حکمت بازیهای کودکانه
زوووو:تمرین روزهای نفس گیر زندگی
الاکلنگ:تمرین دیدن بالاوپایین دنیا
سرسره:تمرین سخت بالارفتن وراحت پایین آمدن
گل یاپوچ:دقت در انتخاب
زوووو:تمرین روزهای نفس گیر زندگی
الاکلنگ:تمرین دیدن بالاوپایین دنیا
سرسره:تمرین سخت بالارفتن وراحت پایین آمدن
گل یاپوچ:دقت در انتخاب
بانوی نور شرمنده ایم که بهای حسینی شدن ما“بی حسین شدن “توبودوشرمنده ترازآن اینکه
توبی حسین شدی وماحسینی نشدیم.
وفات بانوی صبرواستقامت تسلیت باد .التماس دعا
روزی که بنای خلقت دنیابود آن روز که نه آدم ونه حوابود
درمحفل قوی که خدابود رسول بوداحمدوعلی وزهرای بتول
کیست مولالام خلقت راهدف عین علم ویای دریای شرف
کیست مولاناخدارابعدازخدا دراتی مشکل گشای انبیا
کیست مولاساقی حوض کوثر بریتیمان مهربانترازپدر
کیست مولی نورحق رامنجلی حجت برحق حق یعنی علی
کیست مولانوراحمدراکمال متصل نورش به نورلایزال
بی علی درجسم هستی روح نیست کشتی شرع نبی رانوح نیست
بی علی اصل عبادت باطل است بی علی هرکس بمیردجاهل است
این علی معنی نون است ونماز شامل شان نزول هل اتی است
پیرواومیثم تماربود رشته مهرش طناب داربود
درددل کم کن بنوش این عمل ازعلی آموزاخلاص عمل
میلادفرخنده شورانگیزترین غزل آفرینش تنهامولودکعبه مولی الموحدین امیرالمومنین حیدرحضرت علی (علیه السلام ) وروزپدرگرامی باد.التماس دعا
گویندحریم کعبه دردداشته ازسیزده رجب خبرداشته
ازشدت اشتیاق علی دیوارکعبه شکاف برداشته
به مناسبت میلاد فرخنده ابن الرضا جوادالائمه (علیهم السلام )طلاب حوزه علمیه الزهراء(س)شهداد به زیارت امامزاده زید(ع) مشرف شده ونماز جماعت مغرب وعشاء را به امامت جماعت توسط یکی از اساتیدمدرسه برگزارکرده ومحفل انس ویادبودی با قرائت زیارت امام جواد(ع)ودعای پرمحتواومعنوی توسل درجواربارگاه امامزاده زید (ع)برپاکردند که خیلی درروحیه وارتقاء سطح معنوی طلاب موثر گردید.
معناي رغائب
کلمه «رغائب» به معنای چیزی که مورد رغبت و میل است و نیز به معنای عطا و بخشش بسیار می باشد. بنابراین معنای اول «لیلة الرغائب» یعنی شبی که توجه به عبادت و بندگی در آن فراوان است و انسان در این شب تمایل زیادی به رفتن به در خانه خداوند و ارتباط و انس با خالق خویش دارد .
در لیلة الرغاب چه بخواهیم؟
از پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم روایت شده است که فرمودند: از اولین شب جمعه در ماه رجب غافل نشوید. زیرا شبى است که فرشتگان آن را «لیلة الرغائب » مىنامند. این نامگذارى به این جهت است که هنگامى که یک سوم از شب گذشت هیچ فرشتهاى در آسمانها و زمین نمىماند مگر این که در کعبه و اطراف آن جمع مىشوند. آنگاه خداوند بطور غیر منتظرهاى بر آنان وارد شده و مىفرماید: اى فرشتگانم هر چه مىخواهید از من درخواست کنید. فرشتگان عرض مىکنند: حاجت ما این است که از روزهداران رجب درگذرى. خداوند مىفرماید: این کار را انجام دادم.
امشب كه بين خلق ليل الرغائب است داني چه چيز آرزوي صاحب است اي كاش روزجمعه كه از راه مي رسد ديگركسي نگويد ارباب غائب است
شیعه تنها مدد از حضرت حیدر گیرد
از دل خاک، چو حجر بن عدی پر گیرد
در دفاع از حرم دختر مولا حتی
او کفن پاره کند، زندگی از سر گیرد
قطعاً اهانت به مقبره صحابی بزرگوار جناب حجر بن عدی دل همه اناسن های آزاده بویژه شیعیان را به درد آورده است. کاری که این انسان های پست انجام داده اند،عملی است که در میان حیوانات هم شاید نتوان نظیری برای آن یافت.این افراد در واقع مصداق این ایه شریفه اند که می فرماید:« وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَـئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ(سوره الاعراف آیه 179 ): و حقّا كه ما بسيارى از جن و انس را (گويى) براى دوزخ آفريده ايم، زيرا كه دلها دارند ولى (حقايق را) بدان نمى فهمند، و چشمها دارند ولى بدان (به عبرت) نمى نگرند و گوشها دارند ولى بدان (معارف حقّه را) نمى شنوند آنها مانند چهارپايانند بلكه گمراهترند (زيرا با داشتن استعداد رشد و تكامل، به راه باطل مى روند) و آنها همان غافلانند».
اما آنچه امروزه باید مد نظر همه مسلمانان جهان،خصوصاً شیعیان عالم باشد این است که هرگونه اقدام نسنجیده و تلافی جویانه مطمئناً خواست دشمنان اسلام و مسلمین است.
امروز دیگر کسی نمی تواند منکر این واقعیت باشد که:استکبار جهانی درصدد است میان کشورهای اسلامی تفرقه ایجاد کند تا مسیر را برای جنگهای فرقهای در کشورهای مسلمان هموار کند.
بنابراین باید گفت:کسانی که با نام شیعه و یا سنی، جنگ های فرقه ای راه می اندازند هم دستان دشمنان اسلام اند.
پسرم! تو را به اين چيزها وصيّت و سفارش مي كنم:
اوّل، آنكه نمازهاي يوميّه خويش را در اوّل آنها به جاي آوري!
دوم، آنكه در انجام حوايج مردم، هر قدر كه مي تواني، بكوشي و هرگز مينديش كه فلان كار بزرگ از من ساخته نيست؛ زيرا اگر بنده خدا در راه حق، گامي بر دارد، خداوند نيز او را ياري خواهد فرمود.
سوم، آنكه سادات را بسيار گرامي و محترم شماري…!
چهارم، از تهجّد و نماز شب غفلت مكن و تقوا و پرهيزكاري پيشه خود ساز!
پنجم، به آن مقدار تحصيل كن كه از قيد تقليد وا رهي.(1)
1) نشان از بي نشانها، علي مقدادي اصفهاني، انتشارات آداب، مشهد، ص 31.
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله هرگاه شخص بيكاري را مي ديد، تعجب مي كرد و مي پرسيد كه كاري دارد يا نه؟ اگر متوجه مي شد كه بيكار است، مي فرمود: از چشم من افتاد. عرض مي كردند: چرا؟ مي فرمود: «لاَِنَّ الْمُؤْمِنَ اِذا لَمْ يَكُنْ لَهُ حِرْفَةٌ يَعيشُ بِدينِه؛(1) زيرا مؤمن وقتي حرفه و شغلي نداشته باشد، با دينش زندگي مي كند (و از دينش مايه مي گذارد و آن را تباه مي سازد).»
1. بحارالانوار، ج100، ص9، ح38.
خفته در خاک قم یکی گوهر گوهری تابناک ونیک اختر
آفتاب عفاف وشرم وحیا مشعل راه عصمت وتقوا
چشمه سارحقیقت وایمان معنی شور وعشق واطمینان
بانوی بانوان اهل یقین رحمت کردگار روی زمین
مکتب اوست مکتب توحید جلوه اوست جلوه جاوید
حرمش قبله گاه اهل خرد هرکه در راه علم ره سپرد
عصمت اوست شهره درآفاق چونکه بسته است باخدا میثاق
فاطمه نام وفاطمی شوکت زینبی سیرت وعلی صولت
هست معصومه کنیه پاکش که بلند است عزم وادراکش
می کند فخر برچنین دختر پدری همچو موسی جعفر
تولدش چنان برای اهلبیت (علیهم السلام )اهمیت داشت که قبل از به دنیا آمدنش خبرآن رامنتشرکرده،ومردم را برای شناخت مقام آن بانوی بزرگوارآماده ساختند.پنجاه سال پیش از تولد ایشان روزی گروهی از شیعیان ری نزد امام صادق (ع)شتافتند.حضرت فرمود:آفرین بربرادران قمی ما.
گفتند :مااهل ری هستیم.
امام باز به اهل قم آفرین گفت وفرمود:
برای خداوند حرمی است که مکه است .حرم رسول مدینه ،حرم امیر المومنینکوفه وحرم من وفرزندانم قم است .بدانید قم کوفه کوچک ما است.آگاه باشید،بهشت هشت دردارد که سه در آن بسوی قم است .بانویی از فرزندان من درآنجا وفات می کند که نامش فاطمه دخت موسی است.همه شیعیان ما به شفاعت اووارد بهشت می شوند . بحار الانوار ج60ص228
ولادت با سعادتش بر همگان مبارکباد .
هنگامي كه برادران مي خواستند يوسف عليه السلام را به چاه افكنند، يوسف خنديد. برادران تعجب كردند كه در اين مصيبت چه جاي خنده است. حضرت يوسف عليه السلام راز خنده خود را اينگونه بيان نمود: «فراموش نمي كنم كه روزي به شما برادران نيرومند با بازوان قوي و قدرت زياد جسماني نظر افكندم و خوشحال شدم. با خود گفتم كسي كه اين همه يار و ياور نيرومند دارد چه غم از حوادث سخت خواهد داشت. آن روز بر شما تكيه كردم و به بازوان شما دل بستم، اكنون در چنگال شما گرفتارم و از شما به شما پناه مي برم و به من پناه نمي دهيد، خدا شما را بر من مسلّط ساخت تا بياموزم كه به غير او ـ حتّي به برادران ـ تكيه نكنم»
تفسیر نمونه ج9ص342
در ادامه بحث راههای پرورش شخصیت در کودکان طبق روش وسنت رسول گرامی اسلام اشاره به مطالب ذیل می شود به امید اینکه این مطالب را سرلوحه امر مقدس تربیت فرزندانمان قرار بدهیم تا در آینده فرزندان سالم وقوی در برابر مشکلات داشته باشیم .در قسمت قبل اشاره به سلام کردن داشتیم واینک ادامه ونکات پایانی را حضورتان تقدیم می کنیم :
كودك در محيط خانواده از دو راه متوجه اين وظيفه اخلاقي مي شود:
1- تقليد از پدر و مادر و بزرگسالان .
2- از اينكه مربي طفل اين وظيفه را به او بياموزد و تاكيد نمايد كه حتما به بزرگترها سلام كند .
به هر نسبتي كه در خانواده به كودك احترام شود و شخصيت او مورد توجه پدر و مادر باشد، اطاعت او از اوامر آن ها بيشتر خواهد بود و در مقابل دیگران ادب را بهتر مراعات مي كند . اگر كودك به بزرگترها سلام كرد لازم است به گرمي جواب او را بگويند و با اين عمل شخصيت او را مورد اعتنا و احترام قرار دهند . اگر به كودك اعتنا نكنند و جواب سلام او را ندهند، عملا طفل را تحقير كرده اند و قهرا از اين بي احترامي ملول و آزرده خاطر خواهد شد .
