اربعین حسینی تسلیت باد
گمانم کربلا گردیده نزدیک که بوی مشک ناب وعنبر آید
بعد از آنکه کاروان حسین علیه السلام از شام به سوی مدینه حرکت کرد ،به دوراهی جاده عراق ومدینه رسید. اعضای کاروان از امیر کاروان خواستند تا آنان را به کربلا ببرد . اونیز کاروان را به سمت کربلا حرکت داد .وقتی به کربلا رسیدند،جابن عبدالله انصاری را دیدند که باتنی چند از بنی هاشم وخاندان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم برای زیارت حسین علیه السلام آمده بودند.اسرا وقتی کنار قبر حسین علیه السلام رسیدند سخت گریستند وناله وزاری کردند وبه صورت خود سیلی زدند وزنان روستاهای مجاور نیز به آنان پیوستند .(1)
زینب علیها السلام در میان جمع زنان آمد …وباصوتی حزین که دلهارا جریحه دار می کردمی گفت:"واخَاهُ !واحسیناه!واحبیب رسول الله وبنَ مکة ومنی!وابن فاطة الزهرا!وابن علی المرتضی!آهٍ ثمّ آهٍ!".سپس بیهوش گردید آنگاه ام کلثوم لطمه به صورت زذ وبا صدای بلند گفت :امروز به روزی می ماند که جدم مصطفی وعلی مرتضی وفاطمه زهرا علیهم السلام از دنیا رفتند.(2)
1-الملحوف ،سیدبن طاووس،قم ،انشارات داوری،ص 82
2-الدمعة الساکبة،محمد باقر بهبهانی ،بیروت الاعلمی ،ج 5،ص 162