مسير اول را حسينيان با «شهادت » و مسير دوم را زينبيان با «استقامت » به انجام رساندند.
="font-size: small;">او از جدش رسول خدا صلي الله عليه و آله پدرش اميرالمؤمنين عليه السلام و مادرش فاطمه زهرا عليها السلام حديث روايت كرده و بانويي است داراي قوت قلب، فصاحت زبان، شجاعت و…
زينب كبري عليها السلام همواره مورد احترام امام حسين عليه السلام بود و از آغاز تا انجام قيام عاشورا همراه آن حضرت مسؤوليت سرپرستي اهل بيت عليهم السلام، بانوان و كودكان را به عهده داشت و در كنار امام سجاد عليه السلام پرچم پيام رساني خون شهدا را در دست داشت.
اين بانوي بزرگ هم دختر شهيد، هم خواهر شهيد، هم مادر شهيد و هم عمه شهيد است. دو فرزند او به نام محمد و عون نيز همراه او در كاراون امام عليه السلام بودند و روز عاشورا به شهادت رسيدند.
صابره كربلا محرم اسرار امامت بود و از حوادث آينده خبر داشت. در يكي از منازل بين راه به نام «خزيميه » به امام حسين عليه السلام خبر داد كه هاتفي به او از سرنوشت كاروان، شهادت ياران و مصيبت هاي آينده خبر داده است. امام در جواب او فرمود: «يا اختاه! كل الذي قضي فهو كائن; (1)
اي خواهر! هر آنچه كه خدا مقدر كرده، محقق خواهد شد.»
امام سجاد عليه السلام نقل مي كند: «شب عاشورا شنيدم پدرم در حالي كه شمشير خود را آماده مي كرد، اشعاري در بي وفايي دنيا زمزمه و تكرار مي كرد. وقتي متوجه منظور ايشان شدم، بغض گلويم را گرفت اما عمه ام زينب عليها السلام طاقت نياورد و با نگراني فرمود: «واثكلاه! ليت الموت اعدمني الحياة، اليوم ماتت امي فاطمه وابي علي و اخي الحسن;
واي از اين مصيبت سنگين! كاش، چنگال مرگ پرنده زندگيم را نابود مي كرد. امروز دوباره مرگ مادر، پدر و برادرم تكرار شد.» امام حسين عليه السلام او را دلداري داد و به صبر سفارش كرد و همه اهل بيت عليهم السلام از اين صحنه گريستند. امام خطاب به آنان فرمود:
«يا اختاه! يا ام كلثوم! يا فاطمة! يا رباب! انظرن اذا قتلت فلا تشققن علي جيبا ولا تغمشن وجها ولا تقلن هجرا; (2)
اي خواهر! اي ام كلثوم! اي فاطمه! اي رباب! متوجه باشيد كه وقتي من كشته شدم، گريبان ندريد و صورت نخراشيد و سخن بيهوده مگوييد.»
نافع بن هلال مي گويد:
وقتي امام حسين عليه السلام به خيمه زينب كبري عليها السلام وارد شد، شنيدم آن بانوي سترگ از حضرت، وضعيت روحي ياران را پرسيد كه آيا از ثبات و پايداري آنان اطمينان دارد؟
امام عليه السلام در پاسخ فرمود:
«والله لقد بلوتهم فما وجدت فيهم الاشوس الاقعس يستانسون بالمنية دوني استيناس الطفل الي محالب امه; (3)
سوگند به خدا آنان را آزمودم، در ميان آنان احدي را نيافتم، مگر شجاعاني استوار كه اشتياق آنان به مرگ در ركاب من همچون انس كودك به سينه مادر است.»
دردناك ترين صحنه براي بانوان، به ويژه زينب كبري عليها السلام لحظه وداع امام عليه السلام با اهل خيام بود كه باز همگي از طرف امام عليه السلام مامور به صبر شدند.
هنگامي كه «ذوالجناح » خبر شهادت سيدالشهداء عليه السلام را به خيمه گاه آورد اهل حرم به سوي قتلگاه روانه شدند. زينب كبري عليها السلام با ديدن صحنه گودال فرياد زد:
وامحمدا! واعليا! هذا حسين بالعراء صريع بكربلا ليت السماء اطبقت علي الارض وليت الجبال تدكدكت علي السهل
با اين جملات در حالي كه امام در حال جان دادن بود خود را به پيكر برادر نزديك كرد و عمر سعد با گروهي خود را به گودال قتلگاه نزديك مي كردند.
«عقيله بني هاشم » فرياد كشيد:
«واي بر شما. آيا مسلماني بين شما نيست؟»
اما كسي پاسخ او را نداد و عمر سعد به سپاهيان خود دستور داد كار حسين عليه السلام را تمام كنند.
بانويي كه شهادت دو فرزند، برادران و برادرزادگان و خويشان را به چشم خود ديده است، تازه رسالت سنگيني را به دوش خود احساس مي كند. او بايد برخيزد و بيرق شهدا را تا پايان راه با صبر و پايداري در دست گيرد.
شام غريبان، حركت از قتلگاه و حوادث مسير اسارت هر كدام به تنهايي براي زمين گير شدن قوي ترين مردان كفايت مي كرد اما زينب عليها السلام بزرگ تر و استوارتر از آن بود كه با سيل سهمگين طوفان هاي بلا بر خود بلرزد.
زينب كبري عليها السلام بااين كه دلخراش ترين صحنه ها را ديد اما در هر فرصتي پيام عاشوراييان را با اقتدار و صلابت به گوش همگان مي رساند. در مجلس يزيد كه همه چيز براي تحريف خون كربلاييان فراهم شده بود خطبه آتشين (4) او ورق را برگرداند و جو تبليغاتي مسموم شاميان را چنان متحول ساخت كه دشمن از نگهداري اسراي سرافراز در آن ديار احساس خطر مي كند. او فاطمه اي بود در شام و زبان گوياي علي عليه السلام بود در كوفه. او به حق، زينب بود، زينت پدر…
ما يار قديم مشكلات و رنجيم
در سنگر صبر و در ميان گنجيم
در حادثه هاي تلخ حال خود را
با صابره كرببلا مي سنجيم (5)
1) مقرم، مقتل الحسين عليه السلام، ص 176.
2) همان، ص 218.
3) همان، ص 219.
4) همان، ص 357.
5) نگارنده.