پيشواي گرامي اسلام در راه تكريم اطفال از حد جواب سلام كودك قدم را فراتر گذارده با مقام شامخي كه در جامعه داشت خود در رهگذر به كودكان سلام مي كرد و بدين وسيله به شخصيت آن ها احترام مي نمود . عمل پيغمبر اكرم، علماي حديث را بر آن داشت كه در كتب اخبار فصل مخصوصي به عنوان «استحباب التسليم علي الصبيان » باز كنند و سلام گفتن بزرگسالان به كودكان را در رديف مستحبات مذهبي قرار دهند .
انس بن مالك مي گويد: «ان رسول الله صلي الله عليه و آله مر علي صبيان فسلم عليهم و هو مغذ (1) ; رسول اكرم در رهگذري با چند كودك خردسال برخورد نمود . به آن ها سلام كرد در حالي كه [به آن ها] غذا مي داد .» و نيز در مورد پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله نقل شده است كه: «انه كان يسلم علي الصغير و الكبير (2) ; پيغمبر اسلام به كوچك و بزرگ سلام مي كرد .»
عن جعفر بن محمد عليه السلام عن آبائه عن النبي صلي الله عليه و آله قال: خمس لست بتاركهن حتي الممات . . . و تسليمي علي الصبيان لتكون سنة من بعدي (3) ; امام صادق عليه السلام از پدرانش از رسول اكرم نقل كرده است كه مي فرمود: پنج چيز است كه تا لحظه مرگ آن ها را ترك نمي كنم [ . يكي از آن ها] سلام گفتن به كودكان است تا بعد از من به صورت سنتي بماند .»
سلام به كودك دو اثر رواني دارد:
1-باعث تقويت خوي پسنديده تواضع و فروتني در سلام كننده مي شود وبراي كودك وسيله احياي شخصيت و ايجاد استقلال است .طفلي كه بزرگسالان به او سلام كنند و بدين وسيله از وي احترام نمايند، لياقت و شايستگي خود را باور مي كند و از كودكي معتقد مي شود كه مردم به او اهميت مي دهند .
2- اجراي عدالت و توازن بين فرزندان يكي از راه هاي پرورش صحيح شخصيت كودكان، حفظ عدل و توازن بين آن هاست . پدران و مادراني كه چند فرزند دارند لازم است در طرز رفتار و كيفيت احترام نسبت به هر كودكي مراعات شخصيت ساير كودكان خود را بنمايند، تمام آن ها را عملا فرزند خود به حساب آورند و با همه عادلانه و به طور متساوي رفتار نمايند .
پدري با دو فرزند خود شرفياب محضر رسول اكرم بود . يكي از فرزندان را بوسيد و به فرزند ديگر اعتنا نكرد . پيغمبر كه اين رفتار نادرست را مشاهده كرد به او فرمود: «فهلا ساويت بينهما؟ (4) ; چرا با فرزندان خود به طور متساوي رفتار نمي كني؟» و نيز فرمود: «اعدلوا بين اولادكم كما تحبون ان يعدلوا بينكم (5) ; بين فرزندان خود به عدالت رفتار نماييد، همانطور كه مايليد فرزندان شما بين شما به عدل و داد رفتار كنند .»
تنها نقطه اميد و مايه شادي و نشاط كودك، مهر پدر و مادر است . هيچ نيرويي به اندازه محبت والدين خاطر طفل را مطمئن و آرام نمي كند وهيچ مصيبتي مانند از دست دادن تمام يا قسمتي از مهر پدر و مادر روان او را مضطرب و آزرده نمي نمايد . پدران و مادراني كه در اعمال علاقه و محبت نسبت به فرزندان، مراعات عدل و تساوي را نمي نمايند و يكي از كودكان خود را بر ساير كودكان خويش ترجيح مي دهند، عملا آنان را تحقير كرده و به شخصيت آن ها اهانت نموده اند . اين قبيل پدران و مادران با رفتار نادرست خود غير مستقيم به كودكان مي فهمانند كه تنها برادر يا خواهر شماها شايسته اين همه احترام و محبت است و در شما آن لياقت و شايستگي نيست . بدون ترديد اين رفتار غير عادلانه نتايج نامطلوبي در بر دارد .
آثار بي عدالتي
يكي از آثار سوء بي عدالتي ميان فرزندان، ايجاد عقده حقارت در روان كودكان است . كودكاني كه در خانواده مشاهده مي كنند يكي از برادرانشان مورد كمال محبت و تكريم پدر و مادر است و اينان از آن همه محبت و احترام محرومند دل شكسته مي شوند، خود را پست ونالايق حس مي كنند، و تكرار اين عمل احساس تحقير را در ضمير باطن آن ها تقويت مي نمايد و تا پايان عمر در روان آنان ثابت مانده و آثار شومش از خلال اعمال آن ها آشكار مي گردد .
يكي ديگر از نتايج شوم اين بي عدالتي، هيجان حس حسادت كودكان شكست خورده نسبت به طفل محبوب پدر و مادر است . اين كودكان كه از عواطف گرم و صميمانه والدين خود كمتر بهره مند شده اند ناراضي و متاثرند . تنها عامل محروميت خود را وجود برادر عزيزتر از خويش مي دانند، به محبوبيت وي حسد مي برند، او را با چشم بدخواهي و دشمني مي نگرند، براي اين كه از او انتقام بگيرند و محروميت خود را جبران نمايند، به فكر ايذاي او مي افتند و هرجا دستشان برسد كم و بيش آزارش مي كنند . گاهي اظهار محبت هاي نابه جاي پدر و مادر نسبت به يكي از فرزندان، چنان باعث حسادت شديد ساير كودكان مي شود كه آنان را به فكر انتقام جويي هاي سخت وا مي دارد و سرانجام به اعمال خطرناك و غير قابل جبراني دست مي زنند و منشا رواني اين جنايت را بايد در بي عدالتي هاي پدر و مادر جست و جو كرد . احترام بيشتر در موارد استثنائي گاهي در خانواده يكي از فرزندان از نظر جمال و كمال طبيعي و مراتب لياقت و شايستگي خدا داد، بين تمام برادران ممتاز و از همه برتر و بهتر است . در اين جا پدر و مادر هرقدر عدالت را مراعات نمايند باز آن كودك از حسد و بدبيني ساير برادران مصونيت ندارد، زيرا آنان با مشاهده امتيازات ظاهري و رواني آن كودك درخود احساس حقارت مي كنند و خويشتن را در مقابل او كوچك مي بينند و چه بسا در مغز خود فكر ايذاي او را بپرورند و از اين راه به جبران نقص خود اقدام نمايند . يوسف صديق عليه السلام بين برادران خود در چنين شرايطي گرفتار بود . بدون ترديد حضرت يعقوب عليه السلام كسي نبود كه در اعمال مهر پدري مراعات عدالت را ننمايد . به علاوه براي اين كه حس حسادت و كينه توزي برادران نسبت به يوسف تحريك نشود، در مواقعي تذكرات لازم را به وي مي داد . مثلا در مورد خوابي كه يوسف ديده بود وبه وي نويد ترقي و تعالي مي داد، فرمود: به برادرانت نگو، ولي سرانجام برادران حب بيشتر يعقوب را نسبت به يوسف بهانه كردند و كودك خردسال را به مصائب سنگيني گرفتار نمودند! پدران و مادراني كه فرزند ممتازي بين فرزندان خود دارند و از تحريك حس حسادت آن ها نسبت به وي خائفند، لازم است در برنامه تربيتي خويش تدابير مخصوصي به كار برند و احساس حقارت ساير كودكان را با وسايل متناسبي جبران نمايند .
يكي از آن تدابير در حديثي از امام باقر عليه السلام نقل شده است: «قال جعفربن محمد عليه السلام قال والدي: والله لاصانع بعض ولدي و اجلسه علي فخذي و اكثر له المحبة و اكثر له الشكر و ان الحق لغيره من ولدي و لكن محافظة عليه منه ومن غيره لئلا يصنعوا به مافعل بيوسف اخوته . و ما انزل سورة يوسف الا امثالا لكيلا يحسد بعضنا كما حسد يوسف اخوته و بغوا عليه (6) ; امام صادق عليه السلام از پدر گرامي خود نقل كرده است كه مي فرمود: به خدا قسم! رفتار من با بعضي از فرزندانم از روي تكلف [و بي ميلي ] است . او را روي زانوي خود مي نشانم، براي او محبت بسيار مي كنم، از وي زياد شكرگزاري مي نمايم، با آن كه [اين همه احترام و محبت] شايسته فرزند ديگر من است . اين به خاطر محافظت آن (فرزند ديگر) از دست او و غير او است، براي اينكه اينان با كودك عزيز من رفتاري را كه برادران يوسف با يوسف نموده اند ننمايند . سوره يوسف نازل نشد مگر براي نمونه تا بعضي از ما حسد ورزي نكند آنگونه كه برادران يوسف نسبت به او حسد و ستم كردند .»
از اين حديث به خوبي استفاده مي شود كه يكي از فرزندان امام باقر عليه السلام بر ساير كودكان آن حضرت امتياز و برتري داشته است . پدر به منظور تسكين روان ساير فرزندان و براي حفظ كودك شايسته خود از شر حسد آنان، به عمل تكلف آميزي دست زده و به احترام بيشتري نسبت به آنان اقدام نموده است و از اين راه احساس حقارت آن ها را جبران كرده و از هيجان حسد جلوگيري نموده است .
3- شركت در بازي كودكان يكي از طرق پرورش شخصيت در كودكان، شركت بزرگسالان در بازي آن هاست . كودك از يك طرف به سبب ضعفي كه در خود و قوتي كه در بزرگسالان حس مي كند و از طرف ديگر به علت عشقي كه فطرتا به تكامل و تعالي دارد، مايل است كارهاي بزرگ ترها را مو به مو تقليد كند و عملا خود را شبيه آن ها بنمايد . تقليد و اقتباس، از سرمايه هاي بزرگ تكامل و ترقي آدمي است و خداوند اين حس را از كودكي در نهاد بشر آفريده است . موقعي كه پدر يا مادر، خود را تنزل مي دهد و در بازي كودكان شركت مي كند و آنان را در كارهاي كودكانه مساعدت مي نمايد، جان طفل از مسرت و شادي لبريز مي شود و از خوشحالي به هيجان مي آيد . در باطن خويش احساس مي كند كه كارهاي كودكانه او آن قدر ارزنده و مورد توجه است كه پدر و مادر با وي همكاري مي كنند و خود را هم سطح او قرار مي دهند . چنين احساسي شخصيت را در طفل زنده مي كند و حس استقلال و اعتماد در باطن او شكفته مي شود . پيشوايان گرامي اسلام به اين اصل بزرگ تربيتي توجه كامل داشته و درباره آن به مسلمين سفارش لازم را نموده اند . بازي با كودكان از مستحبات ديني است و علماي حديث در باب «استحباب التصابي مع الولد و ملاعبته » اخبار مربوطه را نقل كرده اند .
در اينجا به چند مورد از گفتار و كردار معصومين عليهم السلام در اين مورد اشاره مي شود .
الف) پيامبر اكرم فرمود: «من كان عنده صبي فليتصاب له (7) ; آن كس كه نزد او كودكي است بايد براي او كودكانه رفتار نمايد .»
