مدرسه علميه الزهراء شهداد كرمان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

السلام علیک یا ابا صالح المهدی

25 خرداد 1392 توسط کدخدا نجف آبادی

دیروز مردم حماسه سیاسی آفریدند ،حماسه ای از جنس حضور، شایداینبار قدمی به تونزدیکتر شوند .،یا شاید بهتر قدمی برای ظهور برداشته باشند ،دیروز آزمایشی سخت پس دادند سخت ترین آزمایشی بود که می توانستند به وسیله آن سربازی خویش را به امامشان ثابت کنند ،ثابت کنند که بار دیگر پشت سید علی را در فتنه ها خالی نمی گذارند ،ثابت کنند که اهل کوفه نیستند،ثابت کنند که داستان قوم بنی اسرائیل تکرار نمی شود …….. مهدی جان کمکمان کن تا این را با دل وجان به شما ثابت کنیم .

 نظر دهید »

همین برای توکافی است که از من هستی ومن از توهستم.........

01 خرداد 1392 توسط کدخدا نجف آبادی

 

موسسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان

در حال بار گزاری ….

محدث عالی مقام شیعه جناب صدوق (متوفی381 ه) در کتاب ارزشمند امالی - مجلس بیست و یکم – به سند خود از جابربن عبدالله روایت می کند که:

«عنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ‏ لَمَّا قَدِمَ عَلِیٌّ علیه السلام عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله بِفَتْحِ خَیْبَرَ قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ لَوْ لَا أَنْ تَقُولَ فِیكَ طَوَائِفُ مِنْ أُمَّتِی‏ مَا قَالَتِ النَّصَارَى لِلْمَسِیحِ عِیسَى بْنِ مَرْیَمَ لَقُلْتُ فِیكَ الْیَوْمَ قَوْلًا لَا تَمُرُّ بِمَلَإٍ إِلَّا أَخَذُوا التُّرَابَ مِنْ تَحْتِ رِجْلَیْكَ وَ مِنْ فَضْلِ طَهُورِكَ یَسْتَشْفُوا بِهِ وَ لَكِنْ حَسْبُكَ أَنْ تَكُونَ مِنِّی وَ أَنَا مِنْكَ تَرِثُنِی وَ أَرِثُكَ وَ أَنَّكَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی وَ أَنَّكَ تُبْرِئُ ذِمَّتِی وَ تُقَاتِلُ عَلَى سُنَّتِی وَ أَنَّكَ غَداً عَلَى الْحَوْضِ خَلِیفَتِی وَ أَنَّكَ أَوَّلُ مَنْ یَرِدُ عَلَیَّ الْحَوْضَ وَ أَنَّكَ أَوَّلُ مَنْ یُكْسَى مَعِی وَ أَنَّكَ أَوَّلُ دَاخِلِ الْجَنَّةِ مِنْ أُمَّتِی‏ وَ أَنَّ شِیعَتَكَ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْیَضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلِی أَشْفَعُ لَهُمْ وَ یَكُونُوا غَداً فِی الْجَنَّةِ جِیرَانِی وَ أَنَّ حَرْبَكَ حَرْبِی وَ سِلْمَكَ سِلْمِی وَ أَنَّ سِرَّكَ سِرِّیَ وَ عَلَانِیَتَكَ عَلَانِیَتِی وَ أَنَّ سَرِیرَةَ صَدْرِكَ كَسَرِیرَتِی وَ أَنَّ وُلْدَكَ وُلْدِی وَ أَنَّكَ‏ تُنْجِزُ عِدَاتِی وَ أَنَّ الْحَقَّ مَعَكَ وَ أَنَّ الْحَقَّ عَلَى لِسَانِكَ وَ قَلْبِكَ وَ بَیْنَ عَیْنَیْكَ الْإِیمَانُ مُخَالِطٌ لَحْمَكَ وَ دَمَكَ كَمَا خَالَطَ لَحْمِی وَ دَمِی وَ أَنَّهُ لَنْ یَرِدَ عَلَیَّ الْحَوْضَ مُبْغِضٌ لَكَ وَ لَنْ یَغِیبَ عَنْهُ مُحِبٌّ لَكَ حَتَّى یَرِدَ الْحَوْضَ مَعَكَ قَالَ فَخَرَّ عَلِیٌّ علیه السلام سَاجِداً ثُمَّ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنْعَمَ عَلَیَّ بِالْإِسْلَامِ وَ عَلَّمَنِی الْقُرْآنَ وَ حَبَّبَنِی إِلَى خَیْرِ الْبَرِیَّةِ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ وَ سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ إِحْسَاناً مِنْهُ وَ فَضْلًا مِنْهُ عَلَیَّ قَالَ فَقَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه وآله لَوْ لَا أَنْتَ لَمْ یُعْرَفِ الْمُۆْمِنُونَ بَعْدِی‏» 

 «جابر می گوید که چون علی علیه السلام از فتح خیبر به نزد پیامبر صلی الله علیه وآله بازگشت، حضرت فرمودند: اگر نبود که گروهی از امت من همانند مسیحیان درباره عیسی به انحراف کشیده می شدند هر آینه در باره تو چیزی می گفتم که از هیچ مکانی عبور نمی کردی مگر خاک پایت را بر می داشتند و از آب وضوی تو را به نیت شفا استفاده می کردند. اما همین برای تو کافی است که از من هستی و من از تو هستم و تو از من ارث می بری و من از تو ارث می برم و تو منزلت هارون را به موسی نسبت به من داری و تو ذمه مرا از دیونم پاک می کنی و بر اساس سنت من جنگ می نمایی و تو در فردای قیامت و بر سر حوض(کوثر) خلیفه من هستی و اولین فردی خواهی بود که در آنجا بر من وارد می شوی و با من لباس (بهشتی) می پوشی و تو اولین فرد از امت من خواهی بود که وارد بهشت می شود و شیعیان تو در آن روز بر روی منابری از نور با چهره هایی نورانی در اطراف من قرار دارند و من آنان را شفاعت می کنم و آنها در بهشت همسایه های من خواهند بود. جنگ با تو جنگ با من است و آشتی با تو آشتی با من، و سرّ و علن تو، سرّ و علن من و اسرار سینه تو اسرار سینه من است و فرزندان تو فرزندان من هستند و تو هستی که وعده های مرا محقق می کنی و حق با تو و بر زبان و چشم و در برابر دید توست، و ایمان با گوشت و خون تو درآمیخته همانگونه که با گوشت و خون من آمیخته است. و هرگز دشمن تو بر حوض کوثر بر من وارد نخواهد شد و دوست تو از آنجا محروم نمی گردد.

جابر می گوید: چون به اینجا رسید امام علی علیه السلام به سجده افتاد و گفت: حمد خدای را که از روی فضل و احسانش، با اسلام بر من نعمت داد و مرا قرآن آموخت و نزد بهترین بندگانش خاتم انبیا و سید مرسلین محبوب گردانید.

پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند: اگر تو نبودی پس از من مومنین از غیرمومنین شناخته نمی شدند.»

امیدواریم که خدا همه ما را از شیعیان و پیروان واقعی آن امام همام قرار دهد.









×



 نظر دهید »

تاثیر محبت برتربیت صحیح کودکان

04 اردیبهشت 1392 توسط کدخدا نجف آبادی

 در هفت سال اول، كودك از آموزش جدّي و رسمي معاف است و در اين دوران آزادي عمل بيشتري دارد و نبايد تكاليف سخت را بر او تحميل كرد، از اين رو گفته اند: طفل در اين مقطع سنّي تكليف پذير نيست. كودك به رغم كم سالي موجود با ارزشي است و بايد در خانواده گرامي داشته شود و مورد مهر و محبت قرار گيرد. هيچ جايي نمي تواند براي ارضاي عواطف كودك، جاي محيط پر مهر و امن خانواده را بگيرد. يكي از روزنه هاي نفوذ در فرزند مُحبت است و از اين طريق والدين مي توانند كودك را تحت كنترل خود بگيرند و ضمن پرورش و رشد شخصيّت وي، او را از سقوط در درّه فساد و انحراف بازدارند.
 ابراز محبت در تربيت صحيح فرزند آن قدر اثر دارد كه رسول اكرم صلي الله عليه وآله فرموده اند: “نَظَرُ الْوالِدِ اِلي  وَلَدِهِ حُبّاً لَهُ عِبادَةٌ؛( 1)
 نگاه محبت آميز پدر به صورت فرزند عبادت است.”
 و نيز آن رحمت عالميان صلي الله عليه وآله تاكيد كرده اند: “اَكْثِرُوا مِنْ قُبْلَةِ اَوْلادِكُمْ فَاِنَّ لَكُمْ بِكُلِّ قُبْلَةٍ دَرَجَةً فِي الْجَنَّةِ مَسيرَةَ خَمْسَمِأَةِ عامٍ؛(2)
 فرزندان خود را زياد ببوسيد كه با هر بوسه اي كه شما والدين نثار فرزندان مي كنيد، درجه اي در بهشت به دست مي آوريد كه طول مسير آن پانصد سال راه است.”
 اظهار لطف و محبت در كانون خانواده، به منزله يك غذاي روحي است كه بايد با ملاحظاتي استمرار يابد. محبت را بايد طوري آشكار ساخت كه فرزندان در درك و احساس آن دچار شك و ترديد نگردند و در ابراز آن نبايد بين فرزندان تبعيض قائل گرديد كه اين وضع حقارت ها، انحرافات و كينه هايي را در ميان بچه ها پديد مي آورد و كسي كه روح تشنه لطف و محبتش در كانون گرم خانواده سيراب نگردد، در خارج از محيط خانه فريفته چرب زباني ها و تملّق ها و برخي جاذبه هاي كاذب مي گردد و استمرار اين وضع، ناهنجاري ها و آسيب هايي را به دنبال خواهد آورد. كودكان دشوار غالباً كساني هستند كه در كانون خانواده نابسامان كه از فروغ عطوفت گرم و روشن نشده، پا به عرصه وجود نهاده اند يا حداقل به جاي محبت تنها از ترحّم ديگران برخوردار گرديده اند. اين محرومين لطف و محبت و قربانيان جهل و بي مهري خانواده، ناچار نياز به خودنمايي و جلب توجّه خود را از راه هاي ديگر كه به زيان اجتماع است، ارضاء مي كنند.(3)
 كودكستان و شيرخوارگاه هاي عمومي نمي توانند با لبخندهاي حرفه اي و مصلحتي كاركنان جاي تبسّم هاي صادقانه والدين را بگيرند. دكتر الكسيس كارل مي نويسد: مادراني كه كودكان خود را به مهد كودك مي سپارند تا به شغل اداري و تفنن هاي هنري، ادبي و… خود بپردازند سبب خاموشي شعله هاي محبتي مي شوند كه كودكان در پرتو گرما و نورش بسي چيزها فرا مي گيرند.(4)
 در خانواده هايي كه اين گوهر تابان، نور افشاني نكند، بايد بسياري از آلام روحي و معضلات اجتماعي را جستجو كرد.
 به قول مولوي:
 از محبت تلخ ها شيرين شود
وز محبّت مس ها زرّين شود
 رشد عاطفي كودكان آن چنان پيچيده و با اهميت است كه چگونگي شرايط عاطفي حتّي بر رشد جسمي، رشد ذهني و اجتماعي تاثير جدي مي گذارد. اطفالي كه در خانواده آن ها با مهر و محبت رفتار مي شود و نيازهاي فطري و اساسي آنان به شايستگي تامين مي گردد، همواره با چهره اي شاد و متبسّم و با انرژي رواني قابل توجّه و آرامش روان تلاش مي كنند استعدادهاي بالقوه خود را در زمينه هاي گوناگون رشد به ظهور برسانند. به طور كلي شرايط عاطفي خوشايند كودكان در سنين خردسالي تاثير بسزايي در رشد مطلوب منش و شخصيّت آنان دارد، اگر نياز عاطفي بچّه ها به نحو مطلوبي در خانواده تامين گردد، كودكان احساس خودارزشمندي كرده و بااعتماد به نفس روزافزون، با نگرش مثبت به زندگي و با انگيزه اي قوي با مسايل مختلف مواجه مي شوند و به تلاش و تكاپو مي پردازند.(5)
 از جلوه هاي تغذيه عاطفي كودك همبازي شدن با اوست و در تعاليم اسلامي به اين نكته تاكيد شده است. رسول اكرم صلي الله عليه وآله فرموده اند: “مَنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ صَبا؛ هر كه كودكي دارد بايد [در راه تربيتش ] خود را تا سر حد كودكي برساند (خود را با دنياي او هماهنگ كند).” مولوي نيز اين حقيقت رابه نظم در آورده است:
 چون كه با كودك سر و كارت فتاد
هم زبان كودكي بايد گشاد
 همبازي شدن با كودك علاوه بر اين كه او را غرق لذت و سرور مي كند، صميميت و عطوفت را افزايش مي دهد و اعتماد به نفس و احساس ارزشمندي را در كودك تقويت مي نمايد.

1) مستدرك الوسايل، باب 64، ج 15، ص 170.
2) وسايل، ج 21، ص 485.
3) روح بشر، دكتر ناصرالدين صاحب الزماني، ص 57 و 138.
4) انسان موجود ناشناخته، دكتر الكسيس كارل، ص 26.
5) چكيده اي از روان شناسي تربيتي (كاربردي)، دكتر غلامعلي افروز، ص 135.

 نظر دهید »

بالاترین ارزش

29 آذر 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 Styles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true”
DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″
LatentStyleCount="267″>
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″/>


elayout v:ext="edit">

ين باره فرمود: “أَنَّ أَدْنَي مَا تَكُونُ مِنْ رَبِّهَا أَنْ تَلْزَمَ قَعْرَ بَيْتِهَا،(1) نزديك ترين حالات يك زن به خداوند متعال زماني است كه در منزل مي ماند [و به امور خانه داري و تربيت فرزند مي پردازد].”

 آري، يك زن مسلمان هرگز فرمان خداوند متعال را در مورد حفظ عفت و عصمت خود فراموش نمي كند و در طول زندگي حجاب خود را همانند گوهري گرانبها پاسداري مي كند. اين سخن معروف حضرت زهراعليها السلام كه ضامن پايداري جوامع و مايه استحكام خانواده هاست، همواره بايد در معرض ديد بانوان مسلمان به ويژه دختران جوان باشد كه فرمود: “خَيْرٌ لِلنِّسَاءِ أَنْ لَا يَرَيْنَ الرِّجَالَ وَ لَا يَرَاهُنَّ الرِّجَالُ؛(2) بهترين و نيكوترين عمل زنان آن است كه [بدون ضرورت ] مردان [نامحرم ] را نبينند و مردان [نامحرم ] نيز آنان را ننگرند.”

 خوشبختي و سعادت زن و جامعه در همين جمله نهفته است كه تا مي تواند از نامحرمان دوري كند و كمترين ارتباط را با آنان داشته باشد؛ امّا متأسفانه در عصر ما شياطين وسوسه گر و دشمنان اسلام تلاش مي كنند به هر وسيله و عنواني زنان مسلمان را از هويت خود جدا كنند و به مجامع عمومي و معرض ديد نامحرمان بكشانند و به اين وسيله آنان را از اهداف اصلي خلقتشان بازدارند.

 فرانس فانون نويسنده فرانسوي مي گويد:

 “نيروهاي اشغالگر در كشور مسلمان الجزائر مأموريت داشتند تا هويت و اصالت فرهنگي ملت الجزائر را نابود سازند و در اين راه حداكثر كوشش خود را بر تخريب مسئله حجاب و چادر زنان متمركز كرده بودند؛ زيرا آن را نشانه مهم اصالت ملي زنان الجزائري تلقي مي كردند. از ديدگاه استعمارگران هجوم به تار و پود جامعه اسلامي الجزائر ابتدا بايد از تحت تأثير قرار دادن زنان آغاز مي شد. دستگاه استعماري فرانسه براي مبارزه با حجاب زنان و بيرون كشيدن آنان از كانون خانواده، مبالغ هنگفتي را اختصاص داده بود. آنها بر اين باور بودند كه حجاب زن سدّ محكم و دژ عظيمي در برابر نفوذ غربيهاست. هر چادري كه كنار گذاشته شود، افق جديد و گام بلندي در تسلط استعمارگران بر كشورهاي اسلامي است. پس از ديدن هر زن مسلماني كه حجاب را كنار گذاشته است، اميد تسلط آنان ده برابر مي گردد. با هر چادري كه رها مي گردد، گويي جامعه اسلامي براي پذيرش و تسليم در برابر استعمارگران آماده تر مي شود."(3)

 1) نوادر راوندي، سيد فضل الله راوندي، قم، درالكتاب، ص 14.

 2) وسائل الشيعة، شيخ حرعاملي، قم، آل البيت، ج 20، ص 67.

 3) فلسفه چادر حجاب برتر، اسد الله محمدي نيا، قم، نشر سبط اكبر، ص 95.

 

 نظر دهید »

مهمترین راز موفقیت درهمسرداری

29 آذر 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

 

 از امتيازات يك بانوي مسلمان توفيق او در امر همسرداري است. اگر در ميان زن و شوهر، يكي از آنان فداكاري و عفو و گذشت بيشتري داشته باشد، مطمئناً كار به مشاجره و نزاع خانوادگي منجر نخواهد شد. بنابراين، كم توقع بودن، گلايه نكردن و صبر و استقامت در سختيهاي زندگي توسط زنان با ايمان مي تواند كمك شاياني به استحكام اركان خانواده بكند. فرازي از زندگي و سخن حضرت زهراعليها السلام در اين زمينه راهكار جالبي براي همسران شايسته مي باشد.

 در يكي از روزهاي پر مشقت، غذا در منزل امام علي عليه السلام و حضرت زهراعليها السلام كمياب شده بود. امام از همسرش پرسيد: “فاطمه جان! غذايي داري كه مقداري تناول كنيم؟” فاطمه عليها السلام پاسخ داد: سوگند به آن خدايي كه مقام و عظمت تو را بالا برد! سه روز است كه غذاي كافي در منزل نداريم و مقدار اندكي هم كه داشتيم به شما بخشيدم و خودم رنج گرسنگي را تحمل كردم.”

 امام علي عليه السلام فرمود: چرا به من اطلاع ندادي؟” حضرت زهراعليها السلام پاسخ داد:

 "كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وآله نَهَانِي أَنْ أَسْأَلَكَ شَيْئاً فَقَالَ لَا تَسْأَلِي ابْنَ عَمِّكِ شَيْئاً إِنْ جَاءَكِ بِشَيْ ءٍ عَفْواً وَ إِلَّا فَلَا تَسْأَلِيهِ؛(11) رسول خداصلي الله عليه وآله مرا نهي فرموده است كه از تو چيزي بخواهم و به من سفارش كرده كه: از پسر عمويت چيزي درخواست نكن! اگر خودش چيزي آورد، بپذير وگرنه خودت درخواست نكن!”

 11) تفسير عياشي، محمد بن مسعود عياشي، تهران، چاپخانه علميه، 1380 ق، ج 1، ص 171.

 1 نظر

شیعه آبروی اسلام

23 آذر 1391 توسط کدخدا نجف آبادی


 پيامبرصلي الله عليه وآله بارها فرمود كه پيروان من به هفتاد و سه فرقه تقسيم مي شوند و تنها گروه ناجيه شيعيان علي عليه السلام هستند. آري، اين شيعه بوده است كه با پيروي از امامان خويش از صدر اسلام تا امروز براي حفظ اسلام اصيل كه در تشيّع تبلور يافته، فداكاريهاي فراوان نموده و رنجهاي بي شمار را تحمّل كرده است، تا آنجا كه در قرن بيست و يكم و در اوج پيشرفتهاي علمي و صنعتي، جهان تشنه شناخت معارف شيعه و مكتب آن است و به خاطر اين عظمت است كه علي عليه السلام فرمود: “أَلاَ وَإِنَّ لِكُلِّ شَيْ ءٍ عِزّاً وَعِزُّ الْإِسْلاَمِ الشِّيعَةُ أَلاَ وَإِنَّ لِكُلِّ شَيْ ءٍ دِعَامَةً وَدِعَامَةُ الْإِسْلاَمِ الشِّيعَةُ أَلاَ وَإِنَّ لِكُلِّ شَيْ ءٍ ذِرْوَةً وَذِرْوَةُ الْإِسْلاَمِ الشِّيعَةُ أَلاَ وَإِنَّ لِكُلِّ شَيْ ءٍ سَيِّداً وَسَيِّدُ الْمَجَالِسِ مَجَالِسُ الشِّيعَةِ أَلاَ وَإِنَّ لِكُلِّ شَيْ ءٍ شَرَفاً وَشَرَفُ الْإِسْلاَمِ الشِّيعَةُ أَلاَ وَإِنَّ لِكُلِّ شَيْ ءٍ إِمَاماً وَإِمَامُ الْأَرْضِ أَرْضٌ تَسْكُنُهَا الشِّيعَةُ؛(1) بيدار باشيد! آگاه باشيد! به راستي هر چيزي را عزتي است و عزت اسلام شيعه است. آگاه باشيد! براي هر چيزي ركني است و ركن اسلام شيعه است. براي هر چيزي علوّ و برتري است و برتري اسلام شيعه است. بيدار باشيد! براي هر چيزي آقا و سروري است و سيد مجالس، مجالس شيعه است. آگاه باشيد! براي هر چيزي آبرويي است و آبروي اسلام شيعه است. بيدار باشيد! براي هر چيزي پيشوايي است و پيشواي زمين آن سرزميني است كه شيعه در آن زندگي مي كند.”

 راستي كه اين همه عظمت جز بر قامت راستين شيعه نزيبد و جز بر پيروان راستين علي عليه السلام بر ديگران منطبق نشود. اينجاست كه مسئوليت شيعه بودن صد چندان مي شود. مبادا كسي ادّعاي شيعه گري داشته باشد و باعث عزّت و آبروي اسلام نباشد!

1) بحارالأنوار، ج 65، ص 80.

 1 نظر

ماه قرآن و وحی

05 مرداد 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

در اين ماه ، مناسبتهاي مهمي وجود دارد که هر يک از آنها عظمت و اهميت ماه رمضان را نشان مي دهد. وجود شب قدر ، تولد امام مجتبي عليه السلام، شهادت حضرت علي عليه السلام، فتح مکه، رحلت حضرت خديجه سلام الله عليها، وفات موسي بن عمران عليه السلام، عروج حضرت عيسي عليه السلام به آسمان، وقوع جنگ بدر، معراج پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله، وفات حضرت ابوطالب و تولد حضرت يحيي عليه السلام، و غزوة تبوک و حنين، برخي از اين مناسبتهاست. در اين ميان ، مسئله نزول قرآن در شب قدر به اين ماه آن چنان رونق بخشيده که اين ماه را ماه قرآن و بهار آن لقب داده اند.

رسول بزرگوار اسلام صلي الله عليه و آله فرمود: «لِکُلِّ شَيءٍ رَبيعٌ وَ ربيعُ القُرآنِ شَهرُ رَمَضان؛[1] هر چيزي بهاري (زمان شکوفايي) دارد و بهار قرآن ماه رمضان است.»

آن حضرت ارزش تلاوت قرآن در اين ماه را در فرازي از خطبة شعبانيه چنين تبيين فرمود: « وَ مَن تَلا فِيه آيَةً مِنَ القُرآنِ کانَ لَهُ أَجرُ مَن خَتَمَ القُرآنَ في غَيرِهِ مِنَ الشُّهُورِ؛[2] هر کس در اين ماه يک آيه از قرآن بخواند، پاداش کسي را دارد که در ساير ماهها قرآن را ختم کرده باشد.» گذشته از نزول قرآن کريم در اين ماه مبارک که خداوند فرمود:  شَهرُ رَمَضانَ الَّذي أُنزِلَ فِيه القُرآن ،[3] ساير کتابهاي آسماني نيز در اين ماه نازل شده است. صحف ابراهيم عليه السلام در اول ماه رمضان، تورات حضرت موسي عليه السلام در ششم ماه ، انجيل حضرت عيسي عليه السلام در دوازدهم ماه و زبور حضرت داود عليه لسلام در هيجدهم ماه رمضان نازل گرديده است.[4]

[1] . بحار الانوار ، ج 89، ص 213، ح 9.        [2] . وسائل الشيعه، ج 10، ص 313، ح 13494.

[3] . بقره/ 185.                                            [4] . وسائل الشيعه، احکام شهر رمضان، باب 18.

 نظر دهید »

خير دنيا و آخرت

02 مرداد 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

علاّمه طباطبايي مي گويد: در نجف اشرف، در مدرسه اي ايستاده بودم كه مرحوم قاضي طباطبايي از آنجا عبور مي كرد، چون به من رسيد، دست خود را به روي شانه من گذارد و گفت: اي فرزند! دنيا مي خواهي نماز شب بخوان، آخرت مي خواهي نماز شب بخوان.

هر گنجِ سعادت كه خدا داد به حافظ       از يُمن دعاي شب و ورد سحري بود

 

 نظر دهید »

نکته شنیدنی

28 تیر 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

 جوان گدا

قرآن مي فرمايد: “وَ اَمَّا الَّسائِلَ فَلَا تَنْهَرْ"؛  "و امّا سائل را از خود مران!” چرا كه نا اميد كردن فقير و راندن او از درخانه، آثار سوئي دارد. به اين داستان توجه كنيد:
 آورده اند كه مردي جوان با همسرش مشغول خوردن مرغي بريان شده بود كه فقيري بر در خانه آمد و درخواست غذا نمود. مرد جوان با خشونت تمام سائل را از درِ خانه براند و محروم ساخت.
 پس از مدّتي جوان تمام ثروت خود را از دست داد و به شدّت فقير و تنگدست شد؛ به حدّي كه همسرش نيز از او طلاق گرفت و با مرد ديگري ازدواج كرد.
 از قضا روزي آن زن با شوهر دوّم خود در حال خوردن مرغي بريان شده بود كه ناگهان گدايي درِ خانه را به صدا در آورد و تقاضاي كمك نمود.
 مرد به همسرش گفت: برخيز و اين مرغ بريان را به اين سائل بده! زن از جا برخاست و مرغ را برگرفت و به سوي درِ خانه رفت كه ناگهان ديد سائل همان شوهر اوّل اوست. مرغ را به وي داد و با چشمان گريان باز گشت.
 شوهر از سبب گريه زن پرسيد. زن گفت: اين گدا، شوهر اوّل من بود. آن گاه داستان راندن فقير از درخانه و بيچاره شدن او را بيان كرد.
 وقتي زن حكايت خويش را به پايان رساند، شوهر دوم گفت: اي زن! به خدا سوگند! آن گداي اول، خودِ من بودم.

 1 نظر

آیاتابه حال به این فکر کردی که چرا در دوران غیبت سفارش به دعا شده ایم؟!

28 تیر 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

تأثير دعاهاي دوران غيبت

هنگامي كه يك منتظر حقيقت جو به عنوان يك وظيفه الهي و انساني دعاهاي دوران غيبت را مي خواند و عبارات تعالي بخش آنها را از عمق جان زمزمه مي كند، با دريايي از معارف به ويژه در عرصه امامت و جايگاه والاي آن در باورهاي شيعي رو به رو مي شود و هر اندازه در متن اين ميراث گرانبهاي اهل بيت ـ عليهم السلام ـ دقت و تدبر مي كند، معرفت و شناخت او نسبت به ارزشهاي والاي ديني بيشتر مي شود و شناخت وسيع تر و عميق تر، محبت و ايمان قلبي را در وجود او ثابت تر مي گرداند.

 

به اين ترتيب، علاوه بر اينكه آگاهي و معرفت منتظر امام عصرـ عليه السلام ـ افزايش مي يابد، درصد ايمان و اعتقاداتش نيز بيشتر مي شود. اينجاست كه ديگر هيچ نيروي شيطاني نمي تواند منتظر راستين را از جاده حقيقت جدا كند و او در برابر آسيبها، آفات و هجمه هاي اعتقادي و فرهنگي كاملا بيمه مي شود و باورهايش به دژي تسخيرناپذير تبديل مي گردد.

 

در اينجا به ذكر نمونه هايي از آموزه هاي ديني و باورهاي عميق شيعي در متن دعاهاي مهدويت مي پردازيم.

 

1. در دعايي كه از وجود مقدس امام زمان ـ عليه السلام ـ به ما رسيده است و با جمله «اللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفيقَ الطّاعة»[1] آغاز مي شود، ناهنجاريهاي اجتماعي، مفاسد، زشتيها و امور ناپسند ديگر، به شخص منتظر گوشزد مي گردد و او ضمن مناجات و استمداد از خداوند متعال، امور پسنديده و ناپسند را نيز همراه دعا مي آموزد و براي عمل با شناخت آمادگي پيدا مي كند.

 

توفيق اطاعت، صداقت در نيت، شناخت حرامها، تكريم به وسيله هدايت و استقامت، سخن گفتن با معيارهاي درست و حكمتآميز، درخواست علم و معرفت حقيقي، دور بودن از لقمه هاي حرام و شبهه ناك، خويشتن داري از ستم و دزدي و گناهان ديگر، چشم پوشي از حرام و نگاههاي خيانت آلود، فاصله گرفتن از كارهاي لغو و غيبت، از جمله آموزه هايي است كه منتظران حقيقي آن حضرت پيوسته آنها را زمزمه مي كنند و آويزه گوش خود قرار مي دهند.

 

آنان با عشق به وجود حضرت مهدي ـ عليه السلام ـ اين دعاي آن حضرت را زمزمه مي كنند و به ياد آن گرامي، معارف آن را با تمام وجود مي پذيرند. و اين گونه است كه انتظار ظهور مهدي موعود ـ عليه السلام ـ انسان ساز و معرفت آفرين مي شود.

 

در ادامه اين دعاي مهدوي ـ عليه السلام ـ منتظران حضرت، از خداوند متعال مشتاقانه مي خواهند كه: بر عالمان و دانشمندان، زهد و ساده زيستي و نصيحت پذيري و بر دانش آموزان و دانش جويان و طلاب تلاش و فعاليت و اشتياق به تحصيل را عنايت فرما!

 

و همين طور دعاي امام زمان ـ عليه السلام ـ براي تعليم منتظران دانش دوست و معرفت طلب دهها آموزه جانبخش و راهگشاي ديگر در بردارد.[2]

 

2. در دعاي افتتاح ـ كه حضرت صاحب الامر ـ عليه السلام ـ خود براي شيعيان نوشته اند تا در شبهاي ماه رمضان بخوانند ـ نكات مهمي براي آموزش منتظران و تقويت قلوب آنان بيان شده است.

 

آنجا كه بعد از توحيد و توصيف صفات جمال و جلال الهي و حمد و ستايش خداي منان و تعظيم و تمجيد پروردگار عالميان و تبيين مقام بندگان به معرفي رهبران معصوم الهي مي پردازد و موقعيت حضرت مهدي ـ عليه السلام ـ را كاملا در ذهن خواننده ترسيم مي كند تا به بركات وجود آن گرامي مي رسد و مي گويد: «اللّهُمَّ اِنّا نَرغَبُ اِلَيْكَ في دَوْلة كَريمَة تُعِزُّ بِها الاِسْلامَ و اَهْلَهُ و تُذِلُّ بِها النِّفاقَ و اَهْلَهُ؛[3] خداوندا! ما مشتاق دولت كريمه ]امام زمان ـ عليه السلام ـ[ هستيم كه در سايه آن اسلام و مسلمانان را عزت دهي و جبهه نفاق و اهل آن را ذليل و خوار گرداني و…». منتظر اميد وار در ادامه به آرزوها و آمال شرعي و عقلي خود كه در زمان ظهور خواهد رسيد، اشاره كرده و مي گويد: «اللّهُمَّ الْمُمْ بِهِ شَعْثَنا وَ اشْعَبْ بِهِ صَدْعَنا وَ ارْتُقْ بِهِ فَتْقَنا وَ كَثِّرْ بِهِ قِلَّتَنا وَ اَعِزَّ بِهِ ذِلَّتَنا؛[4] پروردگارا! پراكندگي و تفرّق ما را به وسيله آن گرامي به جمعيت و وحدت بدل فرما! و پريشاني امور ما را به وجودش اصلاح فرما! و نقائص و شكافهاي كار ما را به وسيله وجود آن ذخيره الهي اصلاح و جبران نما! و تعداد ما را فراوان و خواري و كوچكي ما را با وجودش به عزت و شكوه بدل ساز!»

 

منتظري كه بعد از نمازهاي يوميه در ماه رمضان دعاي «اللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلي اَهْلِ القُبُورِ السُرور»[5] را مي خواند كه در آن تمام آرزوهاي بشري در سايه دولت حقه مهدوي خواسته مي شود؛ دولتي كه در پناه آن، تمام گرسنگان سير، برهنگان پوشيده، بدهكاريها ادا، گرفتاران رها، و در يك كلام تمام امور مسلمانان اصلاح و مشكلاتشان رفع مي گردد و در پرتو حكومت عادلانه مهدي ـ عليه السلام ـ جهان روي آسايش و امنيت و راحتي را به خود خواهد ديد، آيا چنين كسي مي تواند خودسازي نكند و خود را براي عرضه به محضر چنين رهبر والايي آماده نگرداند. و در هر گامي كه به پيش برمي دارد، سمت و سوي اهداف دولت مهدوي ـ عليه السلام ـ را قصد نكند؟

 

به راستي کسي كه در مقام انتظار آن گرامي است تا مرز شهادت پيش مي رود و از اعماق وجودش دعا مي كند كه «وَ اَسْاََلُكَ اَنْ تَجْعَلَ وَفاتي قَتْلاً في سَبيلكَ تَحْتَ رايَةِ نَبيِّكَ مَعَ اَوْليائِكَ وَ اَسْأَلُكَ اَنْ تَقْتُلَ بي أَعْدائَكَ وَ أَعْداءَ رَسُولِكَ؛[6] خدايا! از تو مي خواهم كه وفات مرا شهادت در راه خودت و تحت پرچم پيامبرت در كنار اوليايت قرار دهي! و از تو تقاضامندم كه به دست من دشمنان خود و دشمنان رسولت را هلاك كني!»

