غیبتش امتحانی است سنگین
مفضّل بن عمر از امام صادق عليه السلام نقل كرده كه آن حضرت فرمود: “اَما وَاللَّهِ لَيَغِيبَنَّ اِمامُكُمْ سِنِيناً مِنْ دَهْرِكُمْ وَلَتُمَحَّصُنَّ حَتّي يُقالَ ماتَ قُتِلَ هَلَكَ بِأَيِّ وادٍ سَلَكَ وَلَتَدْمَعَنَّ عَلَيْهِ عُيُونُ الْمُؤْمِنِينَ وَلَتُكْفَؤُنَّ كَما تُكْفَأُ السُّفُنُ فِي اَمْواجِ الْبَحْرِ؛ به خدا سوگند! امام شما سالياني از روزگارتان غيبت كند و حتماً مورد آزمايش واقع شويد تا آنجا كه گفته شود: او مرده [يا] كشته [و يا] هلاك شده [و] به كدام وادي رفته است؟ و چشمان مؤمنان بر او بگريد و واژگون شويد، چنانكه كشتيها در امواج دريا واژگون شوند.”
"فَلا يَنْجُوا اِلَّا مَنْ اَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَهُ وَكَتَبَ فِي قَلْبِهِ الْاِيمانَ وَاَيَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ لَتُرْفَعَنَّ اِثْنَتا عَشْرَةَ رايَةً مُشْتَبِهَةً لا يُدْري اَيٌّ مِنْ اَيٍّ قالَ فَبَكَيْتُ؛ و نجات نيابد [از اين امتحان ]، مگر كسي كه خدا از او پيمان گرفته و در قلبش ايمان را نقش كرده و او را با روحي از جانب خود مؤيّد كرده باشد. و دوازده پرچم مشتبه بر افراشته شود كه هيچ يك از ديگري باز شناخته نشود. [راوي ] گويد: من گريستم.”
آن گاه حضرت فرمود: چرا گريه مي كني؟ گفتم: چگونه نگريم در حالي كه شما مي گوييد: دوازده پرچم مشتبه كه هيچ يك از ديگري باز شناخته نشود، وجود دارد. پس ما چه كنيم؟ راوي گويد: امام به پرده آفتاب كه به داخل صفه تابيده بود، نگاه كرد و فرمود: اي ابا عبد اللّه! آيا اين آفتاب را مي بيني؟ گفتم: آري. فرمود: به خدا سوگند! امر ما از اين آفتاب روشن تر است."(1)
1-اصول کافی، ب 33ص 24، ح 36؛ الغيبة، نعماني، صص 151 - 153، ح 9 و 10.