ب) امام علي عليه السلام فرمود: «من كان له ولد صبا (8) ; كسي كه كودكي دارد، بايد خود را به كودكي بزند .»
ج) پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: «رحم الله عبدا اعان ولده علي بره بالاحسان اليه والتالف له و تعليمه و تاديبه (9) ; رحمت خداوند بر بنده اي باد كه فرزندش را از راه احسان به او و الفت [و انس] با او و آموزش دادن به او و ادب كردنش، كمك كند .»
د) پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: «من فرح ابنته فكانما اعتق رقبة من ولد اسمعيل و من اقر عين ابن فكانما بكي من خشية الله (10) ; كسي كه دختر بچه خود را شادمان كند مانند آن است كه بنده اي را از فرزندان اسماعيل [ذبيح] آزاد كرده باشد و آن كس كه ديده پسربچه اي را روشن كند، مانند آن است كه از خوف خداوند گريسته باشد .»
ه) مردي به نام يعلي عامري از محضر رسول اكرم صلي الله عليه و آله خارج شد تا در مجلسي كه دعوت داشت شركت كند . جلو منزل، امام حسين عليه السلام را ديد كه با كودكان مشغول بازي است . طولي نكشيد رسول اكرم صلي الله عليه و آله در معيت اصحاب خود از منزل خارج شد . وقتي حسين عليه السلام را ديد، دست هاي خود را باز كرد و از اصحاب جدا شد، به طرف فرزند رفت تا او را بگيرد . كودك خنده كنان اين طرف و آن طرف مي گريخت و رسول اكرم صلي الله عليه و آله نيز خندان از پي او بود . بچه را گرفت، دستي زير چانه كودك و دست ديگر پشت گردن او گذارد، لب به لبش نهاد و او را بوسيد (11) .
رهبر عالي قدر اسلام در حضور مردم با فرزندش چنين رفتار مي كند تا علاوه بر انجام وظيفه، مردم را در تربيت فرزندان به شاد كردن كودكان و بازي با آنان بيشتر متوجه فرمايد .
1 -مستدرک ج2ص69 2-منبا پیشین 3- وسائل الشیعه ج5ص126 4-مکارم الاخلاق ص113 5-بحار ج23ص113 6- مستدرک ج2ص626 7- وسائل الشیعه ج5ص126 8-همان 9-مستدرک ج2ص626 10-مکارم الاخلاق ص114 11-مستدرک ج2ص626
دل را ز بي خودي سر از خود رميدن است
جان را هواي از قفس تن پريدن است
از بيم مرگ نيست كه سر داده ام فغان
بانگ جرس به شوق به منزل رسيدن است
دستم نمي رسد كه دل از سينه بر كنم
باري علاج شوق گريبان دريدن است
شامم سيه تر است زگيسوي سركشت
خورشيد من برآي كه وقت دميدن است
بوي تو اي خلاصه گلزار زندگي
مرغ نگه در آرزوي پر كشيدن است
بگرفت آب و رنگ زفيض حضور تو
هر گل در اين چمن كه سزاوار ديدن است
با اهل درد شرح غم خود نمي كنم
تقدير غصه دل من ناشنيدن است
آن را كه لب به دام هرس گشت آشنا
روزي «امين » سزا لب حسرت گزيدن است
شعر از: مقام معظم رهبري حضرت آيت الله العظمي خامنه اي مدظله العالي
طبيعت با بهار طراوت مي يابد و معنويت با بهار رمضان اوج مي گيرد. بهار طبيعت با نوروز آغاز مي شود و بهار معنويت با ماه رمضان. سردي طبيعت با شكوفه هاي بهاري و سرود بلبلان رخت بر مي بندد و يخهاي عصيان و نافرماني، با زمزمه هاي نيمه شب رمضان و ترنم دعاي رمضانيان آب مي شود. در رمضان است كه مي توان هفت شهر عشق را پيمود و ديو نفس را بر زمين افكند و در عيد فطر پيروزي فطرت بر شهوت را، جشن گرفت. اگر گردش زمين دور خورشيد، آغازگر سال شمسي است واگر تكاپوي ماه بر گرد زمين، نويد بخش سال قمري؛ حركت سالك عاشق در رمضان المبارك در مدار توحيد، طلايه دار سال معنوي است و پيروزي قلب سليم بر شهوت بدخيم، نوروز آن. رضاي آل محمد عليهم السلام را سخني شنيدني است:«اِنَّما جُعِلَ يَوْمُ الْفِطْرِ الْعيدَ لِيَكُونَ لِلْمُسْلِمينَ مُجْتَمَعا يَجْتَمِعُونَ فيهِ وَ يُبْرِزُونَ لِلّهِ عَزَّ وَجَلَّ فَيُمَجِّدُونَهُ عَلي ما مَنَّ عَلَيْهِمْ فَيَكُونُ يَوْمَ عيدٍ وَ يَوْمَ اِجْتِماعٍ وَ يَوْمَ فِطْرٍ وَ يَوْمَ زَكاةٍ وَ يَوْمَ رَغْبَةٍ وَ يَوْمَ تَضَرُّعٍ. وَ لأَِنَّهُ اَوَّلُ يَوْمٍ مِنَ السَّنَةِ يَحِلُّ فيهِ الاَْكْلُ وَالشُّرْبُ لاَِنَّ اَوَّلَ شُهُورِ السَّنَةِ عِنْدَ اَهْلِ الْحَقِّ شَهْرُ رَمَضانَ فَأَحَبَّ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ اَنْ يَكْونَ لَهُمْ في ذلِكَ مَجْمَعٌ يَحْمِدُونَهُ فيهِ وَ يُقَدِّسُونَهُ؛(1) همانا روز فطر، عيد قرار داده شده تا براي مسلمانان روز اجتماعي باشد كه در آن روز گرد هم آيند و [عشق و محبت خود] به خداوند را ابراز كنند و به خاطر منّتي كه بر آنان نهاده است، او را ستايش كنند، پس روز عيد و روز گردهم آيي و روز افطار، روز زكات، روز گرايش به يكديگر و روز تضرّع [به پيشگاه حق تعالي] است، [و نيز روز فطر، روز عيد قرار داده شده] به دليل آنكه روز فطر اولين روز سال است كه خوردن و آشاميدن در آن جايز شمرده شده است، چرا كه نزد اهل حق اولين ماه سال، ماه رمضان است و خداوند دوست دارد در روز عيد فطر، مسلمانان اجتماع كنند و با يكديگر به ستايش و تقديس او بپردازند.» در صبحدم اين عيد آسماني است كه هاتفي ملكوتي، پيروزمندان ميدان جهاد اكبر را به دريافت پاداششان فرا مي خواند، پاداشي فراتر از پاداشهاي خاكي و غيرقابل مقايسه با هداياي پادشاهان زميني.
امام باقر عليه السلام ازپيامبر اكرم صلي الله عليه و آله روايت كردند: «اِذا كانَ أَوَّلُ يَوْمٍ مِنْ شَوّال نادي مُنادٍ: اَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ أَغْدُوا اِلي جَوائِزِكُمْ. ثُمَّ يا جابِرُ جَوائِزُ اللّهِ لَيْسَتْ كَجَوائِزِ هؤُلاءِ الْمُلُوكِ. ثُمَّ قالَ: هُوَ يَوْمُ الْجَوائِزِ؛(2) هنگاهي كه روز اول ماه شوال فرا مي رسد، منادي ندا مي دهد: هان اي مؤمنان! براي دريافت جوايزتان صبح زود بشتابيد. اي جابر، جوايز خداوند همانند جوايز پادشاهان نيست. سپس فرمود: روز اول شوال، روز جوايز است.» فاتحان و مدال آوران جهاد اكبر را شايسته نيست كه از پس اين پيروزي بزرگ، در گرداب معصيت و نافرماني در غلطند و ديگر بار اسير نفس فرومايه شوند و عزت خدايي را با ذلّت شيطاني معاوضه كنند.
اميرمؤمنان علي عليه السلام در خطبه هاي عيد فطر، مردم را به دوري از معصيت در ابعاد مختلف فردي، اجتماعي، اقتصادي، و… دعوت مي فرمايد. امام علي عليه السلام در عيد فطر خطبه خواند تا آنجا كه فرمود: «اَطيعُوا اللّه َ فيما نَهاكُمْ عَنْهُ مِنْ قَذْفِ الْمُحْصَنَةِ وَ اِتْيانِ الْفاحِشَةِ وَ شُرْبِ الْخَمْرِ وَ بَخْسِ الْمِكْيالِ وَ شَهادَةِ الزُّوْرِ وَ الْفِرارِ مِنَ الزَّحْفِ؛(3) فرمان خداوند را در خودداري از كارهايي كه شما را از آن برحذر داشته است، عمل كنيد [كه از آن جمله است:] نسبت ناروا به زنان عفيف، شهوتراني حرام، شراب خواري، كم فروشي، شهادت ناحق و فرار از جهاد.»
از همين رو است كه پاكان و سالكان را در تعظيم اين عيد عظيم آدابي است و در تحكيم شعائر آن احكامي.
به برخي از آداب اين عيد سعيد اشاره مي شود.
1. احياء شب عيدامام صادق عليه السلام به نقل از پدر بزرگوارش فرمود: «كانَ عَلِيُّ ابْنُ الْحُسَيْنِ عليهماالسلام يُحْيي لَيْلَةَ عَيْدِ الْفِطْرِ بِالصَّلاةِ حَتّي يُصْبِحَ وَ يَبيتُ لَيْلَةَ الْفِطْرِ فِي الْمَسْجِدِ؛(4) امام سجاد عليه السلام ، شب عيد فطر را با نماز به صبح مي آورد و در مسجد به شب زنده داري مي پرداخت.»
2. زيارت امام حسين عليه السلام سيد ابن طاووس در اقبال الاعمال از جمله آداب شب عيد فطر را، زيارت امام حسين عليه السلام معرفي مي كند.
3. غسل شب و روز عيداز جمله آداب شب و روز عيد فطر، غسل است. وقت غسل شب عيد، از اول مغرب تا اذان صبح است؛ گرچه انجام آن در ابتداي شب بهتر است. و وقت غسل روز عيد، از اذان صبح تا غروب آفتاب است؛ گرچه بهتر است آن را پيش از نماز عيد به جا آورد و اگر از ظهر تا غروب بجا آورد، احتياط واجب آن است كه به قصدرجاءانجامدهد.(5)
. 4.پرداخت زكات فطره همچنان كه تمام بودن نماز به صلوات بر پيامبر و آل اوست و بدون صلوات نماز ناتمام است، تمام بودن روزه نيز به پرداخت زكات فطره است. قال ابوعبداللّه عليه السلام : «اِنَّ مِنْ تَمامِ الصَّوْمِ اِعْطاءُ الزَّكاةِ ـ يَعْنِي الْفِطْرَةَ ـ كَما اَنَّ الصَّلاةَ عَلَي النَّبِيِّ صلي الله عليه و آله تَمامُ الصَّلاةِ، لاَِنَّهُ مَنْ صامَ وَ لَمْ يُوَدِّ الزَّكاةَ فَلا صَوْمَ لَهُ اِذا تَرَكَها مُتَعَمِّدا؛(6)
امام صادق عليه السلام فرمودند: از جمله كارهايي كه موجب كامل شدن روزه است، پرداخت زكات فطره است، همچنان كه صلوات بر پيامبر صلي الله عليه و آله ، موجب كامل شدن نماز مي شود. اگر كسي روزه بدارد ولي زكات فطره را از روي عمد پرداخت نكند، در واقع روزه نداشته است [و روزه اش مقبول نيست.]» زكات فطره، علاوه بر آنكه باعث تمام بودن روزه است، نقصان زكات مال را نيز جبران مي كند. امام علي عليه السلام فرمود: «مَنْ اَدّي زَكاةَ الْفِطْرَةِ اَتَمَّ اللّهُ بِها ما نَقَصَ مِنْ زَكاةِ مالِهِ؛(7) كسي كه زكات فطره پرداخت كند، خداوند به وسيله آن، نقصان در [پرداخت] زكات مالش را جبران مي كند.»
5. تكبير خداوند به پاس امداد الهي و ياري رساندن او در پيروزي بر ديو نفس و برخورداري از نعمت هدايت و سرمايه معنويت، بايد ولي نعمت را بزرگ داشت و او را تكبير گفت.بعد از نماز مغرب و عشاي شب عيد، پس از نماز صبح و ظهر و عصر روز عيد و نيز پس از نماز عيد فطر مستحب است چنين تكبير بگويند: «اللّه اكبر، اللّه اكبر، لا اله الا اللّه واللّه اكبر، اللّه اكبر وللّه الحمد، اللّه اكبر علي ما هدانا.»(8)
6. كراهت روزه تا سه روز پس از عيد فطر
در برخي روايات توصيه شده است كه تا سه روز پس از عيد فطر، از روزه گرفتن خودداري شود. امام صادق عليه السلام فرمودند: «لا صِيامَ بَعْدَ الاَْضْحي ثَلاثَةَ اَيّامٍ وَلا بَعْدَ الْفِطْرِ ثَلاثَةَ اَيّامٍ اِنَّها اَيّامُ اَكْلٍ وَ شُرْبٍ؛(9) تا سه روز پس از عيد قربان و عيد فطر، روزه داشتن روا نيست. اين روزها، روزهاي خوردن و آشاميدن است.
پي نوشت ها:1. شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج1، ص522. 2. يعقوب كليني، كافي، ج4، ص168. 3. حر عاملي، وسائل الشيعه (آل البيت)، ج15، ص344. 4. حر عاملي، وسائل الشيعه، (آل البيت)، ج8، ص87. 5. رساله امام خميني رحمه الله ، مسئله 644. 6 6. سيد ابن طاووس، اقبال الاعمال، ج1، ص466؛ شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج2، ص119. 7. شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج2، ص119. 8. رساله امام خميني رحمه الله ، مسئله 1526. . حر عاملي، وسايل الشيعه، (آل البيت)، ج10، ص519
روز بيست و هفتم: درك ليلة القدر
فضيلت هاي شب قدر
1 - عظمت فوق العاده: «و ما ادرك ما ليلة القدر» ; «چه چيزي مي تواند تو را به عظمت اين شب آگاهت كند.»
2 - شب نزول قرآن: «انا انزلناه في ليلة القدر» ; «ما قرآن را در شب قدر نازل كريم.»
3 - شب نزول ملائك و روح: «تنزل الملائكة والروح فيها باذن ربهم من كل امر» ; «فرشتگان و روح در اين شب به اذن خدا از هر فرمان (دستور الهي) نازل مي شوند.»
4 - بهتر از هزار ماه: «ليلة القدر خير من الف شهر» ; «شب قدر از هزار ماه بهتر است.»
5 - شب رحمت و امنيت: «سلام هي حتي مطلع الفجر» ; «شب رحمت و سلامت است تا صبحگاهان.»
6 - شب خجسته: «انا انزلناه في ليلة مباركة » ; «قرآن را در آن شب مبارك نازل كرديم.»
7 - شب تقدير: «فيها يفرق كل امر حكيم » ; «در آن شب هر امري با حكمت تعيين مي شود.»
رجبعلي خياط مي گويد: «در ايّام جواني دختري رعنا و زيبا از بستگان، دلباخته مَنْ شد و سرانجام در خانه اي خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: «رجبعلي! خدا مي تواند تو را خيلي امتحان كند، بيا يك بار تو خدا را امتحان كن! و از اين حرام آماده و لذّت بخش به خاطر خدا صرف نظر كن. سپس به خداوند عرضه داشتم: «خدايا! من اين گناه را براي تو ترك مي كنم، تو هم مرا براي خودت تربيت كن!»
خوشحالي روزه داران
امام صادق عليه السلام فرمود: « لِلصَّائِمِ فَرْحَتانِ فَرحةٌ عِندَ إِفطارِهِ وَ فَرحَةٌ عِندَ لِقاءِ رَبِّهِ؛[1] براي روزه دار دو نوع شادي است: اول هنگام افطار و دوم زماني که با پروردگارش ملاقات مي کند.»
رسول خدا صلي الله عليه و آله در گفتاري بشارت آميز مي فرمايد: «شعبان ماه من است و رمضان ماه خدا، هر کس در ماه من روزه بگيرد، من روز قيامت او را شفيع خواهم بود و هر کس ماه خدا را روز بگيرد، خداوند متعال در وحشت قبر با او مأنوس خواهد بود. او از قبر خود در روز قيامت با چهره اي درخشان محشور مي شود و نامة اعمالش را به دست راست مي گيرد و در درگاه الهي حضور مي يابد. خداوند به او مي فرمايد: اي بندة من! از حقوق خودم که ترک کرده بودي، گذشتم و اما حقوق آفريدگانم که در مورد آنان قصور کرده اي ، من جبران مي کنم و آنان را راضي مي کنم.»[2]
[1] . فضائل الاشهر الثلاثة، ص 120. [2] . همان، ص 125
چه رمضانها که بی تو سپری می شود،چه عمرها که بی تو به پایان می رسندوچه دلتنگیم ما که همچنان در اول سطر تو مانده ایم. چگونه آرام بنشینم که دریاها از شوق ظهور تو متلاطم اند.وقله ها درجستجویت به آسمان سرگذاشته اند. آتش، مشق عشق تورامی نویسد وباران همچنان به هوای تومی بارد که پشت ابرها نشسته ای وتماشا می کنی این همه سرگردانی را.
می ترسم آقا!از دستان کوتاهم که به میوه استجابت نمی رسند.می ترسم از پایان بی تو.ای طلوع بی پایان! برایمان دعاکن مولا،برایمان دعا کن جمعه هایمان را با یاد تو آغاز وبه پایان برسانیم ،دعایمان کن رمضان امسال را با دستی پر از میوه های مهمانی خدا به پایان برسانیم. برمازودتربتاب.
آية اللّه جوادي آملي از استاد خود محمّدتقي آملي نقل مي كند: كه شبي در خواب ديدم دشمن به من حمله كرده و من دست او را گاز گرفتم و از شدّت درد بيدار شدم. ديدم دستم در دهان خودم قرار دارد. فهميدم كه من دشمن خودم هستم. بار ديگر خواب ديدم و با او درگير شدم و دست بردم كه چشم او را بكنم؛ ولي از شدّت درد بيدار شدم. ديدم كه دستم در چشم خودم است. فهميدم كه “اَعْدي عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الّتِي بَيْنَ جَنْبَيك؛(1) دشمن ترين دشمنت، [هواي ]نفس تو است كه بين دو پهلويت قرار دارد. [كنايه از قلب…]”
1-منتخب میزان الحکمه ج1ص538
روز سوم: پناه به خدا از جهالت
برخي از نتايج جهل
1 - انحراف عقيدتي: «يظنون بالله غير الحق ظن الجاهلية » (1) ; «به خداوند گمان ناروا مي برند، گمان جاهليت.»
2 - خودبزرگ بيني
3 - خود محوري
4 - تخطئه ديگران
5 - گمراه دانستن ديگران
6 - انكار و تكذيب
7 - لجاجت
8 - خودپسندي
قال علي عليه السلام: «ان الجاهل من عد نفسه بما جهل من معرفة العلم عالما و برايه مكتفيا و لمن خالفه مخطيا و لمن لم يعرف من الامور مضللا و اذا ورد عليه من الامر ما لا يعرفه انكره و كذبه و كان للحق منكرا و في اللجاجة متجريا و عن طلب العلم متكبرا; (2) نادان كسي است كه خود را نسبت به نادانسته هايش دانا شمارد و نظر خود را كافي بداند، هر كس با وي مخالفت كند او را در اشتباه پندارد و ناآگاهان را گمراه كند، هرچه را نداند انكار و تكذيب كند، حقيقت را انكار نموده و در لجاجت جري باشد و در طلب دانش، خودپسندي كند.»
پند گفتن با جهول خوابناك تخم افكندن بود بر شوره خاك
چاك حمق و جهل نپذيرد رفو تخم حكمت كم دهش اي نيكخو
زانكه جاهل جهل را بنده بود هر چه پندش مي دهي او نشنود
1-ال عمران154 2-بحارالانوار ج77ص203
بیانی از مادر شهید کاظمی:
یک شب وقتی ناصر مهمانم بود،صحبت از شهادتش به میان آمد.باهم راحت بودیم واین حرفها اذیتم نمی کرد.به اوگفتم:"باید قول بدهی که اگر شهید شدی،درسرازیری قبر بهم چشمک بزنی."گفت :"قول می دهم؛قول مردونه.”
شهید که شد وقتی داشتندتوی قبر می گذاشتنش ،به زحمت خودم را بالای سرش رساندم وگفتم:"ناصر!مادرجان!قولت که یادت نرفته عزیز مادر!"خدا میداند که همان لحظه چشمانش یک بار باز وبسته شد.همه شاهد این ماجرا بودند وصدای صلوات وتکبیر،قطعه 24راپر کرد .
عباداتي كه شيخ، از سن بلوغ تا آخر عمر، به آنها ادامه مي داد، گذشته از فرائض و نوافل شبانه روزي و ادعيّه و تعقيبات، عبارت بوده اند از: قرائت يك جزء قرآن، نماز حضرت جعفر طيّار، زيارت جامعه و عاشورا در هر روز. (1)
ما برای رسیدن به کمال وکنده شدن از مادیات ورسیدن به لقاءالله وورود به ماه رمضان چه می کنیم ویا کرده ایم!
1-زندگی وشخصیت شیخ انصاری ص90
ملّا صالح مازندراني رحمه الله علیه از علماي بنام و معروف فرمودند: “من در پيشگاه خداوند بر طلاب حجت هستم، زيرا احدي از من فقيرتر نبود؛ به طوري كه زماني قدرت تهيه چراغ براي مطالعه نداشتم و در حافظه و استعداد، كسي فراموش كارتر از من نبود. هر زماني كه از منزل خارج مي شدم، در موقع برگشتن خانه ام را گم مي كردم و اسامي فرزندانم را فراموش مي كردم و در سن 30 سالگي شروع به تعليم (تعلّم) حرف تهجي نمودم؛ ولي با پشتكار و همت زياد خداوند بر من منّت نهاد و تحصيل علم نمودم .
مجله نامه جامعه ش29
ماه مبارك رجب، ماهِ نزول رحمت الهي(1) و ماهِ مولودِ(2) كعبه است.
ابن عباس مي گويد: «هرگاه ماه رجب فرا مي رسيد، رسول الله صلي الله عليه و آله ، به مسلمانان دستور گِردهمآيي مي داد و عظمت اين ماه را به آنان، تذكّر مي داد.»(3)
معني رجب
عن ابي الحسن عليه السلام قال:
«رجب نهر في الجنّة اشد بياضا مِن اللّبن واحلي مِنَ العسل، مَن صام يوما مِن رجبٍ سقاه اللّه عزّوجلّ مِن ذلك النّهر؛
رجب، نهري است در بهشت، [آب آن [سفيدتر از شير و شيرين تر از عسل است، كسي كه يك روز از ماه رجب را روزه بگيرد، خداي عزّوجلّ از آن نهر به او مي آشاماند.»(4)
برنامه هاي ويژه ي اين ماهِ عزيز به شرح ذيل است:
1 ـ روزه
امام صادق عليه السلام فرموده است: «وقتي كه حضرت نوح عليه السلام سوار بر كشتي شد، اوّلين روز از ماهِ رجب بود، به همراهانش دستور داد كه اين روز را روزه بگيرند و سپس فرمود:, روزه ي اين روز تا سال آينده، روزه گير را از آتش دور مي كند و فردي كه هفت روز از اين ماه را روزه بگيرد درهاي عذاب به روي او بسته مي شود.»(5)
و پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله درباره ي روزه ي اين ماه فرموده است:
«آن كه يك روز اين ماه را روزه بدارد، از ناراحتي قيامت ايمن خواهد بود.»(6)
علامه ي مجلسي در مورد ثواب روزه ي ايام ماه رجب و به تعدادِ روزهايي(7) كه مؤمنين در اين ماه روزه مي گيرند، ثمراتِ قابل توجّهي را برشمرده است كه بيان آن ها مفصل است.
أيْنَ الرجبيّون؟
در خصوص روزه داري در اين ماه از ناحيه ي ائمه ي اطهار عليهم السلام تأكيد بسيار شده است و ثواب دنيوي و اخروي براي صائمين در اين ماه بر شمرده اند، از جمله امام صادق عليه السلام فرموده است:
«اذا كان يوم القيامة نادي مناد من بطنان العرش أَيْنَ الرَّجَبيُّون؟ فيقوم اناس يُضي ء وجوههم لأهل الجمع علي رؤوسهم تيجان الملك و ذكر ثوابا جزيلاً الي أن قال:,هذا لمن صام مِن رجب شيئا ولو يوما من اوّله او وسطه او آخره؛ روز قيامت منادي از بطن عرش صدا مي زند: كجايند رجبيّون؟ [در اين هنگام[ عدّه اي از ميان مردم بر مي خيزند و اين در حالي است كه از چهره ي آن ها نور مي درخشد و [خداوند] بر سر آنان تاج ملائكه را نهاده است. و [امام صادق عليه السلام [ ثواب زيادي را ذكر كرد تا آنجا كه فرمود:, اين مزد كساني است كه ماه رجب روزه گرفته اند ولو يك روز از اوّل، وسط و يا آخر آن.»،(8)
2 ـ صدقه
صدقه دادن به مساكين به اندازه ي يك مُدْ طعام توسط كساني كه وسعت مالي دارند، كساني كه توانايي مالي ندارند هر مقدار از تسبيحات و اذكار را مي توانند بخوانند.(9)
3 ـ خواندن اين دعا كه حضرت امام صادق عليه السلام به معلي بن خنيس تعليم داد كه بعد از نماز صبح و عشا بخواند:
«يا من ارجوه لكلّ خير و امَن سخطه عند كل شرّ، يامن يعطي الكثير بالقليل، يا من يعطي من سأله، يا من يعطي من لم يسئله و من لم يعرفه تحنّنا منه و رحمة اعطني بمسئلتي ايّاك جميع خيرالدّنيا و جميع خير الآخرة واصرف عنّي بمسئلتي ايّاك جميع شرّ الدّنيا و شرّ الآخرة فانّه غير منقوص ما اعطيت و زدني من فضلك يا كريم يا ذاالجلال و الاكرام، يا ذاالنعماء والجود، يا ذالمنّ و الطَّول، حرّم شيبتي علي النّار.»(10)
4 ـ زيارت ثامن الحجج حضرت علي بن موسي الرضا عليهماالسلام (11)
5 ـ انجام حج عمره(12)
6 ـ خواندن دعاي مخصوص اين ماه، هر روز(13)
7 ـ تكرار اين اذكار در اين ماه:
يك هزار بار «لا اله الاّ اللّه»، يك صد بار «استغفراللّه الذي لا اله الاّ هو وحده لاشريك له و اتوب اليه»، يك هزار مرتبه «استغفراللّه ذالجلال والاكرام من جميع الذّنوب و الاثام.»(14)
8 ـ نماز
در هر شب ماه رجب، دو ركعت نماز بدين ترتيب خوانده شود:
الف ـ در هر ركعت بعد از حمد، سه مرتبه سوره ي كافرون و يك مرتبه سوره ي اخلاص.
ب ـ پس از نماز اين دعا خوانده شود:
«لا اله الاّ اللّه وحده لاشريك له، لهُ الملك و له الحمد، يحيي و يميت و هو حيّ لايموت بيده الخير و هو علي كل شي ءٍ قدير و اليه المصير ولاحول ولا قوّة الاّ باللّه العلي العظيم. اللّهمّ صلّ علي محمد النبيّ الاُميّ و اله.» و سپس حاجت خود را از خداي سبحان طلب كند.»(15)
9 ـ عمل ليلة الرغائب
«اولين شب جمعه ي ماه مبارك رجب (ليلة الرَغائب) ناميده شده است كه فضائل بسياري براي اين شب برشمرده اند و دستور مخصوص اين عمل، چنين است:
روز پنجشنبه را روزه بگيرد. بين نماز مغرب و عشا دوازده ركعت نماز دو ركعتي بدين ترتيب بخواند:
الف ـ در هر ركعت بعد از حمد، سه مرتبه سوره ي قدر و دوازده مرتبه سوره ي اخلاص
ب ـ بعد از هر نماز بگويد: «اللّهم صلّ علي محمد النبّي الاُمّي و علي آله»
ج ـ آن گاه سجده كند و 70 مرتبه بگويد: «سبّوحٌ، قُدّوسٌ، رب الملائكة والرّوح» سپس از سجده برخيزد و بگويد: «ربّ اغفر وارحم و تجاوز عمّا تعلم انّك انت العلي العظيم»
د ـ بار ديگر به سجده رود و 70 بار بگويد: «سبّوح، قدّوس، ربُّ الملائكة والروح» و در پايان حوائج خود را درخواست كند.»(16)
شب اول ماه:
شب ولادت با سعادت ششمين اختر آسمان ولايت و امامت حضرت امام محمد باقر عليه السلام در سال 57 ه . ق.
1 ـ غسل(17)
2 ـ احيا(18)
3 ـ بعد از عشا دو ركعت نماز به ترتيب زير خوانده شود:
الف ـ در ركعت اول بعد از حمد، يك مرتبه سوره ي انشراح و سه بار سوره ي اخلاص
ب ـ در ركعت دوم بعد از حمد، سوره هاي انشراح، اخلاص، فلق و ناس
ج ـ پس از نماز 30 مرتبه «لا اله الاّ اللّه و 30 مرتبه صلوات»(19)
4 ـ زيارت امام حسين عليه السلام (20)
5 ـ دعاي امام جواد عليه السلام (21)
اعمال روزهاي ماه مبارك رجب
روز اولِ ماه
1 ـ غسل(22)
2 ـ روزه(23)
3 ـ زيارت امام حسين عليه السلام (24)
4 ـ زيارت امام رضا عليه السلام (25)
5 ـ نماز حضرت سلمان
اين نماز ده ركعت است كه به صورت پنج نماز دو ركعتي بشرح زير خوانده مي شود:
الف ـ در هر ركعت بعد از حمد، يك بار سوره ي اخلاص (قل هوالله احد) و سه بار سوره ي كافرون
ب ـ بعد از هر ركعت، دست ها را بلند كند و اين دعا را بخواند:
«لا اله الاّ اللّه وحده لاشريك له، له الملك و لهُ الحمد، يحيي و يميت و هو حي لايموت بيده الخير و هو علي كلّ شي ءٍ قدير.»
ج: سپس بگويد: «اَللّهُمَّ لا مانِعَ لِما اَعْطَيْتَ وَ لا مُعْطِيَ لِما مَنَعْتَ وَ لا يَنْفَعُ ذَالجِدِّ مِنْكَ الجِدُّ.»(26)
روز سوم ماه
شهادت امام هادي عليه السلام در سال 254 ه.ق.(27)
روزه دهم ماه
الف ـ ولادت امام جواد عليه السلام در سال 195 ه . ق.(28)
ب ـ وفات عباس بن عبدالمطلب، در سال 32 ه . ق.(29)
روز سيزدهم ماه
ولادت با سعادت اميرالمؤمنين حضرت علي عليه السلام در سال 23 ه . ق مطابق با سال 30 عام الفيل. اعمال ويژه ي شب و روز سيزدهم رجب چنين است:
در شب سيزدهم دو ركعت نماز كه در هر ركعت بعد از حمد، سوره ي يس، ملك و اخلاص خوانده شود(30) مستحب است.
اعمال ويژه ي روز سيزدهم عبارتند از:
1 ـ روزه(31)
2 ـ اعمال ام داوود(32)
روز چهاردهم ماه
اعمال مخصوص اين روز به شرح ذيل است:
در شب چهاردهم چهار ركعت نماز دو ركعتي (مثلِ دستورِ شب سيزدهم)(33) خوانده مي شود. در روز آن، روزه وارد شده است.(34)
روز پانزدهم ماه
وفات حضرت زينب كبري عليهاالسلام در سال 62 ه.ق.
دستورهاي ويژه ي شب و روز پانزدهم ماه:
شب:
1 ـ غسل(35)
2 ـ احيا(36)
3 ـ شش ركعت نماز به صورت نماز دو ركعتي و مطابق دستور نماز شب سيزدهم.(37)
4 ـ زيارت امام حسين عليه السلام (38)
روز:
1 ـ غسل(39)
2 ـ روزه(40)
3 ـ نماز حضرت سلمان (مطابق دستور روز اول ماه رجب)(41)
4 ـ زيارت امام حسين عليه السلام .