 

و بالاخره دعاهاي مهدويت همانند ندبه، عهد، فرج، دعاي غيبت، دعاي نور، توسل و دهها دعا و زيارت ديگر با آن مضامين عالي و آموزنده، شخص منتظر را پيوسته به آگاهي و عشق ترغيب مي كند و به سوي اهداف امام زمان ـ عليه السلام ـ نزديك مي گرداند.

 

 [1]. البلد الامين، ص 349.

 

[2]. همان.

 

[3]. مصباح المتهجد، ص 580؛ صحيفه مهديه، ص259.

 

[4]. همان.

 

[5]. البلد الامين، ص 222.

 

[6]. الكافي، ج 4، ص 74، ح 6.

 

 

 

 1 نظر

عوامل تقویت عواطف در خانواده ها

08 خرداد 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

  عزیزان در ادامه مطالب عوامل تقویت عواطف در خانواده ها در روایات، به موارد ذیل اشاره می شود. 

5- دلجويي، استقبال، بدرقه

خانواده كانون آرامش و راحتي بخش انسان است. مردي كه در بيرون منزل با انواع مشكلات درگير است و با ناملايمات فراواني برخورد مي كند و گاهي در راه كسب حلال و تهيه معيشت خانواده خود سخنان ناروا شنيده و لطمه هاي روحي را متحمل مي شود; دوست دارد هنگام برگشت به خانه كسي از او دلجوئي كند، حرف دلش را بشنود و با سخنان آرامبخش خود مرهم دردهاي انباشته دل او باشد. دلش مي خواهد هنگامي كه در منزل را باز مي كند، كسي با چهره اي گشاده و لبي خندان و لحني عاطفي از او استقبال نموده و آنچه را كه در دست دارد با تكريم و رضايتمندي از او تحويل بگيرد و اين فرد جز همسر صالح و مهربان او فرد ديگري نخواهد بود. در اين صورت چنين زني از دوستان خدا بوده و پاداش بزرگي خواهد داشت. اين همسر مهربان با عمل خود شوهر خود را راضي نموده، پاداش معنوي كسب كرده و رضايت و خشنودي پروردگار متعال را بجان خريده است. ×

مردي به محضر رسول خداصلي الله عليه وآله آمده و عرضه داشت: «ان لي زوجة اذا دخلت تلقتني و اذا خرجت شيعتني و اذا راتني مهموما قالت لي: ما يهمك؟ ان كنت تهتم لرزقك فقد تكفل لك به غيرك و ان كنت تهتم لامر آخرتك فزادك الله هما. فقال رسول الله صلي الله عليه وآله: ان لله عمالا و هذه من عماله، لها نصف اجر الشهيد; (1)

يا رسول الله! من همسري دارم كه هرگاه وارد خانه شوم به استقبالم مي آيد و چون مي خواهم از منزل بيرون روم مرا بدرقه مي كند. هر گاه مرا اندوهگين ببيند مي گويد: چه چيز تو را اندوهگين كرده؟ اگر براي مخارج زندگي ات ناراحتي، مطمئن باش كه ديگري (خداوند) عهده دار آن است (و با داشتن چنين ضامن معتبري كه روزي تو را تضمين كرده، تو نبايد اندوهگين باشي) و اگر براي آخرت [و گرفتاري هاي قبر و قيامت] غصه مي خوري، خداوند اندوهت را زياد كند. (و بايد چنين باشي.) رسول خداصلي الله عليه وآله فرمود: خداوند [در روي زمين] كارگزاراني دارد و اين زن يكي از آن ها است. براي او نصف پاداش شهيد مي باشد.»

× علي عليه السلام در مورد بانوي بانوان و همسر نمونه تاريخ مي فرمايد: «فوالله ما اغضبتها و لا اكرهتها من بعد ذلك علي امر حتي قبضهاالله عزوجل اليه و لا اغضبتني و لا عصت لي امرا، و لقد كنت انظر اليها فتكشف عني الغموم و الاحزان بنظري اليها; (2) به خدا سوگند بعد از ازدواج با فاطمه عليها السلام بر او خشمگين نشدم و او را به كاري مجبور نكردم تا زماني كه خداوند متعال او را گرفت. و او مرا ناراحت نكرد و هيچگاه با من مخالفت ننمود، و به او نگاه مي كردم و با نگاه كردنم به او تمام غم و اندوه هاي دلم برطرف مي شد.»

حضرت فاطمه عليها السلام در خانه علي عليه السلام با عشق و صفا و صميميت زندگي كرد و در آخرين لحظات زندگي به شوهر وفادار خويش صادقانه اظهار داشت: «يابن عم ما عهدتني كاذبة ولا خائنة ولا خالفتك منذ عاشرتني; اي عموزاده! هيچ گاه دروغ و خيانتي در زندگي از من نديدي و از وقتي كه با من زندگي مشترك آغاز نمودي، هرگز با دستورات تو مخالفت نكردم.» علي نيز در جواب او فرمود: «معاذالله انت اعلم بالله و ابر و اتقي و اكرم و اشد خوفا من الله من ان اوبخك بمخالفتي; (3)

پناه به خدا. [اي دختر پيامبر!] تو نسبت به خدا داناتر و نيكوتر و پرهيزكارتر و بزرگوارتر و هراسناك تر از آني كه بخواهم در مورد مخالفت با خود، تو را سرزنش و توبيخ نمايم. × ابوطلحه انصاري از اصحاب بزرگ پيامبرصلي الله عليه وآله بود. او پسري داشت كه بسيار مورد علاقه وي بود، اتفاقا اين طفل مريض شد. مادرش ام سليم از زنان با شخصيت صدر اسلام بود، و چون به محبت و علاقه بيش از حد ابوطلحه به پسر آگاه بود، هنگامي كه فهميد بچه از دست خواهد رفت، ابوطلحه را نزد رسول خداصلي الله عليه وآله فرستاد و بعد از بيرون رفتن شوهر از منزل، بچه از دنيا رفت. ام سليم او را در جامه اي پيچيده در كنار اطاق گذاشت و فورا غذاي مطبوعي براي شوهر تهيه كرد و خودش را براي پذيرايي شوهر با عطر و وسائل آرايش آراست. وقتي ابو طلحه بازگشت و حال فرزند خويش را پرسيد، او جواب داد: خوابيده است. سؤال كرد: غذايي هست؟ ام سليم خوراكي را كه تدارك ديده بود آورد … و سپس در حالي كه مرد آرامش خود را باز يافته بود، ام سليم به وي گفت:اي ابوطلحه! چندي پيش امانتي از شخصي نزد ما بود، حال اگر ما آن را به صاحبش بازگردانيم نارحت مي شوي؟ مرد گفت: چرا بايد ناراحت بشوم؟ نه!. زن گفت: پسر تو نزد ما يك امانت خدايي بود، خداوند امروز او را از ما گرفت. ابوطلحه بدون تغيير حالت گفت: در اين صورت من به صبرو شكيبايي (از تو كه مادرش هستي) سزاوارترم!. آنگاه دو ركعت نماز خوانده و دوباره به حضور پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله رسيد و ماجرا را بازگو نمود پيامبر گرامي اسلام ضمن سخناني فرمود: «الحمدلله الذي جعل في امتي مثل صابرة بني اسرائيل; سپاس خداي را كه در امت من نيز مانند زن صابره و شكيباي بني اسرائيل قرار داد.» (4)

در اثر دعاي پيامبر، خداوند به آن زوج با ايمان و خوشبخت فرزندي عنايت كرد كه او را عبدالله ناميدند. ابوطلحه صاحب نه پسر شد كه همه قاري قرآن بودند. (5) 

6 - همدلي در انتخاب نوع غذا

هماهنگي و همدلي در انتخاب نوع غذا از جمله عواملي است كه ارتباط زن و شوهر را تقويت كرده و بنيان خانواده را استحكام مي بخشد. اگر زوجين در مساله غذا و خوراك تفاهم داشته باشند و شرايط همديگر را مراعات كنند، بسياري از مشكلات و اختلافات خانواده ها حل مي شود. اگر مرد غذايي را دوست دارد وانتظار دارد كه در منزلش تهيه شود، مي تواند علاوه بر اينكه لوازم مورد نياز را تهيه مي كند، همسر خويش را از آن آگاه سازد. ولي اگر براي او فرقي نمي كند كه معمولا هم شوهران مسلمان و متعهد چنين اند و در مورد غذاي روزانه خويش سخت گيري و موشكافي نمي كنند، در اين صورت از غذاي تهيه شده استفاده كرده و با كمال متانت و بزرگواري از همسر هنرمند خويش قدرداني و تشكر مي نمايد و با بهانه هاي مختلف زحمات وي را ناديده نمي گيرد. رسول اكرم صلي الله عليه وآله فرمود: «المؤمن ياكل بشهوة عياله والمنافق ياكل اهله بشهوته; (6)

انسان با ايمان، مطابق ميل و خواسته عيالش غذا مي خورد و خانواده انسان منافق، مطابق ميل و خواسته وي غذا مي خورند.»

 در سيره و روش پيامبرصلي الله عليه وآله آمده است كه آن حضرت هيچگاه در مورد انتخاب نوع غذا سختگيري نمي كرد و با خانواده اش همراه مي شد: «كان رسول الله صلي الله عليه وآله ياكل كل الاصناف من الطعام و كان ياكل ما احل الله له مع اهله و خدمه اذا اكلوا; (7) رسول خداصلي الله عليه وآله از هر نوع غذا مي خورد و غذايي كه خداوند آن را برايش حلال نموده است به همراه خانواده و خدمتگزارش تناول مي كرد.»

آنچه در اين مورد لازم است مورد توجه بانوان مسلمان قرار گيرد اين است كه تهيه خوراك لذيذ و پختن غذاهاي خوشمزه در جلب رضايت شوهر و تمايل قلبي وي به سوي همسرش تاثير بسزايي دارد. كدبانوي شايسته با هنرنمايي خويش، در آفريدن دست پخت هاي لذيذ و نشاط آور، بذر محبت را در قلب شوهر خويش كاشته، و صفا و صميميت را به كانون پر مهر خانواده به ارمغان مي آورد. امام صادق عليه السلام هنگامي كه مي خواهد زن خوب و شايسته را معرفي نمايد، به دو ويژگي مهم كه از هنرمندي و شايستگي هاي زنان پسنديده نشات مي گيرد اشاره كرده و مي فرمايد: «خير نسائكم الطيبة الريح، الطيبة الطبيخ; (8) بهترين زنان شما زني است كه خوشبو بوده و در آشپزي، خوش دست پخت باشد.»

پيامبر خداصلي الله عليه وآله فرمود: «خير نسائكم الطيبة الطعام; (9) بهترين زنان شما زني است كه غذاي پاكيزه و دلپسند درست كند.»

7 - فراهم نمودن مخارج خانواده

مهم تر از فراهم نمودن سفره هاي پاكيزه و غذاهاي لذتبخش كه از هنرهاي اساسي بانوان مسلمان بوده و به پاكيزگي و آرايش ظاهري مربوط مي شود، تهيه آذوقه و خوراك حلال از سوي مرد است كه به عنوان مدير خانواده، مسؤوليت فراهم كردن خوراك اعضاي خانواده به عهده اوست. در اين مورد اگر مردان با ايمان وظيفه خويش را در مورد به دست آوردن روزي حلال و پاكيزه به خوبي انجام دهند مقام بس بلندي را در پيشگاه خداوند متعال كسب خواهند نمود. آنان روز قيامت رو سفيد و با چهره اي گشاده و نوراني همچون ماه شب چهارده به محشر وارد خواهند شد.

امام باقرعليه السلام مي فرمايد: «من طلب الرزق في الدنيا استعفافا عن الناس و سعيا علي اهله و تعطفا علي جاره لقي الله عزوجل يوم القيامة و وجهه مثل القمر ليلة البدر; (10) هر كس در دنيا به دنبال روزي حلال برود به قصد اينكه نيازمند و محتاج ديگران نباشد و مخارج زن و فرزندش را تامين نمايد و به همسايه ها [و هم نوعان مستمند خود] ياري رساند، چنين فردي در روز قيامت با سيمايي [نوراني] مانند ماه شب چهارده با خداوند ملاقات خواهد كرد.» و امام صادق عليه السلام نيز مي فرمايد: «الكاد علي عياله من حلال كالمجاهد في سبيل الله; (11) مرد تلاشگري كه براي تهيه روزي حلال و مشروع براي خانواده اش مي كوشد، مانند مجاهدي است كه در راه خدا جهاد مي كند.»

 امام رضا عليه السلام نيز فرمود: «الذي يطلب من فضل الله عزوجل ما يكف به عياله اعظم اجرا من المجاهد في سبيل الله عزوجل; (12) كسي كه از فضل و عنايت پروردگار به دنبال روزي حلال مي رود به اندازه اي كه مخارج خانواده خود را تامين كند، از رزمنده اي كه در راه خداوند متعال جهاد مي كند پاداش افزونتري دارد.»

8 - تقويت محبت علي عليه السلام

 به تجربه ثابت شده است كساني كه با دين و شعائر ديني و محبت اهل بيت بزرگ مي شوند معمولا انسان هايي با كمال و منضبط بوده و سعي مي كنند در معاشرت خود با ديگران حقوق آنان را مراعات كرده و از ظلم و بي عدالتي بپرهيزند. آنان در اثر علاقه اي كه به كامل ترين انسان ها دارند، خواسته يا ناخواسته به سوي كمال قدم بر مي دارند و مي خواهند اهل بيت عليهم السلام را اسوه و الگوي خويش در زندگي قرار دهند. در مورد نقش سازنده و الفت آفرين عشق اهل بيت عليهم السلام در ميان انسان ها، در زيارت جامعه كبيره چنين مي خوانيم: «بموالاتكم علمنا الله معالم ديننا و اصلح ما كان فسد من دنيانا و بموالاتكم اتلفت الفرقة; خداوند به سبب دوستي شما نشانه هاي دينمان را به ما آموخت و آنچه از دنيايمان تباه شده بود اصلاح كرد و به سبب موالات و دوستي شما تفرقه ها به همدلي گرائيد.» 

9 - هديه دادن به همسر احترام به شخصيت افراد، در وجود آنان عشق و محبت مي آفريند.

هديه دادن نوعي احترام به طرف مقابل محسوب مي شود و انساني كه هديه را مي گيرد بي اختيار و از روي فطرت خدادادي خويش، مهر و محبت هديه دهنده را در دل خود جاي مي دهد. اين نكته در روابط زناشويي از اهميت خاصي برخوردار است و عامل مهمي در ايجاد انس و الفت و همگرايي نسبت به زن و مرد به شمار مي رود تا آن جا كه پاداش هديه دادن مرد به همسر خويش مانند نيكي به نيازمندان است. پيامبر عظيم الشان اسلام در اين مورد مي فرمايد: «من دخل السوق فاشتري تحفة فحملها علي عياله كان كحامل صدقة الي قوم محاويج; (13) مردي كه وارد بازار شود و تحفه اي براي خانواده اش بخرد، اجر و پاداش او برابر با كسي است كه نيازهاي نيازمندان را برآورد.»

هديه، دل ها را پر از صفا و صميميت كرده و غبار كدورت را از دل ها پاك مي كند. به ويژه آن كه اهداي تحفه در مناسبت هاي خاصي باشد كه خاطرات خوش آن روز با شادماني اهداي تحفه عجين گرديده و تاثير نشاط آور آن را چندين برابر نموده و در خاطره ها، ماندگار و هميشگي مي سازد. به همين خاطر براي روزهاي نشاط و سرور و عيدها، دستورات مخصوصي از طرف پيشوايان ديني در مورد رفاه و آسايش و توسعه اقتصادي خانواده به ما رسيده است.

امام صادق عليه السلام در ضمن شمارش وظايف مرد نسبت به همسرش در خانه مي فرمايد: «ولا يكون فاكهة عامة الا اطعم عياله منها ولا يدع ان يكون للعيد عندهم فضل في الطعام ان ينيلهم من ذلك شيئا مما ينيلهم في سائر الايام; (14) هر ميوه اي كه همه مردم از آن مي خورند، بايد به خانواده اش بخوراند و خوراكي هايي كه مخصوص ايام عيد است و در غير ايام عيد به آن هانمي رساند، در روزهاي شادي و عيد به آنان برساند.»

 پي نوشت ها: 

1) وسائل الشيعه، ج 20، ص 32. 2) مناقب خوارزمي، ص 354. 3) بحارالانوار، ج 43، ص 191. 4) بحارالانوار، ج 79، ص 15. 5) صحيح بخاري، ج 2، ص 104، مسكن الفؤاد، ص 68. 6) جامع السعادات، ج 2، ص 145. 7) مكارم الاخلاق طبرس، ص 26، چهل حديث تغذيه، ص 5. 8) المهذب البارع، ابن فهد حلي، ج 3، ص 17. 9) الكافي، ج 5، ص 325. 10) التحفة السنية جزايري، ص 227. 11) من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 124; وسائل الشيعه، ج 17، ص 67. 12) الكافي، ج 5، ص 88. 13) امالي صدوق، ص 672; وسائل الشيعه، ج 21، ص 514. 14) جامع المدارك، ج 4، ص 485; وسائل الشيعه، ج 21، ص 513.

 2 نظر

حرمت فاطمه از منظر احکام الهی

24 اردیبهشت 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

چند مسئله:
1 . براي فرد بي وضو حرام است كه نام خداوند متعال را مس نمايد و همچنين است بنا بر احتياط واجب مس اسامي مبارك پيغمبر صلي الله عليه و آله و ائمه و حضرت زهرا عليها السلام .

2 . يكي از محرمات بر شخص جنب، رساندن جايي از بدن به خط قرآن يا به اسم خدا - به هر لغت كه باشد - و بنا بر احتياط اسم پيامبران و امامان و حضرت زهرا است .

كيفر بي حرمتي
كيفر دشنام گفتن به فاطمه عليها السلام قتل است و بر اساس فقه اسلامي، فردي كه نسبت به آن بانوي مقدس هتك حرمت كند و به فحاشي و دشنام گويي زبان بگشايد مستوجب مرگ است و بايد به قتل رسانده شود . اين شدت عمل و سختگيري شايد بدين جهت باشد كه حرمت و منزلت آن بانوي بزرگوار، هم پايه احترام ائمه و پيشوايان معصوم است و بازگشت به فحاشي و هتك حرمت و سب رسول الله دارد . از اينرو كسي كه به آن بانوي مطهره سب كند، حكم كسي را دارد كه به رسول الله صلي الله عليه و آله سب نمايد و بايد به قتل برسد .

امام خميني رحمه الله مي فرمايد: الحاق صديقه طاهره به ائمه اطهار خالي از وجه نيست; بلي اگر دشنام به صديقه طاهره بازگشت به سب رسول الله نمايد، بدون شبهه، دشنام دهنده كشته مي شود .

امام خميني رحمه الله طي حكمي در سال 1367 به آقاي محمد هاشمي مدير عامل صدا و سيماي جمهوري اسلامي نوشتند: «با كمال تاسف از صداي جمهوري اسلامي مطلبي در مورد الگوي زن پخش گرديده است كه انسان شرم دارد بازگو نمايد . فردي كه اين مطلب را پخش كرده است تعزير و اخراج مي گردد و دست اندركاران آن تعزير خواهند شد . در صورتي كه ثابت شود قصد توهيني در كار بوده است بلاشك فرد توهين كننده محكوم به اعدام است . اگر بار ديگر از اين گونه قضايا تكرار گردد موجب تنبيه و توبيخ و مجازات شديد مسئولين بالاي صدا و سيما خواهد شد . البته در تمامي زمينه ها قوه قضائيه اقدام مي نمايد .

تسبيحات زهرا عليها السلام
يكي از تعقيبات نماز، گفتن تسبيحات حضرت زهرا عليها السلام است كه بسيار فضيلت دارد، بلكه برتر از ساير تعقيبات نماز محسوب مي شود .

از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمودند: «تسبيح حضرت فاطمه عليها السلام بعد از هر نماز نزد من از هزار ركعت نماز در هر روز محبوب تر است .»

همچنين امام صادق عليه السلام درباره تسبيح فاطمه زهرا عليها السلام فرمودند: «چون به خوابگاه خود رفتي، سي و چهار بار الله اكبر، سي و سه بار الحمد لله و سي و سه بار سبحان الله بگو و آية الكرسي و دو سوره معوذتين را با ده آيه اول سوره صافات و ده آيه از آخرش بخوان .

و نيز آن امام بزرگوار به يكي از ياران خود به نام ابو هارون فرمودند: «ما خردسالان خود را به تسبيح حضرت زهرا فرمان مي دهيم همچنان كه آنان را مامور به برگزاري نماز مي نماييم .»

چند مسئله:
1 . در تسبيحات حضرت زهرا عليها السلام ابتدا 34 مرتبه الله اكبر، سپس 33 مرتبه الحمد لله و پس از آن 33 مرتبه سبحان الله گفته مي شود .

2 . جايز است ذكر سبحان الله جلوتر از ذكر الحمد لله گفته مي شود، ولي بهتر آن است كه ذكر الحمد لله جلوتر گفته شود .

3 . تسبيحات حضرت زهرا عليها السلام بعد از نماز مستحب است; چه نماز واجب و چه نماز مستحب، ولي در نماز واجب خصوصا در نماز صبح مستحب مؤكد است .

4 . مستحب است ذكر تسبيحات حضرت زهرا عليها السلام با تسبيح تربت امام حسين عليه السلام باشد .

5 . اگر تسبيح گوينده در تعداد تكبيرات يا تسبيحات شك كند، در صورتي كه از محل آن تجاوز نكرده باشد بايد بنا را بر مقدار كمتر بگذارد و الا بايد بنا بر اين بگذارد كه به طور كامل انجام شده است و اگر زيادتر هم گفته باشد مانعي ندارد .

6.دروغ بستن به حضرت زهرا عليها السلام
اگر روزه دار با گفتن، نوشتن، اشاره و مانند اينها به خدا و پيامبر صلي الله عليه و آله و جانشينان آن حضرت عمدا نسبت دروغ بدهد روزه اش باطل مي شود و احتياط واجب آن است كه نام حضرت زهرا عليها السلام و ساير پيامبران عليهم السلام و جانشينان آنان هم در اين حكم فرقي ندارد  .

صلوات بر فاطمه عليها السلام
يكي از عبادتهاي ديني درود و صلوات فرستادن بر حضرت ختمي مرتبت و اهل بيت معصوم آن حضرت است . اين عبادت ريشه قرآني دارد و خداوند متعال در قرآن به آن دستور داده است . «ان الله و ملائكته يصلون علي النبي يا ايها الذين آمنوا صلوا عليه و سلموا تسليما»

در روايتي از پيامبر صلي الله عليه و آله آمده است كه درود فرستادن بر فاطمه زهرا عليها السلام آثار معنوي بالايي دارد و در قيامت شايستگي الحاق به پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله را براي انسان فراهم مي كند . پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: «يا فاطمة من صلي عليك غفر الله له، و الحقه بي حيث كنت من الجنة;

اي فاطمه! هر كس بر تو صلوات بفرستد خداوند او را مي آمرزد و در هر جاي بهشت كه باشم وي را به من ملحق سازد .»

كيفيت صلوات بر حضرت زهرا عليها السلام چنين است:

«اللهم صل علي فاطمة و ابيها و بعلها و بنيها والسر المستودع فيها بعدد ما احاط به علمك .»

 1 نظر

احترام به مقدسات

25 اسفند 1390 توسط کدخدا نجف آبادی

.  مرحوم آية اللّه العظمي بروجردي كنار مرقد مطهر آية اللّه حاج شيخ عبد الكريم حائري (واقع در مسجد بالا سر حضرت معصومه عليهاالسلام ) تدريس مي كردند.

در يكي از روزها هنگام درس، آقا متوجه شد كه يكي از شاگردان به قبر حاج شيخ عبدالكريم تكيه داده است، با تندي به او فرمود: «آقا! به قبر تكيه نكنيد! اين بزرگان براي اسلام زحمت كشيده اند، به آنها احترام بگذاريد!» آقاي بروجردي نسبت به كتب علمي و ديني، احترام بسياري قائل بودند و مي فرمودند: «در تمام عمرم در اطاقي كه كُتب حديث باشد، حتّي داراي يك حديث باشد، نخوابيده ام.»

 7 نظر

محل رفت وآمد فرشتگان

18 اسفند 1390 توسط کدخدا نجف آبادی

 امام باقر عليه السلام فرمود: «خانه علي عليه السلام و فاطمه عليها السلام بخشي از هجره پيامبر صلي الله عليه و آله است و سقف آن خانه، عرش پروردگار مي باشد. محل فرود وحي و رفت و آمد فرشتگاني است كه هر صبح و شام و هر ساعت و لحظه، با آوردن پيام در حال آمد و شد هستند. آن جا خانه اي است كه هرگز رفت و آمد فرشتگان در آن، پاياني ندارد. گروهي فرود مي آيند و گروه ديگر بالا مي روند. پروردگار عالميان پرده را از آسمان ها براي حضرت ابراهيم عليه السلام كنار زد و به نور باصره اش قوت بخشيد، تا نگاهش به عرش افتاد. همچنين خداوند به ديد چشم محمد، علي، فاطمه، حسن، حسين عليهم السلام قدرت بيش تري داد; و آن ها عرش پروردگار را از خانه هاي خود مي ديدند و هرگز سقفي براي خانه هايشان جز عرش پروردگار نمي ديدند… 

(توشه ای برای مسافرین سرزمین وحی التماس دعا……)                                                        سفینه البحار ج 1ص115         

 2 نظر

عشق در بيان حافظ

16 اسفند 1390 توسط کدخدا نجف آبادی

شعر حافظ امتيازات زيادي دارد. از جمله روح عشق و اميدواري است كه در ديوان او موج مي زند. وقتي كه مي گويد: «مژده اي دل كه مسيحا نفسي مي آيد» يا «يوسف گمگشته باز آيد به كنعان غم مخور»، در دل خواننده روح اميد و عشق و شور و شوق مي دمد و در عين حال ملاحت بيان حافظ جاي خود را دارد. حافظ درباره عشق الهي كه موضوع غزلهاي عرفاني اوست، صحبت مي كند. در مورد عشق انساني هم وقتي از معشوقان جسماني و مادي صحبت مي كند، خاطر نشان مي كند كه عشق وي همچون امري است كه به يك سابقه ازلي ارتباط دارد. در غزلهاي عرفاني حافظ، عشق مجازي همچون پرده اي به نظر مي آيد كه عشق الهي در وراي آن پنهان است.

درد عشقي كشيده ام كه مپرس

زهر هجري كشيده ام كه مپرس

گشته ام در جهان و آخر كار

دلبري برگزيده ام كه مپرس

آنچنان در هواي خاك درش

مي رود آب ديده ام كه مپرس

من به گوش خود از دهانش دوش

سخناني شنيده ام كه مپرس

همچو حافظ غريب در ره عشق

به مقامي رسيده ام كه مپرس

 1 نظر

نکته ها وسرگذشت های خواندنی

15 اسفند 1390 توسط کدخدا نجف آبادی

. احترام استاد: يكي از نزديكان امام خميني رحمه الله مي گويد: “امام رحمه الله وقتي پس از دوران طولاني دوري از وطن به قم آمدند، به قبرستان شيخان رفتند و بر سر قبر مرحوم حاج ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي رحمه الله حاضر شدند و در كنار آن نشستند. آن گاه به نشانه تواضع [و احترام به استاد] يك طرف عمّامه خويش را باز كردند و با آنكه هميشه دستمال همراه داشتند، با گوشه عمّامه خود غبار سنگ قبر استاد را زدودند و سپس به قرائت فاتحه و تلاوت قرآن پرداختند."(1)***** 2 .

 يك شغل داشتم: مرحوم آية اللّه بروجردي به طلبه ها فرمودند: “من از اوّل تحصيل يك شغل داشتم و آن تحصيل بود تا به اينجا رسيده ام؛ اما شما چندين شغل داريد كه يكي از آنها تحصيل است و همه كارها را هم بر تحصيل مقدّم مي داريد. با اين حال به كجا خواهيد رسيد؟!” آية اللّه اراكي گويد: “آية اللّه شيخ عبدالكريم حائري رحمه الله مي فرمود: “طلبه بايد “اعمّي مسلك” و “بي قيد و ساده” باشد. اگر بخواهد بشرط شي ء و اخص باشد و بگويد حتماً بايد غذايم، لباسم، منزلم آن چنان باشد، كارش لنگ است. بايد اعمي باشد، هر پيشامدي كه شد، نبايد درسش را رها كند.” خود حاج شيخ هم اعمّي مسلك بود. تنها پيشامدها و ناملايمات ديني به او صدمه مي زد."(2)*****

 3 . چرخ بازيگر: محمد بن عبد الرحمان هاشمي مي گويد: روز عيد قربان نزد مادرم رفتم. ديدم زني پير با لباسهاي مندرس، نزد او نشسته است و با وي صحبت مي كند. مادرم گفت: اين زن را مي شناسي؟ گفتم: نه. گفت: اين زن “عباده” مادر جعفر برمكي است. از او پرسيدم: اي مادر! از شگفتيهاي دنيا چه ديده اي؟ گفت: اي پسرجان! روز عيدي مثل امروز بر من گذشت، در حالي كه 400 كنيز در خدمت من ايستاده بودند و من مي گفتم: پسرم جعفر، در اداي حق من كوتاهي كرده، بايد كنيزان و خدمت كاران من بيشتر باشد. و امروز يك عيد ديگري است كه در آن تنها آرزوي من داشتن دو پوست گوسفند است كه يكي را فرش و ديگري را لحاف خود كنم. محمد مي گويد: من 500 درهم به او دادم و او از اين عطاي ناچيز من فوق العاده خوشحال شد.(3)*****

4. تا رسد دستت به خود، شو كارگر: علاّمه محمدتقي جعفري در مورد استادش، عارف بزرگ شيخ مرتضي طالقاني، مي گويد: “در حوزه نجف حدود يك سال و نيم از محضر وي استفاده كردم. دو روز به مسافرت ابدي اش مانده بود. مثل هر روز به محضرش شتافتم. فرمود: براي چه آمدي آقا؟ عرض كردم: آمده ام كه درس بفرماييد. فرمود: آقاجان! درس تمام شد، برخيز و برو. چون دو روز به ماه محرم مانده بود، عرض كردم: آقا! هنوز دو روز به محرم مانده است. فرمود: آقاجان به شما مي گويم درس تمام شد، من مسافرم. “خر طالقان رفته پالانش مانده، روح رفته جسدش مانده.” اين جمله را به پايان رساند و بعد كلمه “لا اله الّا اللّه” را تكرار كرد و اشك از چشمانش سرازير شد. در اين هنگام متوجّه شدم شيخ از سفر ابدي خويش خبر مي دهد. و اين در حالي بود كه هيچ گونه نشاني از كسالت و ناخوشي نداشت. عرض كردم: آقا! حالا يك چيزي بفرماييد تا مرخص شوم. فرمود: آقا! فهميدي؟ متوجه شدي؟ بشنو: تا رسد دستت به خود، شو كارگر* چون فتي از كار، خواهي زد به سر* فرداي آن روز در مدرسه صدر اصفهاني بودم. خبر آمد كه شيخ مرتضي طالقاني به ابديت پيوست."(4)*****

5. نماز مي گزاردي يا به دنبال جوال بودي؟: در احوال شيخ ابو العباس جواليقي چنين نوشته اند: “وي در آغاز مردي جوال باف بود. روزي وقت عصر، با شاگرد خود حساب جوالهاي خويش مي كرد و يكي از آنها در آن ميان ناپديد بود. زماني كه به نماز مشغول شد، ناگهان به خاطرش آمد كه آن جوال را به چه كسي داده است. پس از اتمام نماز، شاگرد خود را از وضع جوال گم شده آگاه ساخت. شاگرد گفت: اي استاد! نماز مي گذاردي يا پي جوال مي گشتي؟ استاد از سخن شاگرد به خود آمد و دست از دنيا كشيد و به تهذيب خويش همّت گماشت تا آنكه آخر الامر در زمره اولياء اللّه درآمد و به آن پايه رفيع نائل گرديد."(5)*****  

1) آن سفر كرده، جنگ ادبي…، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، 1377، ص 40؛ اخلاق (1) مركز تدوين و نشر متون درسي، نشر دانش حوزه، 1386، ص 143.

2) اخلاق (1)، ص 134؛ شرح احوال آية اللّه العظمي اراكي، رضا استادي، انجمن علمي و هنري استان مركزي، 1375 ش، ص 296.

3) منتخب التواريخ، شيخ هاشم خراساني، ص 537؛ به نقل از: مجلّه مكاتبه و انديشه، شماره 28، 1386، ص 158.

4) مجله مكاتبه و انديشه، ص 158؛ نشريه آيينه، دفتر نوزدهم، بهار 86، ص 55.

5) نشان از بي نشانها، ص 396.

 1 نظر

تبليغ با كردار خوب

14 اسفند 1390 توسط کدخدا نجف آبادی

قال رَسُولُ اللَّه صلي الله عليه وآله: “اِنّي لا أَخافُ عَلَيْكُم فيما لاتَعْلَمُونَ، و لكِنْ أُنْظُروُا كَيْفَ تَعْمَلُونَ فيما تَعْلَمُونَ؛ نسبت به چيزي كه نمي دانيد برشما نمي ترسم، ولي نظاره گر عملكرد خود نسبت به آنچه كه مي دانيد باشيد.”
قال علي عليه السلام: “مَنْ خالَفَ هَواهُ أَطاعَ الْعِلمَ؛ كسي كه با هواي نفساني خويش به مقابله برخيزد، از علم پيروي كرده است.”

