هرگز نخستین حدیثی را که درحوزه آموختیم فراموش نکنیم.
«اول العلم معرفة الجبار وآخر العلم تفويض الامر اليه.»
«شناخت خداوند، و «توكل به او» دو بال پرواز به قلهى قدس و موفقيت است، اگر اين دو «بال» را از دست دهيم، آموختهها «وبال» مان خواهد شد.
دستان پيدا و پنهان دشمن در پى از ميان بردن سه ويژگى ما است:
1. بينش معنوى 2. گرايش معنوى 3. كنش و واكنش معنوى
پس بياييد اعتقادات خود و ديگران را مستحكمتر سازيم; گرايشهاى همگان، به ويژه نسل نو، را سمت معنويت نگاه داريم و از الهى بودن كنشها و واكنشهامان پاسدارى كنيم.
نوجوان و جوان، پيش از دانش و بينش، دوستى مىجويد. آنان كه در «رفاقت» با جوانان بر ما پيشى گيرند، در دل و ديدهى آنان باقى خواهند ماند.
بياييم همواره از كلمات روان، شيوا، پرجاذبه و گويا استفاده كنيم و واژههاى دشوار و زمخت را براى هميشه از انديشهمان دور سازيم.
انسانها، با هر ميزان دانش، مقدار علم ما را به خوبى درمىيابند و اين حقيقت را در سخن يا سكوتشان آشكار مىسازند.
سليقهى خوب مبلغ آن گاه خود را نشان مىدهد كه تلاشهايش را در سه محور استحكام «بنيانهاى اعتقادى» ، تقويت «آموزههاى اخلاقى» و اصلاح «شيوههاى رفتارى» متمركز سازد.
به يقين بهترين شيوهى مبارزه با تهاجم فرهنگى دشمن، الهى ساختن باور، اخلاق و كردار مردم است. هرگز از اين سه مهم غفلت نكنيم.
فهرست استفتاهاى مردم از مراجع تقليد، بهترين راهنماى ما در ارائهى فروع فقهى ضرورى و مورد نياز جامعه است. بيان مسائل تكرارى و ملالآور گره از كار كسى نمىگشايد.
مبلغ به دو مطالعه نياز دارد: يكى براى درك مطلب و آگاهى از موضوع مورد نظر و يكى براى گزينش چگونگى بيان مطالب.
رقيب پرجاذبهيى چون فيلمهاى متنوع و ماهواره و ويدئو، ما را به جامع نگرى، روشن بينى و گزيده گويى سوق مىدهد. بايد شيرينى، طراوت و شادابى سخنرانى را با استفاده از شيوههاى نو و كارآمد فزونى بخشيد.
آشنايى با زبان، اصطلاحات و واژههاى هر قوم، گام نخست ارتباط به شمار مىآيد. در كنار علوم ارزشمند حوزوى، آشنايى با دانشهاى روز و برخى از اصطلاحات آن راه ارتباط با نسل نو را كوتاهتر مىكند و صميميت و يگانگى را بيشتر مىسازد.
درك اوضاع اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى مخاطبان، شناخت دقيق، درست و سريع درد را به ارمغان آورده، دورهى درمان را كوتاه و تاثير آن را عميق و ماندگار مىسازد. بىشك اين شناخت ارزشمند پيش نياز تبليغ به شمار مىآيد.
بايد كوشيد، افزون بر حفظ علاقهمندان دين و روحانيت، افراد بىتفاوت، دين گريز و حتى دين ستيز به جمع دين باوران راه يابند و در شمار ذخاير انقلاب جاى گيرند. به نظر شما، راه دستيابى به اين موفقيت ارزشمند چيست؟