از هشتمين امام معصوم عليه السلام سؤال شد: چه زماني زيارت امام حسين عليه السلام فضيلت بيشتري دارد؟ فرمود: «نيمه ي رجب و نيمه ي شبعان.»(42)
روز بيست و چهارم ماه
فتح خيبر، در سال 7 ه . ق.(43)
روز بيست و پنجم ماه
شهادت امام موسي كاظم عليه السلام در سال 183 ه . ق. و در سن 55 سالگي در بغداد(44)
روز بيست و ششم ماه
وفات ابوطالب پدر مولاي متّقيان حضرت علي عليه السلام در سال سوم قبل از هجرت(45)
روز بيست و هفتم ماه
بعثت حضرت ختمي مرتبت، محمد مصطفي صلي الله عليه و آله در سال سيزدهم ه . ق. اعمال مخصوص شب و روز آن چنين است:
شب:
1 ـ غسل(46)
2 ـ زيارت حضرت علي عليه السلام (47)
3 ـ دعاي مخصوص اين شب(48)
4 ـ دوازده ركعت نماز به صورت شش نماز دو ركعتي خوانده شود و سپس:
الف ـ بعد از نمازها، 7 مرتبه سوره هاي حمد، ناس، اخلاص، كافرون، قدر و آية الكرسي خوانده شود
ب ـ آنگاه اين دعا تلاوت شود:
«الحمد لله الّذي لم يتخذ ولدا ولم يكن له شريك في الملك و لم يكن لهُ و ليٌّ من الذُّلِ و كبّرهُ تكبيرا. اللّهم انّي اسئلكَ بمعاقدِ عزّك، علي اركان عرشك و منتهي الرحمةِ مِن كتابِك و باسمك الاعظم الاعظم و ذكرك الاعلي الاعلي الاعلي و بكلماتك التّامات ان تُصلّي علي محمد و آله و ان تفعل بي ما اَنت اهله»(49)
روز
1 ـ غسل
2 ـ روزه: از حضرت علي بن موسي الرضا عليهماالسلام روايت شده است كه: ثواب روزه ي اين روز برابر است با هفتاد سال روزه گرفتن.(50)
3 ـ ذكر صلوات(51)
4 ـ زيارت حضرت رسول و حضرت علي عليه السلام (52)
روز سي ام ماه
اعمالِ مخصوصِ آخرِ ماهِ رجب به اين شرح است:
1 ـ غسل(53)
2 ـ روزه(54)
3 ـ نماز حضرت سلمان(55)
پي نوشت ها:
1 ـ بحار الانوار، ج 97، ص 26.
2 ـ وسائل الشيعه، ج 7، ص 47، حديث 33.
3 ـ بحار الانوار، ج 97، ص 47، حديث 33.
4 ـ ثواب الاعمال، ص 47؛ بحار الانوار، ج 97، ص 36.
5 ـ وسائل الشيعه، ج 7، ص 348، حديث 1.
6 ـ بحار الانوار، ج 97، ص 47، حديث 33.
7 ـ همان، ص 26 تا 31.
8 ـ وسائل الشيعه، ج 7، ص 355، چاپ اسلاميه؛ بحارالانوار، ج 97، ص 41 با همين مضمون.
9 ـ بحارالانوار، ج 97، ص 42، ح 29.
10 ـ همان، ج 98، ص 390.
11 ـ مفاتيح الجنان، انتشارات حافظ تهران، ص 139.
12 ـ همان، 139.
13 ـ بحار الانوار، ج 98، ص 389.
14 ـ همان، ج 97، ص 53.
15 ـ مفاتيح الجنان، ص 138.
16 ـ بحارالانوار، ج 98، ص 396، ح 2.
17 ـ مفاتيح الجنان، ص 40.
18 ـ المراقبات، ص 41.
19 ـ بحار الانوار، ج 98، ص 379.
20 ـ مفاتيح الجنان، ص 140.
21 ـ همان، ص 140.
22 ـ عروة الوثقي، ج 1، ص 461.
23 ـ بحار الانوار، ج 97، ص 33.
24 ـ كامل الزيارات، ص 182، ح 2.
25 ـ مفاتيح الجنان، ص 250.
26 ـ المراقبات، ص 46.
27 ـ تقويم عبادي، ص 66.
28 ـ همان، ص 67.
29 ـ همان، ص 67.
30 ـ مفاتيح الجنان، ص 142.
31 ـ بحارالانوار، ج 97، ص 50، حديث 3.
32 ـ همان، ج 98، ص 399؛ مفاتيح، ص 144.
33 ـ مفاتيح الجنان، ص 142.
34 ـ بحارالانوار، ج 97، ص 50، ح 3.
35 ـ همان، ج 97، ص 46.
36 ـ مفاتيح الجنان، ص 142.
37 ـ همان.
38 ـ همان.
39 ـ همان.
40 ـ بحارالانوار، ج 97، ص 50، ح 3.
41 ـ مفاتيح، ص 142.
42 ـ كامل الزيارات، ص 182، ح 1.
43 ـ تقويم عبادي، ص 70.
44 ـ منتهي الآمال، ج 2، ص 214.
45 ـ تقويم عبادي، ص 70.
46 ـ عروة الوثقي، ج 1، ص 461.
47 ـ مفاتيح الجنان، ص 148.
48 ـ همان، ص 150.
49 ـ همان، ص 148.
50 ـ عروة الوثقي، ج 1، ص 461.
51 ـ همان، ج 2، ص 241؛ بحارالانوار، ج 97، ص 37، حديث 21.
52 ـ مفاتيح الجنان، ص 152.
53 ـ همان، ص 152.
54 ـ عروة الوثقي، ج 1، ص 461.
55 ـ مفاتيح الجنان، ص 154.
شخصي بود به نام توبة ابن صمّة. نقل شده كه او نفس خود را در بيشتر اوقات شب و روز محاسبه مي كرد. پس روزي ايّام گذشته عمر خود را حساب كرد و متوجه شد كه شصت سال از عمرش گذشته است. پس ايّام آن را حساب كرد و ديد بيست و يك هزار و پانصد روز مي شود. گفت: واي بر من! آيا من مالك را به بيست و يكهزار گناه [روزي يك گناه ]ملاقات خواهم كرد؟ اين را بگفت و بي هوش افتاد و در همان حال بي هوشي وفات كرد.
منازل الاخره شیخ عباس قمی(ره)ص94
زان لب لعل كه رشك شكر است خواهد آنكس كه ز اهل بصر است
عاشق و واله و شيداي تو شد هر كسي عارف و صاحب نظر است
هر كسي محنت هجران ديده است از دل خسته من با خبر است
بي تو گر عمر ابد بخشندم همه آن ضرر اندر ضرر است
هر كه را ياد تو از ياد برفت روزگارش خطر اندر خطر است
زانچه گل در چمن حسن بود گل نرگس ز همه خوبتر است
كي برون آيي از اين پرده غيب شام هجران تو را كي سحر است
(لطفي صافيت) اي معدن لطف از غم هجر تو خونين جگر است
سروه حضرت آيت الله العظمي صافي گلپايگاني مدظله
فاطمه(سلام الله علیها) به حضرت علی (علیه السلام) فرمود: بدان اي اباالحسن! خداوند نور مرا خلق كرد در حالي كه او را تسبيح مي گفت و اين نور را به درختي از درختان بهشت سپرد و اين درخت بر اثر نور من نورافشاني مي كرد تا اين كه پدرم در وقت معراج، وارد بهشت شد، خداوند همان وقت بر دل پدرم انداخت تا ميوه اي از همان درخت بچيند و تناول كند، سپس اين نور را به مادرم سپرد كه مرا به دنيا آورد و من از همان نور مي باشم … .
میلاد نور برعموم رهروانش مبارکباد.
امام علي عليه السلام فرمود:
«فَاعْتَبِرُوا بِحَالِ وَلَدِ إِسْمَاعِيلَ وَبَنِي إِسْحَاقَ وَبَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ. فَمَا أَشَدَّ اعْتِدَالَ الاْءَحْوَالِ، وَأَقْرَبَ اشْتِبَاهَ الاْءَمْثَالِ!
تَأَمَّلُوا أَمْرَهُمْ فِي حَال تَشَتُّتِهِمْ وَتَفَرُّقِهِمْ، لَيَالِيَ كَانَتِ الاْءَكَاسِرَةُ وَالْقَيَاصِرَةُ أَرْبَابا لَهُمْ، يَحْتَازُونَهُمْ عَنْ رِيفِ الاْآفَاقِ، وَبَحْرِ الْعِرَاقِ، وَخُضْرَةِ الدُّنْيَا، إِلَي مَنَابِتِ الشَّيْحِ، وَمَهَافِي الرِّيحِ، وَنَكَدِ الْمَعَاشِ، فَتَرَكُوهُمْ عَالَةً مَسَاكِينَ إِخْوَانَ دَبَرٍ وَوَبَرٍ، أَذَلَّ الاْءُمَمِ دَارا، وَأَجْدَبَهُمْ قَرَارا، لاَ يَأْوُونَ إِلَي جَنَاحِ دَعْوَةٍ يَعْتَصِمُونَ بِهَا، وَلاَ إِلَي ظِلِّ أُلْفَةٍ يَعْتَمِدُونَ عَلَي عِزِّهَا. فَالاْءَحْوَالُ مُضْطَرِبَةٌ، وَالاْءَيْدِي مُخْتَلِفَةٌ، وَالْكَثْرَةُ مُتَفَرِّقَةٌ؛ فِي بَلاَءِ أَزْلٍ، وَأَطْبَاقِ جَهْلٍ!؛
از حالات زندگي فرزندان اسماعيل پيامبر، و فرزندان اسحاق پيامبر، فرزندان اسراييل «يعقوب» (كه درود بر آنان باد) عبرت گيريد، راستي چقدر حالات ملّت ها با هم يكسان، و در صفات و رفتارشان با يكديگر همانند است.
در احوالات آن ها روزگاري كه از هم جدا و پراكنده بودند انديشه كنيد، زماني كه پادشاهان كسري و قيصر بر آنان حكومت مي كردند، و آن ها را از سرزمين هاي آباد، از كناره هاي دجله و فرات، و از محيط هاي سرسبز و خرّم دور كردند، و به صحراهاي كم گياه، و بي آب و علف، محل وزش بادها، و سرزمين هايي كه زندگي در آنجاها مشكل بود تبعيد كردند، آنان را در مكان هاي نامناسب، مسكين و فقير، هم نشين شتران ساختند، خانه هاشان پست ترين خانه ملّت ها، و سرزمين زندگيشان خشك ترين بيابان ها بود، نه دعوت حقّي وجود داشت كه به آن روي آورند و پناهنده شوند، و نه سايه ألفتي وجود داشت كه در عزّت آن زندگي كنند، حالات آن ها دگرگون، و قدرت آن ها پراكنده، و جمعيّت انبوهشان متفرّق بود، در بلايي سخت، و در جهالتي فراگير فرو رفته بودند، دختران را زنده به گور، و بت ها را پرستش مي كردند، و قطع رابطه با خويشاوندان، و غارتگري هاي پياپي در ميانشان رواج يافته بود.»
بنابراين، ملّتي كه در حال پيمودن راه استقلال و كمال است بايد، به ارزش ها توجّه لازم داشته، و از رشد و رونق ضد ارزش ها نگران باشد، و با تمام تلاش در ريشه كن نمودن آن همّت گمارد.
زيرا كه بي تفاوت بودن نسبت به ارزش ها و ضد ارزش ها، قدم هاي آغازين سقوط است.
من لا یحضره الفقیه ج1ص152
1. احترام استاد
يكي از نزديكان امام خميني رحمه الله مي گويد: “امام رحمه الله وقتي پس از دوران طولاني دوري از وطن به قم آمدند، به قبرستان شيخان رفتند و بر سر قبر مرحوم حاج ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي رحمه الله حاضر شدند و در كنار آن نشستند. آن گاه به نشانه تواضع [و احترام به استاد] يك طرف عمّامه خويش را باز كردند و با آنكه هميشه دستمال همراه داشتند، با گوشه عمّامه خود غبار سنگ قبر استاد را زدودند و سپس به قرائت فاتحه و تلاوت قرآن پرداختند.”
2. يك شغل داشتم
مرحوم آية اللّه بروجردي به طلبه ها فرمودند: “من از اوّل تحصيل يك شغل داشتم و آن تحصيل بود تا به اينجا رسيده ام؛ اما شما چندين شغل داريد كه يكي از آنها تحصيل است و همه كارها را هم بر تحصيل مقدّم مي داريد. با اين حال به كجا خواهيد رسيد؟!”
آية اللّه اراكي گويد: “آية اللّه شيخ عبدالكريم حائري رحمه الله مي فرمود: “طلبه بايد “اعمّي مسلك” و “بي قيد و ساده” باشد. اگر بخواهد بشرط شي ء و اخص باشد و بگويد حتماً بايد غذايم، لباسم، منزلم آن چنان باشد، كارش لنگ است. بايد اعمي باشد، هر پيشامدي كه شد، نبايد درسش را رها كند.” خود حاج شيخ هم اعمّي مسلك بود. تنها پيشامدها و ناملايمات ديني به او صدمه مي زد.”
12 ويژگي از رفتار شهيد مطهري رحمه الله را كه مي تواند به عنوان دستورالعملي سازنده براي اهل ايمان و معنويت و دانش باشد :
1- هميشه با وضو بود و به اين كار توصيه مي كرد.
2 - به طبيعت علاقه شديدي داشت و گاه ساعت ها در نقاط با صفا مي نشست و فكر مي كرد.
3- هميشه نماز شب را به پا مي داشت و به اين خاطر شب ها زودتر مي خوابيد.
4 - در موقع بيان مطالب علمي آنچنان تمركز حواس داشت كه از اطراف غافل مي شد.
5- شب ها قبل از خواب 20 دقيقه قرآن مي خواند.
6- در مورد انجام فرائض ديني فرزندانش نظارت دقيق داشت.
7- به فقرا و مستمندان كمك مي كرد، به طوري كه برخي موارد آن بعد از شهادتش آشكار شد.
8- مطالب قابل توجه را در فرصت هاي مناسب و به طور منظم يادداشت مي كرد.
9- در هنگام روضه براي سيدالشهداءعليه السلام و مناجات هاي شبانه صداي گريه اش بلند مي شد.
10- او آن چنان به خداوند ايمان داشت، كه در شرايط سخت زندگي به امدادهاي غيبي چشم دوخته و از خداوند مدد مي خواست.
11 - براي پدر و مادر و اساتيد خويش احترام وصف ناپذيري قائل بود.
12- در امور عبادي، اجتماعي و سياسي از تظاهر كردن به شدت پرهيز مي كرد.
لمعاتی ازشیخ شهیدص 48.با تلخیص
حضور قلب در نماز موقعي كه در ايرانشهر در محضر آيت الله خامنه اي در تبعيد بودم، روزي عده اي از علما از قم براي ملاقات ايشان آمده بودند، وقت نماز همه براي اقامه نماز جماعت به امامت معظم له آماده شدند . همينطور كه نماز جماعت بر پا بود، ناگهان بزغاله اي وارد اتاق شد و شروع كرد به اين طرف و آن طرف پريدن و در آخر، سجاده يكي از نمازگزاران را برداشت و با خود برد . چند نفر از نمازگزاران به كلي آرامش شان به هم خورد و خنديدند كه يكي از آنها من بودم و از خنده ما ديگران نيز به غير از حضرت آيت الله خامنه اي خنديدند . ولي آقا نمازشان را بدون هيچگونه حركت اضافي به پايان رساندند . بعد از نماز از آقا پرسيدم كه شما چطور توانستيد نمازتان را ادامه دهيد؟ آقا فرمودند: در مورد چي؟ عرض كردم: به خاطر بزغاله اي كه وارد اتاق شده بود .
“آقا فرمودند: ذره اي از اين جريان را متوجه نشدم . “
حجة الاسلام والمسلمين راشد يزدي (مشهد)
. مرحوم آية اللّه العظمي بروجردي كنار مرقد مطهر آية اللّه حاج شيخ عبد الكريم حائري (واقع در مسجد بالا سر حضرت معصومه عليهاالسلام ) تدريس مي كردند.
در يكي از روزها هنگام درس، آقا متوجه شد كه يكي از شاگردان به قبر حاج شيخ عبدالكريم تكيه داده است، با تندي به او فرمود: «آقا! به قبر تكيه نكنيد! اين بزرگان براي اسلام زحمت كشيده اند، به آنها احترام بگذاريد!» آقاي بروجردي نسبت به كتب علمي و ديني، احترام بسياري قائل بودند و مي فرمودند: «در تمام عمرم در اطاقي كه كُتب حديث باشد، حتّي داراي يك حديث باشد، نخوابيده ام.»
در روايت آمده است كه: «هر چيزي را بهاري است … .» و عيد نوروز، بهار طبيعت است.
اگر ما خرافات و نقاط منفي و تارك را از چهره اين عيد بزداييم و بگذاريم هم رنگ طبيعت با صفا، باشد، در ديد مكتب نيز عيدي، عزيز و ارجمند خواهد بود.
مقام معظم رهبري در جواب سؤالي درباره عيد نوروز فرمودند: «اسلام با آداب و سنن ملّت هاي مختلف سر جنگ ندارد، گرچه كه در اسلام آداب و سنن خاصّي هست، هيچ اشكالي ندارد كه ملّت هاي گوناگون در كنار آداب و سنن اسلامي، آداب و سنني را كه از قرن ها تجربه يا عادت يا به هر حال از گذشتگانشان به ارث برده اند، حفظ كنند. تنها يك شرط بايد مورد ملاحظه قرار بگيرد و آن اين است كه اين آداب و سنن ملّت ها با روح اسلام منافاتي نداشته باشد و هدف گيري حركت اسلامي را مختل نكند… .
مي دانيم كه هدف اصلي اسلام عبارت است: از به كمال رساندن معنوي انسان ها كه اين هم در سايه تحقق يك اجتماع بر معناي توحيد، عملي است و لاغير … .
هر سنتي در جامعه كه با اين جهت گيري مخالفت بكند، با اسلام مخالف است و اسلام آن را قبول نمي كند … .
حالا يك ملّتي رسمش اين است كه اوّل بهار را جشن مي گيرد و حلول بهار را براي خودش يك روز نو، روز شيرين و روشني مي داند، اين چه اشكالي دارد؟
نوروز يعني، روز نو، يعني، اوّلين روز سال نو و مبداء سال را هم اوّل بهار مي گيرد، اين چيزي نيست كه اسلام با آن مخالفت كند.» آري، عيد واقعي انسان - كه برترين مخلوق الهي و گل سرسبد عالم خلقت است - بازگشت به خويشتن، توجّه به مبدأ هستي، تعليم كتاب سعادتش و در نهايت خود را باز يافتن و به خدا رسيدن است.
شعر حافظ امتيازات زيادي دارد. از جمله روح عشق و اميدواري است كه در ديوان او موج مي زند. وقتي كه مي گويد: «مژده اي دل كه مسيحا نفسي مي آيد» يا «يوسف گمگشته باز آيد به كنعان غم مخور»، در دل خواننده روح اميد و عشق و شور و شوق مي دمد و در عين حال ملاحت بيان حافظ جاي خود را دارد. حافظ درباره عشق الهي كه موضوع غزلهاي عرفاني اوست، صحبت مي كند. در مورد عشق انساني هم وقتي از معشوقان جسماني و مادي صحبت مي كند، خاطر نشان مي كند كه عشق وي همچون امري است كه به يك سابقه ازلي ارتباط دارد. در غزلهاي عرفاني حافظ، عشق مجازي همچون پرده اي به نظر مي آيد كه عشق الهي در وراي آن پنهان است.
درد عشقي كشيده ام كه مپرس
زهر هجري كشيده ام كه مپرس
گشته ام در جهان و آخر كار
دلبري برگزيده ام كه مپرس
آنچنان در هواي خاك درش
مي رود آب ديده ام كه مپرس
من به گوش خود از دهانش دوش
سخناني شنيده ام كه مپرس
همچو حافظ غريب در ره عشق
به مقامي رسيده ام كه مپرس
. احترام استاد: يكي از نزديكان امام خميني رحمه الله مي گويد: “امام رحمه الله وقتي پس از دوران طولاني دوري از وطن به قم آمدند، به قبرستان شيخان رفتند و بر سر قبر مرحوم حاج ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي رحمه الله حاضر شدند و در كنار آن نشستند. آن گاه به نشانه تواضع [و احترام به استاد] يك طرف عمّامه خويش را باز كردند و با آنكه هميشه دستمال همراه داشتند، با گوشه عمّامه خود غبار سنگ قبر استاد را زدودند و سپس به قرائت فاتحه و تلاوت قرآن پرداختند."(1)***** 2 .
يك شغل داشتم: مرحوم آية اللّه بروجردي به طلبه ها فرمودند: “من از اوّل تحصيل يك شغل داشتم و آن تحصيل بود تا به اينجا رسيده ام؛ اما شما چندين شغل داريد كه يكي از آنها تحصيل است و همه كارها را هم بر تحصيل مقدّم مي داريد. با اين حال به كجا خواهيد رسيد؟!” آية اللّه اراكي گويد: “آية اللّه شيخ عبدالكريم حائري رحمه الله مي فرمود: “طلبه بايد “اعمّي مسلك” و “بي قيد و ساده” باشد. اگر بخواهد بشرط شي ء و اخص باشد و بگويد حتماً بايد غذايم، لباسم، منزلم آن چنان باشد، كارش لنگ است. بايد اعمي باشد، هر پيشامدي كه شد، نبايد درسش را رها كند.” خود حاج شيخ هم اعمّي مسلك بود. تنها پيشامدها و ناملايمات ديني به او صدمه مي زد."(2)*****
3 . چرخ بازيگر: محمد بن عبد الرحمان هاشمي مي گويد: روز عيد قربان نزد مادرم رفتم. ديدم زني پير با لباسهاي مندرس، نزد او نشسته است و با وي صحبت مي كند. مادرم گفت: اين زن را مي شناسي؟ گفتم: نه. گفت: اين زن “عباده” مادر جعفر برمكي است. از او پرسيدم: اي مادر! از شگفتيهاي دنيا چه ديده اي؟ گفت: اي پسرجان! روز عيدي مثل امروز بر من گذشت، در حالي كه 400 كنيز در خدمت من ايستاده بودند و من مي گفتم: پسرم جعفر، در اداي حق من كوتاهي كرده، بايد كنيزان و خدمت كاران من بيشتر باشد. و امروز يك عيد ديگري است كه در آن تنها آرزوي من داشتن دو پوست گوسفند است كه يكي را فرش و ديگري را لحاف خود كنم. محمد مي گويد: من 500 درهم به او دادم و او از اين عطاي ناچيز من فوق العاده خوشحال شد.(3)*****
4. تا رسد دستت به خود، شو كارگر: علاّمه محمدتقي جعفري در مورد استادش، عارف بزرگ شيخ مرتضي طالقاني، مي گويد: “در حوزه نجف حدود يك سال و نيم از محضر وي استفاده كردم. دو روز به مسافرت ابدي اش مانده بود. مثل هر روز به محضرش شتافتم. فرمود: براي چه آمدي آقا؟ عرض كردم: آمده ام كه درس بفرماييد. فرمود: آقاجان! درس تمام شد، برخيز و برو. چون دو روز به ماه محرم مانده بود، عرض كردم: آقا! هنوز دو روز به محرم مانده است. فرمود: آقاجان به شما مي گويم درس تمام شد، من مسافرم. “خر طالقان رفته پالانش مانده، روح رفته جسدش مانده.” اين جمله را به پايان رساند و بعد كلمه “لا اله الّا اللّه” را تكرار كرد و اشك از چشمانش سرازير شد. در اين هنگام متوجّه شدم شيخ از سفر ابدي خويش خبر مي دهد. و اين در حالي بود كه هيچ گونه نشاني از كسالت و ناخوشي نداشت. عرض كردم: آقا! حالا يك چيزي بفرماييد تا مرخص شوم. فرمود: آقا! فهميدي؟ متوجه شدي؟ بشنو: تا رسد دستت به خود، شو كارگر* چون فتي از كار، خواهي زد به سر* فرداي آن روز در مدرسه صدر اصفهاني بودم. خبر آمد كه شيخ مرتضي طالقاني به ابديت پيوست."(4)*****
5. نماز مي گزاردي يا به دنبال جوال بودي؟: در احوال شيخ ابو العباس جواليقي چنين نوشته اند: “وي در آغاز مردي جوال باف بود. روزي وقت عصر، با شاگرد خود حساب جوالهاي خويش مي كرد و يكي از آنها در آن ميان ناپديد بود. زماني كه به نماز مشغول شد، ناگهان به خاطرش آمد كه آن جوال را به چه كسي داده است. پس از اتمام نماز، شاگرد خود را از وضع جوال گم شده آگاه ساخت. شاگرد گفت: اي استاد! نماز مي گذاردي يا پي جوال مي گشتي؟ استاد از سخن شاگرد به خود آمد و دست از دنيا كشيد و به تهذيب خويش همّت گماشت تا آنكه آخر الامر در زمره اولياء اللّه درآمد و به آن پايه رفيع نائل گرديد."(5)*****
1) آن سفر كرده، جنگ ادبي…، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، 1377، ص 40؛ اخلاق (1) مركز تدوين و نشر متون درسي، نشر دانش حوزه، 1386، ص 143.
2) اخلاق (1)، ص 134؛ شرح احوال آية اللّه العظمي اراكي، رضا استادي، انجمن علمي و هنري استان مركزي، 1375 ش، ص 296.
3) منتخب التواريخ، شيخ هاشم خراساني، ص 537؛ به نقل از: مجلّه مكاتبه و انديشه، شماره 28، 1386، ص 158.
4) مجله مكاتبه و انديشه، ص 158؛ نشريه آيينه، دفتر نوزدهم، بهار 86، ص 55.
5) نشان از بي نشانها، ص 396.
برای نماینده آگاهی سیاسی لازم است جرأت وجسارت در برخورد با مسایل لازم است،آگاهی از مسایل کشور لازم است،لکن رکن اصلی تدین است،یعنی اعتقاد به اسلام وبه اصول وپایه های دینی وعامل بودن به اینها،این اساس قضیه است.
نماینده ای که متدین است شما خاطرتان جمع است که خیانت نخواهد کرد ،کار خلاف نخواهد کرد حتی کوتاهی وسستی نخواهد کرد ،نماینده متدین از تریبون مجلس برای گفتن سخن ناحق ،استفاده نمی کند. نماینده متدین،مصالح انقلاب وکشوررابر مسایل شخصی یا گروهی مقدم می داند.اگر این شرط را بتوانید تأمین کنیدونماینده متدین راان شاءالله پیدا وانتخاب کنید آن جهات بعدی قابل تأمین تر است.
“مقام معظم رهبری (دام ظله العالی)”
از فرمایشات مقام معظم رهبری “دام ظله العالی":
* از دشمن نبايد ترسيد؛ اما هيچگاه دشمن را نيز نبايد كوچك شمرد؛ زيرا لازمه عقل و تدبير، مراقبت از شبيخون دشمن در زمينه هاي مختلف اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي است.
انتخابات مي تواند عرصه ظهور وحدت، عقلانيت و شعور ملي باشد
* در طول ساليان گذشته، دشمن همواره تلاش كرده است با استفاده از انگيزه هاي قومي و مذهبي در اتحاد كلمه ملت يكپارچه ايران خلل ايجاد كند؛ اما هيچگاه موفق نبوده و ملت ايران در جلوه گاههاي حضور عظيم خود اين وحدت را به نمايش گذاشته است.
* انتخابات مي تواند عرصه ظهور و بروز وحدت، عقلانيت و شعور ملي باشد. اگر انتخابات به گونه اي باشد كه گروههاي سياسي در يك رقابت مثبت براي خدمتگزاري به مردم، سهم متناسب و لايق خود را به دست آورند، اين انتخابات زمينه ساز نشاط و پيشرفت جامعه خواهد بود.
اگر گروههاي سياسي در انتخابات، بد و برخلاف قوانين و مقررات عمل كنند، انتخابات زمينه ساز ضعف و انحطاط خواهد بود، بنابراين، اين مسئله يك امتحان الهي است.
هنر بزرگ نظام جمهوری اسلامی در فرمایشات مقام معظم رهبری (دام ظله العالی):
يكي از مهم ترين اقلام(ثمرات نظام جمهوری اسلامی)، مردم سالاري ديني است؛ مردم سالاري برخاسته از اسلام كه مايه افتخار مسلمانهاست. اين كشور هرگز طعم بروز و تجسم اراده هاي مردمي را در طول تاريخ اش نچشيده بود؛ جز در يك دوره كوتاه در زمان نهضت ملي شدن صنعت نفت، آن هم با آن همه محدوديتها كه داستان آن مفصل است. زمان بسيار كوتاهي بود؛ بعد هم طاقت نياوردندو زدند خرابش كردند و نتوانست خود را نگه دارد. ما توانسته ايم مردم سالاري، حضور مردم در انتخابات، در تعيين رئيس جمهور، در تعيين نمايندگان مجلس و حضور در عرصه هاي سياسي و تصميم گيري را در كشورمان شاهد باشيم؛ اين هنر بزرگ نظام اسلامي است.
2/5/1382
حجت الاسلام والمسلمین دکتر روانبخش درنشست جبهه پایداری در یکی از شهرستانهای استان همیشه پایدار کرمان"شهداد":
واجبات را زیاد شنیدیم اما در تقسیم بندی واجبات توجه نکردیم بعضی واجبات را اگر دیگران انجام بدهند ازگردن ما ساقط است (کفایی) اما دسته دیگر را خودمان باید انجام بدهیم اگر دیگران انجام بدهند از گردن ما ساقط نمی شود مثل نماز خواندن .
فتوای مقام معظم رهبری است که: در نظام جمهوری اسلامی برهمه واجب است که بروند ورأی دهند واگر نروند واجبی را ترک کرده اند.
بعضی ها فکر می کنند وقتی گفته شد واجبات فقط نماز است وروزه وخمس وزکات و….. یک سلسله از واجبات همچون نماز واجب عینی است.
امام خمینی فرمودند :"حفظ نظام جمهوری اسلامی از واجبترین واجبات است.” اگر نظام اسلامی شکل نگرفته بود واگر 33سال مثل زمان شاه برما گذشته بود الان چیزی نداشتیم امروزالف اسلام را هم کسی نمی گفت.پس برای حفظ این نظام همه باید رأی بدهیم وبر همه واجب است و توجه به انتخاب اصلح را فراموش نکنیم.
براي جايگاه حساسي چون مجلس بايد كساني را برگزيد كه در كوران حوادث قبل و بعد از انقلاب ثبات راي و استواري ايمان خويش را به اثبات رسانده اند. امير مؤمنان علي عليه السلام به مالك اشتر مي نويسد:
«وتوخ منهم اهل التجربة والحياء من اهل البيوتات الصالحة والقدم في الاسلام المتقدمة » . (1)
از بين كارگزارانت به كساني مسئوليت ده كه از ويژگي هاي زير برخوردار باشند:
1. تجربه و توانايي انجام كار 2 . حيا 3. خانواده ي صالح 4. پيشينه ي ايماني
آنان كه در عرصه ي عمل آزموني پشت سر ننهاده و در فعاليت هاي انقلابي تجربه يي نيندوخته اند و يا آن كه در عمل و تجربه، ناتواني و ضعف ايمان خويش را اثبات كرده اند، براي ورود به مجلس شوراي اسلامي مناسب نيستند.
امروز ديدگان همه ي پاكان به ما دوخته شده است. گرچه ميان ما حضور ندارند ليكن نگران آينده و حاكميت نااهلان بر جامعه اند.
علي عليه السلام درباره ي تاسف و اندوه خويش از حكومت ابلهان و گنهكاران چنين مي فرمايد:
«به خدا سوگند، اگر يك تنه با (معاويه و سپاهيانش) رو به رو شوم و آن ها روي زمين را پر كرده باشند، از آنان هراسي ندارم; و من به گمراهي آنان و هدايت خويش بينايم و از جانب پروردگارم به يقين و باور دست يافته ام، من به شهادت و ملاقات خداوند مشتاقم و در انتظار ثواب الهي به سر مي برم.
«ولكني آسي ان يلي امر هذه الامة سفهائها وفجارها فيتخذوا مال الله دولا وعباده خولا والصالحين حربا والفاسقين حزبا» .
ولي از آن تاسف مي خورم كه امور مردم به دست نادانان و گناه كاران بيفتد. آنان مال خدا را دست به دست بين خود مي گردانند، بندگان خدا را برده ي خويش مي سازند، با نيكان مي جنگند و بدكاران را ياور خويش قرار مي دهند. آري، امام عليه السلام همواره از سلطه ي انسان هاي فاسق و بي دين بر جامعه اسلامي نگران و اندوهگين است.
اميد كه احساس پاك آن مرد عدالت و پارسايي از پس قرن ها، بيش از پيش در دل شيفتگانش تجلي كند و به انتخاب انسان هاي شايسته بينجامد.
گاه می دانیم که مهمانی عزیز در راه است وخود را سخت در انتظارآمدنش غرق می کنیم وگاه کودکانه وگاه یادمان می رود که زمستان دل مان در انتظار بهاری سبز است وغافل از وعده ی دیدارآن مهمان مبارک،سرگرم بازیچه های دنیوی می شویم ورنگ ووارنگ دنیا از یادمان می برد که آسمان در انتظار خو رشیداست.اما وعده ی خدا درباره ی مهدی موعود حق است وانتظارش واجب ،جویبار معنویت است که درکوچه کوچه ی رگ های وجودمان جاری می شود .انتظار فرج ،خود گشایشی سبز است .انتظار ،گشودن دریچه ای است رو به آسمان واستشمام عطر امید ،انتظار ،چشم دوختن به انتهای جاده ی هدایت است وآنکه چشم به انتهای جاده بدوزد راه را گم نخواهد کردومحبوب ترین کار نزد خداهمین انتظار است . همین خانه روبی دل،همین بی قراری وعاشقی لحظه به لحظه،همین هاست که جواز عبور از صراط است ومحبوب ترین اعمال نزد خداست.
مقام معظم رهبری مد ظله العالی:
جمهوری اسلامی نشان داد که می شود حرکت کرد وایستادگی نمود تمام نیروهای عالم،در مقابل امام راحل عظیم الشان ما ایستادند واو با اتکا وتوکل به خدا وبا پشتیبانی ملتش توانست یک تنه همه این نیروها را شکست بدهد ونام اسلام وانقلاب اسلامی رادر عالم بلند آوازه کند.
گزیده ای از سخنان مقام معظم رهبری
در تاریخ1369/11/17