” العلم والحکمت فی الکتاب والسنه ص371″

 1 نظر

سربلند باشی میهن من

13 اسفند 1390 توسط کدخدا نجف آبادی

دیروز مردم ایران با انگشتان رنگی بار دیگر وبرای همیشه آمریکا رامأیوس کردند!آفرین به این همه شور وبصیرت .

 2 نظر

عشق دلبر

11 اسفند 1390 توسط کدخدا نجف آبادی

باز دل ما را هوايي مي كند ** باز ميل پرگشايي مي كند**
گشته مجنون و پر از سودا شده ** وه چه شوري اندر آن پيدا شده**
امشب اين دل باز مستي مي كند ** در خيالم پيش دستي مي كند**
عشق دلبر باز غوغا كرده است ** كاين چنينم مست و شيدا كرده است**
اين چه سوادئيست در پنهان من؟ ** كاو برون مي راند از تن جان من ؟ **
خانه دل از چه رو بي صاحب است؟ ** يا اگر دارد چرا او غائب است؟**
گوئيا اين خانه چون خالي شده ** طالب مهمان بس عالي شده **
در دلم جز عكس روي يار نيست ** غير ياد يار من را كار نيست **
دل فكاراست و به ياد روي يار ** هر كجا باشد به جست و جوي يار**
يار آيا آگه از اين دردهاست؟ ** كاو شفاي درد بي درمان ماست **
درد بي درمان چه باشد؟ فصل يار** بهر او درمان چه باشد؟ وصل يار **
عاشق آن باشد كه اندر هر زمان ** هر مكاني آشكارا و نهان**
غير ياد يار او را كار نيست ** جز رخ دلدارش در پندار نيست**
هر كسي از عشق حرفي مي زند ** حرفهاي بس شگرفي مي زند **
مي كند تفسير عين و شين و قاف ** دور از عشق است و حرف او گزاف **
عشق يعني وصل با ذات الاه ** وصل با او و جدا از ماسواه**
عشق يعني خانه قلبت تهي ** تا كه باشد جاي آن سرو سهي**
عشق يعني دست از هر كس بشوي ** غير مهدي دلبري ديگر مجوي**
همنشينش باش در هر روز و شب ** جز به نام ناميش مگشاي لب **
دلبرا، نام نكويت مي برم ** دردهايت را بجانم مي خرم **
دلبرا دور از توأم من مرده ام** چون گل بي باغبان پژمرده ام**
با خبر از حال زارم مي شوي؟** مرهم قلب فكارم مي شوي؟ **
من زهجر روي تو ديوانه ام ** با تو مأنوس از همه بيگانه ام **
درد دارد اين دلم، درمان تويي ** هر چه مي خواهم نگارا، آن تويي **
امشب اي يارا بگو جايت كجاست؟** در مدينه، يا نجف يا كربلاست؟ **
امشب آيا همدمي داري، بگو؟** يا كه باز از غصه بيماري، بگو؟ **
امشب آيا باز تنها مانده اي؟** در ميان خيل غمها مانده اي؟**
گر چه مي دانم تو غايب نيستي** حاضري اما مصاحب نيستي **
نيستي هم صحبت ما عاصيان ** چون گنه گرديده حائل بينمان **
اي امام دائما اندر حضور ** اي وجودت نور، نه، مافوق نور**
اي جمال ماه تو بدر الدّجي** ني غلط گفتم تويي شمس الضّحي**
توسن عقل ار چه بالا رانده ام ** باز هم در وصف تو وا مانده ام **
در تصور معني حق چيست هان؟** فوق اين هستي و اين كون و مكان **
دروراي اين همه پندارها ** پشت اين تصويرها، افكارها**
فوق هر چيزي بغير از ذوالجلال** طلعت مهدي است در عين كمال**
آنكه عالم در قوام از بود اوست ** لطف رب العالمين در جود اوست **
آنكه باشد نور حق اندر زمين** دست رب العالمين در آستين **
عالم از فيض وجودش برقرار** ملك هستي از وجودش بر مدار
بقية الله است كي از او جداست؟** سايه حق است و با حق هر كجاست
ديگر اينجا بهر من عقلي نماند** بهر اين قائل دگر نقلي نماند
نقلهاي گفتني را گفته ام ** بلكه من بنهفتني ها گفته ام
اين سخنها از زبان من نبود** اين صدا هم از دهان من نبود
من نِيَم اينجا فقط او هست، او** لال بودم او بُد اندر گفتگو
چون در اينجا مستمع خود عاقل است** مقصد و مقصود ما هم حاصل است
كرده امشب عشق او فتح الفتوح** برده از من عقل و هوش و جان و روح
من سخن گفتن نمي دانم كنون** چونكه هستم غرقه بحرجنون
دست بردم تاعنان گيرم زبان** اين ندا بر دستم آمد، هان! بمان
تا كي آخر مهدي صاحب زمان** ماند اندر پرده غيبت نهان
تا به كي اسرار حق پنهان شود** رازها اندر قلم بي جان شود
حاليا «تائب» دگر حرفي مخوان ** اين تو و اين هم قلم اين هم زبان
نكته دانان زمان چون اندكند** باب اين سحر البيانت را ببند

 1 نظر

بیایید در انتخاب خود شهداء را یاد کنیم:

11 اسفند 1390 توسط کدخدا نجف آبادی

وصیت شهید عباس جوشقانی:

دقت نمایید به چه کسی رای می دهیدکه اگرخطا کنید روز قیامت جوابگوی خون شهیدان خواهید بود.

 1 نظر

وظیفه ما در قبال انتخاب اصلح در فتوای امام انقلاب (ره)

10 اسفند 1390 توسط کدخدا نجف آبادی

چگونه مي توان بدون تحقيق و شناخت، وارد صحنه انتخابات شد، در حالي كه امام راحل قدس سره در پيام خود به مناسبت پنجمين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي كه مقارن با انتخابات مجلس بود، حكم شرعي خود را چنين بيان مي كند:

«احدي شرعا نمي تواند به كسي كوركورانه و بدون تحقيق راي بدهد و اگر در صلاحيت شخص يا اشخاصي تمام افراد و گروهها نظر موافق داشتند، ولي راي دهنده تشخيص اش بر خلاف همه آنها بود، تبعيت از آنها صحيح نيست و نزد خداوند مسئوليت دارد و اگر گروه يا اشخاص، صلاحيت فرد يا افرادي را تشخيص دادند و از اين تائيد، براي راي دهنده اطمينان حاصل شد، مي تواند به آنها راي دهد .»

 نظر دهید »

نماینده متدین در کلام رهبری

10 اسفند 1390 توسط کدخدا نجف آبادی

برای نماینده آگاهی سیاسی لازم است جرأت وجسارت در برخورد با مسایل لازم است،آگاهی از مسایل کشور لازم است،لکن رکن اصلی تدین است،یعنی اعتقاد به اسلام وبه اصول وپایه های دینی وعامل بودن به اینها،این اساس قضیه است.
نماینده ای که متدین است شما خاطرتان جمع است که خیانت نخواهد کرد ،کار خلاف نخواهد کرد حتی کوتاهی وسستی نخواهد کرد ،نماینده متدین از تریبون مجلس برای گفتن سخن ناحق ،استفاده نمی کند. نماینده متدین،مصالح انقلاب وکشوررابر مسایل شخصی یا گروهی مقدم می داند.اگر این شرط را بتوانید تأمین کنیدونماینده متدین راان شاءالله پیدا وانتخاب کنید آن جهات بعدی قابل تأمین تر است.

“مقام معظم رهبری (دام ظله العالی)”

 1 نظر

خدانکند قلب آدمی در قبضه شیطان بیفتد!

09 اسفند 1390 توسط کدخدا نجف آبادی

خدا نكند قلب آدمي در قبضه شيطان بيفتد! خداوند متعال خطاب به پيامبرش فرمود: “إِنَّكَ لا تَهْدي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدينَ"؛"تو نمي تواني كسي را كه دوست داري، هدايت كني؛ ولي خداوند هركس را بخواهد هدايت مي كند و او به هدايت يافتگان آگاه تر است.” و فرمود: “لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنينَ"؛"[اي پيامبر!] گويي مي خواهي جان خود را از [شدّت اندوه از ]دست بدهي به خاطر اينكه آنها ايمان نمي آورند!” يعني خيلي تو دوست داري كه تمام بندگان من راحت تر متوجّه حق شوند.
قلب انسان از يك طرف متصل به رحمان است و از يك طرف متصل به شيطان مي باشد؛ پس ميدان مبارزه است.
نقل قول مي كنند از امام خميني رحمه الله كه مي فرمود: “خدا نكند انسان مهذّب نشود و اين دنيا به او روي بياورد. آن عالم قزويني در آخرين لحظه زندگي اش گفت: خداوند ظلمي كه به من كرد، به احدي نكرده است. چرا؟ گفت: الآن موقع استفاده من است. تاكنون من رنج بردم، درس خواندم، امّا الآن مي خواهم استفاده ببرم؛ امّا عزرائيل آمده است من را ببرد.”
اين قلب را شيطان در برگرفته است. فقط اولياي خدا مي توانند اين زنجير را پاره كنند. مرحوم آخوند كاشاني در اصفهان وقتي كه نيمه شب بلند مي شد و “سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِكَةِ وَ الرُّوح” مي گفت، در و ديوار مدرسه با او هم آواز مي شدند و “سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ” مي گفتند.
چنين قلبي را نه شهرت، نه القاب و نه شهوت مي تواند در آن كوچك ترين تأثير را بگذارد. اينها مردان بزرگ الهي اند.
هر بيشه گمان مبر كه خالي ست
شايد كه پلنگ خفته باشد

 2 نظر

تعریف آزادی دردینومعنی آزادی عقیده در اسلام چیست؟

09 اسفند 1390 توسط کدخدا نجف آبادی

تعريف آزادي در دين چيست؟

از ديدگاه اسلام اساساً عقيده قابل تحميل نيست “لا اكراه في الدّين"؛ يعني، نمي توان هيچ كس را به پذيرش قلبي عقيده اي وادار نمود ولي در نظام اجتماعي، قطعا دين محدوديّت هايي را در برنامه هاي عملي خود دارد. مثلا، اجازه فساد و ترويج فحشا را نمي دهد و نيز پس از پذيرش دين خروج علني از آن را مردود و قابل مجازات مي شمارد ولي در عرصه آزادي هاي اجتماعي، اسلام براي انتقاد سازنده محدوديّتي قائل نيست و آزادي هاي معقول اجتماعي را محترم مي شمارد.

معني آزادي عقيده در اسلام چيست؟

در مورد مسأله، آزادي عقيده خلط بزرگي پديد آمده كه نيازمند توضيح است.
آنچه نظام اسلام بر آن تأكيد دارد، آزادي تفكّر، تدبّر، انديشه و خردورزي است نه آزادي عقيده. تفكّر و تدبّر يك فرآيند است و براي رسيدن به غايات و برآيندهاي نيكو امري لازم و اجتناب ناپذير است.امّا عقيده به حق و باطل تقسيم مي شود و چنان نيست كه هر عقيده اي مطلوب و از نظر اسلام مورد قبول باشد. بنابراين، اين كه “هركس آزاد است عقايد خود را داشته باشد.” مطلب درستي نيست. بلي از نظر “تكويني” چنين اختياري وجود دارد ولي از نظر “تشريعي” همه انسان ها موظّف به شناخت راه حقيقت و پيروي از آن هستند.
بنابراين اگر واقعاً كسي با تحقيقات دقيق و جامع و گسترده يقين پيدا كرد كه راه اهل سنت درست است، نه تنها مي تواند؛ بلكه بايد به آن راه ايمان بياورد و اگر دريافت كه مسير تشيّع درست است، واجب است به آن بگرود و در مسير باطل درنگ نورزد.

 1 نظر

انتخابات امتحان الهی است.

09 اسفند 1390 توسط کدخدا نجف آبادی

از فرمایشات مقام معظم رهبری “دام ظله العالی":

* از دشمن نبايد ترسيد؛ اما هيچگاه دشمن را نيز نبايد كوچك شمرد؛ زيرا لازمه عقل و تدبير، مراقبت از شبيخون دشمن در زمينه هاي مختلف اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي است.
انتخابات مي تواند عرصه ظهور وحدت، عقلانيت و شعور ملي باشد
* در طول ساليان گذشته، دشمن همواره تلاش كرده است با استفاده از انگيزه هاي قومي و مذهبي در اتحاد كلمه ملت يكپارچه ايران خلل ايجاد كند؛ اما هيچگاه موفق نبوده و ملت ايران در جلوه گاههاي حضور عظيم خود اين وحدت را به نمايش گذاشته است.
* انتخابات مي تواند عرصه ظهور و بروز وحدت، عقلانيت و شعور ملي باشد. اگر انتخابات به گونه اي باشد كه گروههاي سياسي در يك رقابت مثبت براي خدمتگزاري به مردم، سهم متناسب و لايق خود را به دست آورند، اين انتخابات زمينه ساز نشاط و پيشرفت جامعه خواهد بود.
اگر گروههاي سياسي در انتخابات، بد و برخلاف قوانين و مقررات عمل كنند، انتخابات زمينه ساز ضعف و انحطاط خواهد بود، بنابراين، اين مسئله يك امتحان الهي است.

 نظر دهید »

هنر بزرگ جمهوری اسلامی ایران

08 اسفند 1390 توسط کدخدا نجف آبادی

هنر بزرگ نظام جمهوری اسلامی در فرمایشات مقام معظم رهبری (دام ظله العالی):

يكي از مهم ترين اقلام(ثمرات نظام جمهوری اسلامی)، مردم سالاري ديني است؛ مردم سالاري برخاسته از اسلام كه مايه افتخار مسلمانهاست. اين كشور هرگز طعم بروز و تجسم اراده هاي مردمي را در طول تاريخ اش نچشيده بود؛ جز در يك دوره كوتاه در زمان نهضت ملي شدن صنعت نفت، آن هم با آن همه محدوديتها كه داستان آن مفصل است. زمان بسيار كوتاهي بود؛ بعد هم طاقت نياوردندو زدند خرابش كردند و نتوانست خود را نگه دارد. ما توانسته ايم مردم سالاري، حضور مردم در انتخابات، در تعيين رئيس جمهور، در تعيين نمايندگان مجلس و حضور در عرصه هاي سياسي و تصميم گيري را در كشورمان شاهد باشيم؛ اين هنر بزرگ نظام اسلامي است.
2/5/1382

 1 نظر

شرکت در انتخابات واجب عینی است.

07 اسفند 1390 توسط کدخدا نجف آبادی

حجت الاسلام والمسلمین دکتر روانبخش درنشست جبهه پایداری در یکی از شهرستانهای استان همیشه پایدار کرمان"شهداد":

واجبات را زیاد شنیدیم اما در تقسیم بندی واجبات توجه نکردیم بعضی واجبات را اگر دیگران انجام بدهند ازگردن ما ساقط است (کفایی) اما دسته دیگر را خودمان باید انجام بدهیم اگر دیگران انجام بدهند از گردن ما ساقط نمی شود مثل نماز خواندن .
فتوای مقام معظم رهبری است که: در نظام جمهوری اسلامی برهمه واجب است که بروند ورأی دهند واگر نروند واجبی را ترک کرده اند.
بعضی ها فکر می کنند وقتی گفته شد واجبات فقط نماز است وروزه وخمس وزکات و….. یک سلسله از واجبات همچون نماز واجب عینی است.
امام خمینی فرمودند :"حفظ نظام جمهوری اسلامی از واجبترین واجبات است.” اگر نظام اسلامی شکل نگرفته بود واگر 33سال مثل زمان شاه برما گذشته بود الان چیزی نداشتیم امروزالف اسلام را هم کسی نمی گفت.پس برای حفظ این نظام همه باید رأی بدهیم وبر همه واجب است و توجه به انتخاب اصلح را فراموش نکنیم.

 1 نظر

سخنانی از رهبر فرزانه وآیت الله مصباح یزدی

04 اسفند 1390 توسط کدخدا نجف آبادی

مقام معظم رهبری در دیدارمردم آذربایجان فرمودند:من عرض می کنم،حضور مردم در انتخابات می تواندکشور را پیش ببرد.از شر دشمن محفوظ ومصون نگه دارد،دشمن را در توطئه های خودش دچار تزلزل وتردید بکند،دشمن راواداربه عقب نشینی کند.انتخابات پرشور،مشت محکمی به دهان دشمن است.

در تاریخ 26 /11 /90

**** **** **** **** **** ****

آیت الله مصباح یزدی فرمودند:ماجرای فتنه 88 وساکتین فتنه همانند کربلا بود.عبرت نگرفتن از عوامل لغزش فتنه جویان وساکتین فتنه مایه لغزش در فتنه های آینده است.باید از حالا خودمان رابرای فتنه بعدی آماده کنیم.

 1 نظر

جملات جمیل

30 بهمن 1390 توسط کدخدا نجف آبادی

*ای کاش روزهای غفلت ما از شبهای “غیبت"او طولانی تر نبود !

*انتظار فاصله ایست میان دوجمعه،جمعه ولادت وجمعه ظهور!

*به امیدروزی که بر صفحه تقویم بنویسند تعطیل رسمی سالروزظهورامام زمان(عج)!

*سلام بر دلهایی که در کلاس انتظار غیبت نکرده اند!

*بهترین هدیه ای که میتوان برای گلدان شکسته قلب منتظران خرید یک شاخه گل نرگس است!

*بهار،طراوتش را مدیون یک گل است :گل زیبای نرگس!

*در تقویم انتظار ،همه فصلها از عطر بهار مهدی “عج"متبرک است.

**** ****

*هر گاه شاخه حب دنیا را به درخت دین پیوند زنند،آن سال محصول گناه فراوان است.

*عمرمان مثل میدان مسابقه است وفرصتهای بسیاری را به ما پاس می دهد افسوس که ما آبشارزن نیستیم وپاس فرستها را خراب می کنیم .

 2 نظر

حکمت

25 بهمن 1390 توسط کدخدا نجف آبادی

امام علی علیه السلام:

کسی که حکمت یاری اش نرساند ،چگونه می تواندبر مخالفت دشمنان شکیبایی ورزد؟

غررالحکم،6991

 نظر دهید »

مناجات نامه

24 بهمن 1390 توسط کدخدا نجف آبادی

خدایا!چنان بنواز دلم را که هرجا نفرتی هست،عشق باشم.هرجا زخمی هست مرحمی باشم،هرجا تردیدی هست ایمان باشم.هرجاناامیدی هست ،امید باشم.تاتوانم دوست بدارم همه را بی چشمداشت وبفهمم دیگران را حتی اگرنفهمندمرا.

 1 نظر

فرهنگی

23 بهمن 1390 توسط کدخدا نجف آبادی

مقام معظم رهبری(مدظله العالی):

آنچه که راه را مشخص می کند بصیرت است.
بصیرت عنصر اول است،بصیرت را نباید فراموش کرد.
عنصر دوم اخلاص است،شرط شهادت وشرط مجاهدفی سبیل الله بودن این است که حرکت او،فی سبیل الله،لله باشد.یعنی اخلاص داشته باشد.
عنصر سوم ،عمل به هنگام وبه اندازه است.

 نظر دهید »

فرهنگی

19 بهمن 1390 توسط کدخدا نجف آبادی

مقام معظم رهبری مد ظله العالی:

جمهوری اسلامی نشان داد که می شود حرکت کرد وایستادگی نمود تمام نیروهای عالم،در مقابل امام راحل عظیم الشان ما ایستادند واو با اتکا وتوکل به خدا وبا پشتیبانی ملتش توانست یک تنه همه این نیروها را شکست بدهد ونام اسلام وانقلاب اسلامی رادر عالم بلند آوازه کند.

گزیده ای از سخنان مقام معظم رهبری
در تاریخ1369/11/17

 2 نظر
22 دی 1390 توسط کدخدا نجف آبادی

اربعین حسینی تسلیت باد

گمانم کربلا گردیده نزدیک                 که بوی مشک ناب وعنبر آید 

بعد از آنکه کاروان حسین علیه السلام از شام به سوی مدینه حرکت کرد ،به دوراهی جاده عراق ومدینه رسید. اعضای کاروان از امیر کاروان خواستند تا آنان را به کربلا ببرد . اونیز کاروان را به سمت کربلا حرکت داد .وقتی به کربلا رسیدند،جابن عبدالله انصاری را دیدند که باتنی چند از بنی هاشم وخاندان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم برای زیارت حسین علیه السلام آمده بودند.اسرا وقتی کنار قبر حسین علیه السلام رسیدند سخت گریستند وناله وزاری کردند وبه صورت خود سیلی زدند وزنان روستاهای مجاور نیز به آنان پیوستند .(1)

 زینب علیها السلام در میان جمع زنان آمد …وباصوتی حزین که دلهارا جریحه دار می کردمی گفت:"واخَاهُ !واحسیناه!واحبیب رسول الله وبنَ مکة ومنی!وابن فاطة الزهرا!وابن علی المرتضی!آهٍ ثمّ آهٍ!".سپس بیهوش گردید آنگاه ام کلثوم لطمه به صورت زذ وبا صدای بلند گفت :امروز به روزی می ماند که جدم مصطفی وعلی مرتضی وفاطمه زهرا علیهم السلام از دنیا رفتند.(2)  

1-الملحوف ،سیدبن طاووس،قم ،انشارات داوری،ص 82

2-الدمعة الساکبة،محمد باقر بهبهانی ،بیروت الاعلمی ،ج 5،ص 162 

 نظر دهید »
11 دی 1390 توسط کدخدا نجف آبادی

امام موسی کاظم علیه السلام می فرمایند:

درنهان از خدا شرم کنید همچنان که در آشکار از

مردم شرم دارید.

*******

این زمزمه در عرش برین است
پیدایش نورشمس دین است امشب

مژده به محمد وعلی وزهرا
میلاد امام هفتمین است امشب

*******

 نظر دهید »
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

مدرسه علميه الزهراء شهداد كرمان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • گزارش
  • ویژه محرم
  • فرهنگی
    • فرهنگی
  • فرهنگی
  • مذهبی
    • مذهبی
  • مذهبی
    • مذهبی
    • حکمت
  • پژوهشی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس