نماندن از او فرمان داده¬اي! پس او نگهدارنده پناهندگان و ملجأ مؤمنان و دستاويز متمسكان و جمال و عظمت جهانيان است.” و در بخش دوم مي¬خوانيم: “اللّهُمَّ فَاَوْزِعْ شُكرَ ما اَنْعَمْتَ بِهِ عليه وَ اَوْزِعْنا مِثْلَهُ فيهِ و أيِّد مِن لَدُنكَ سُلطاناً نصيراً وَا فْتَحْ لَهُ فتْحاً يَسيراً وَ اَعِنْهُ بِرُكنِكَ الاعَزّ وَ اشْدُد اَزْرَهُ وَ قَوِّ عَضُدَهُ و راعِهِ بِعَيْنِكَ وَاحْمِهِ بِحِفْضِكَ و انْصُرْهُ بِملائِكَتِكَ… ؛ بار الها! پس ولي خود را به شكر آنچه بر او نعمت داده¬اي مُلهَم ساز، و ما را نيز به سپاسگزاري نعمت وجود او توفيق ده، و او را از جانب خود سلطنتي ياري دهنده عطا فرماي و درهاي پيروزي را به آساني بر وي بگشا، و او را به نيرومندترين تكيه گاه خود مدد ده و پشت گرم ساز، و بازويش را نيرو بخش و به چشم عنايت منظورش دار، و به نگهداري خود حمايتش كن و با فرشتگانت ياريش ده… .” و در بخش چهارم چنين آمده است: “وَ اَحْي بِهِ ما اَماتَهُ الظّالمُونَ مِنْ مَعالِمِ دِينِكَ وَ اجْلَ بِهِ صَدْأ الجَوْرِ عَنْ طَريقَتِكَ وأبْنِ بِهِ الضَّرَّاء عَنْ سَبيِلِكَ وَ أَذِل بِهِ النّاكِبِينَ عَنْ صِراطِكَ و أَمْحَقْ بِهِ بَغاةَ قَصْدِكَ عِوَجاً…؛ و به وسيله او آنچه از نشانه¬هاي دينت توسط ستمگران از بين رفته را زنده ساز، و زنگ جور]ظالمان[ را از طريق خويش بزداي، و سختي و ناهمواري را به وسيله او از راه خويش برطرف كن، و منحرفين از صراط ]مستقيم[ خود را توسط او از ميان بردار، و آناني را كه قصد كج ساختن راه تو را دارند هلاك نماي… .” اين همه دستاوردهاي بزرگ حكومت جهاني مهدي است كه در قالب دعا در سخت ترين دوران خفقان و ستم بيان شده است. و درباره اوصاف ياران مهدي چنين آمده است: “اللّهُمَّ و صَلِّ عَلي أوْليائِهِمُ المُعتَرِفينَ بِمَقامِهِم، المُتَّبِعينَ مَنْهَجَهُمْ المُقْتَفِينَ آثارَهُمْ…المُنْتَظريْنَ أيّامَهُم المَادّينَ اِلَيْهِم أَعْيُنَهُم…؛ بارالها! رحمت فرست بر دوستان ايشان كه معترف به مقام آنها، و تابع راه آنان و پيرو آثار آنهايند، منتظر روزگار ]دولت[ آنها و چشم دوخته به راهشان مي¬باشند.” ب. دعاي ديگر براي ظهور و فرج: اين دعا نيز در منابع متعددي آمده است و مربوط به روز عرفه مي¬باشد. اين دعا با درخواست فرج آل محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ و در خواست ياري آنان شروع شده و با بيان ره آوردهاي ظهور حضرت مهدي ـ عليه السلام ـ در قالب دعا ادامه يافته، در پايان با بيان اوصاف ياران حضرت خواسته مي¬شود دعا كننده جزء بهترين ياران او قرار گيرد. “اللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ فَرِّجْ عَنْ آلِ مُحَمَّد وَ اجْعَلْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِالحَقِّ….وَانْصُرْهُمْ وَ انْتَصِر بِهِمْ وَ اَنْجِزْ لَهُمْ ما وَعَدْتَهُم وَ بَلِّغْ فَتْحَ آلَ مُحَمَّد …؛ خدايا بر محمد و آل او درود فرست و فرج آل محمد را ]با ظهور مهدي عليه السلام[ برسان، آنها را اماماني كه به حق هدايت مي كنند قرار بده و آنها را ياري كن و به وسيله آنها ياري بخش و براي آنها آنچه وعده فرمودي وفا كن و پيروزي آل محمد را برسان… .” در ادامه، خطاب مخصوص به حضرت حجت شده، مي¬گويد: “…وَ اَصْلِحْ لَنا اِمامَنا وَ اسْتَصْلِحْهُ وَ اَصْلِحْ عَلي يَديْهِ و آمِنْ خَوْفَهُ و خَوْفَنا عَلَيْهِ وَ اجْعَلْهُ اللّهُمَّ الذّي تَنْتَصِر بِهِ لِديْنِكَ ؛ و براي ما اماممان را اصلاح کن و براي او طلب اصلاح كن و با دستان او ]جامعه را[ اصلاح كن، ترس او را و ترس ما را نسبت به ]وجود مبارك[ او ايمن گردان و او را كسي قرار بده كه به وسيله او دينت را ياري نمايي.” و در باره دستاوردهاي دوران ظهور مي¬گويد: “اللّهُمَّ امْلَاءِ الاَرْضَ بِهِ قِسْطاً وَ عَدْلا كَما مُلِئَتْ ظُلماً وَ جَوْراً و امْنُن بِهِ عَلي فُقَراءِ المُسْلِمينَ و اَرامِلِهِمْ وَ مَساكِينِهِم وَ اجْعَلْني مِنْ خِيارِ مَوالِيهِ وَ شِيعَتِهِ، أَشَدِّ هِمْ لَهُ حُبّاً وَ اَطْوَعِهِمْ لَهُ طَوْعاً ؛ خدايا به وسيله او زمين را پر از عدل و داد كن چنان كه از ستم و جور پر گشته است، و به وسيله او بر فقراي مسلمين و يتيمان و بي سرپرستان و از كار افتادگانشان منت گذار و مرا از برگزيدگان دوستان و شيعيانش، و شديدترين آنها نسبت به او از نظر محبت، و رامترين¬شان در فرمانبري قرار ده.” “وَ اَنْفَذِهِمْ لِامْرِهِ وَ اَسْرَعِهِمْ الي مَرضاتِهِ و اَقْبَلِهِمِ لِقَوْلِهِ وَ اقْوَمِهِم بِاَمْرِهِ وَ ارْزُقني الشَّهادَةَ بَيْنَ يَدَيْهِ حَتّي اَلْقاكَ وَ انْتَ عَنّي راض؛ و ]مرا[ نافذترين آنها در مقابل فرمان او، و شتاب كننده¬ترينشان به سوي خرسندي و رضايت او، و روكننده¬ترين آنها به سوي سخن او، و پايدارترينشان در امر او قرار ده، و شهادت در پيشگاه او را روزي من گردان، تا تو را در حالي كه از من راضي هستي ملاقات كنم."               منبع:مجله مبلغان شماره70

 1 نظر
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

مدرسه علميه الزهراء شهداد كرمان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • گزارش
  • ویژه محرم
  • فرهنگی
    • فرهنگی
  • فرهنگی
  • مذهبی
    • مذهبی
  • مذهبی
    • مذهبی
    • حکمت
  • پژوهشی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس