خورشید من برآی
31 مرداد 1391 توسط کدخدا نجف آبادی
دل را ز بي خودي سر از خود رميدن است
جان را هواي از قفس تن پريدن است
از بيم مرگ نيست كه سر داده ام فغان
بانگ جرس به شوق به منزل رسيدن است
دستم نمي رسد كه دل از سينه بر كنم
باري علاج شوق گريبان دريدن است
شامم سيه تر است زگيسوي سركشت
خورشيد م… بیشتر »