مدرسه علميه الزهراء شهداد كرمان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

پاداش ده برابر

09 شهریور 1391 توسط کدخدا نجف آبادی

  بهلول مي گويد: راه بين مكه و مدينه را پياده مي پيمودم. در «رابوق» روستاي بين راه كه هندوانه خوبي دارد، هندوانه گرفتم و خوردم. پوستش را هم تراشيدم تا سبز شد و چيزي در آن نماند. پوست را كنار گذاشتم. زن عربي از خيمه درآمد و پوست را برد. گفتم: لابد گوسفندي دارد و براي آن مي برد. ديدم پوست را تكه تكه كرد، چند تكه را خورد و ما بقي را بچه هايش خوردند. گفتم: اي واي! فقر تا اين درجه! صد و پنجاه ريال سعودي داشتم، همه را به آن زن دادم. با جيب خالي راه افتادم. گفتم: خدا روزيم را مي رساند، كه اتوبوسي حامل ايرانيان فرا رسيد. اصرار كردند كه سوار شوم. گفتم: من اين راه را پياده مي روم و سوار نشدم. گفتند: پس به آقاي بهلول بايد كمك كرد. هزار و پانصد ريال به من دادند و ديدم ]مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ اَمْثَالِهَا[[1] مصداق پيدا كرد.[2]

1-انعام 160       اعجوبه عصر ص19

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: فرهنگی لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مدرسه علميه الزهراء شهداد كرمان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • گزارش
  • ویژه محرم
  • فرهنگی
    • فرهنگی
  • فرهنگی
  • مذهبی
    • مذهبی
  • مذهبی
    • مذهبی
    • حکمت
  • پژوهشی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس