درس اخلاقی از آیت الله سید علی قاضی
آيت الله سيد علي قاضي براي گذشتن از نفس اماره و خواهش هاي نفساني، به شاگردان و تلامذه و مريدان سير و سلوك الي الله دستور مي دادند روايت عنوان بصري را بنويسند و بدان عمل كنند; يعني، يك دستور اساسي و مهم، عمل طبق مضمون اين وايت بود و علاوه بر اين مي فرمودند: بايد آن را در جيب خود داشته باشند و هفته اي يكي دو بار آن را مطالعه نمايند . اين روايت، بسيار مهم است و حاوي مطالب جامعي در بيان كيفيت معاشرت و خلوت و كيفيت و مقدار غذا و كيفيت تحصيل علم و يفيت حلم و مقدار شكيبايي و بردباري و تحمل شدائد در برابر گفتار هرزه گويان و بالاخره مقام عبوديت و تسليم و رضا و وصول به اعلا ذروه عرفان و قله توحيد است . از اين رو شاگردان خود را بدون التزام به مضمون اين روايت نمي پذيرفتند .
اين روايت را «عنوان بصري » از امام صادق عليه السلام نقل مي كند كه به جهت رعايت اختصار، تنها بخشي از آن را كه شامل دستور العمل است، بيان مي كنيم:
عنوان بصري مي گويد: عرض كردم، اي اباعبدالله! حقيقت عبوديت چيست؟
فرمود: «ثلاثة اشياء: ان لا يري العبد لنفسه فيما خوله الله ملكا لان العبيد لا يكون لهم ملك، يرون المال مال الله يضعونه حيث امرهم الله به ولا يدبر العبد لنفسه تدبيرا وجملة اشتغاله فيما امره تعالي به ونهاه عنه، فاذا لم ير العبد لنفسه فيما خوله الله تعالي ملكا هان عليه الانفاق فيما امره الله تعالي ان ينفق فيه واذا فوض العبد تدبير نفسه علي مدبره هان عليه مصائب الدنيا واذا اشتغل العبد بما امره الله تعالي ونهاه لا يتفرغ منهما الي المراء والمباهاة مع الناس .
فاذا اكرم الله العبد بهذه الثلاثة هان عليه الدنيا وابليس والخلق ولا يطلب الدنيا تكاثرا وتفاخرا ولا يطلب ما عند الناس عزا وعلوا ولا يدع ايامه باطلا . فهذا اول درجة التقي . قال الله تبارك وتعالي «تلك الدار الاخرة نجعلها للذين لا يريدون علوا في الارض ولا فسادا والعاقبة للمتقين » ; [حقيقت عبوديت سه چيز است: اين كه بنده خدا درباره آنچه كه خدا به وي سپرده است، براي خودش ملكيتي نبيند . چرا كه بندگان داراي ملك نيستند; مال را مال خدا مي دانند و در آن جايي كه خداوند ايشان را امر كرده است كه بنهند، مي گذراند و بنده خدا براي خودش هيچ تدبيري نمي كند و تمام مشغوليت او در مورد چيزي است كه خدا به آن امر كرده يا از آن نهي كرده است .
آن گاه كه بنده خدا در مورد چيزهايي كه خدا به او سپرده است، براي خودش ملكيتي نبيند، انفاق كردن در چيزهايي كه خدا به آن امر كرده است، بر او آسان مي شود و اگر بنده خدا تدبير امور خود را به مدبرش بسپارد، مصائب [و مشكلات] دنيا بر او آسان مي گردد و زماني كه بنده به امر و نهي خداوند متعال مشغول شود، ديگر مجالي نمي يابد تا از اين امر فرصتي براي خودنمايي و تفاخر با مردم پيدا كند .
پس آنگاه كه خدا بنده [خود] را به اين سه چيز گرامي بدارد، دنيا و ابليس و خلائق بر او آسان مي گردند و براي مال اندوزي و فخر فروشي، دنبال دنيا نمي رود و به جهت عزت و علو [درجه خود] به آنچه در نزد مردم است، چشم نمي دوزد و روزهاي خود را به بطالت نمي گذراند . پس اين اولين درجه تقوا است . خداوند متعال مي فرمايد: اين سراي آخرت را تنها براي كساني قرار مي دهيم كه اراده برتري جويي و فساد در زمين را ندارند و عاقبت براي پرهيزگاران است .»
گفتم يا ابا عبدالله، به من سفارشي بفرما .
فرمود: «اوصيك بتسعة اشياء فانها وصيتي لمريدي الطريق الي الله تعالي والله اسال ان يوفقك لاستعماله . ثلاثة منها في رياضة النفس وثلاثة منها في الحلم وثلاثة منها في العلم فاحفظها واياك والتهاون بها; تو را به نه چيز سفارش مي كنم، همانا آن ها وصيت من به اراده كنندگان راه خداوند متعال است و از خدا مي خواهم به تو در عمل به آن ها توفيق دهد . سه مورد از آن نه چيز در مورد [تربيت و] رياضت نفس است و سه مورد از آن ها در مورد حلم [و بردباري] است و سه مورد از آن ها درباره علم [و دانش] است . پس آن ها را به خاطر بسپار و مبادا [در عمل] به آن ها سستي كني .»
عنوان مي گويد: من دلم را براي آن حضرت فارغ نمودم . حضرت فرمود: «اما اللواتي في الرياضة فاياك ان تاكل ما لا تشتهيه فانه يورث الحماقة والبله ولا تاكل الا عند الجوع واذا اكلت فكل حلالا وسم الله واذكر حديث الرسول صلي الله عليه و آله: ما ملا آدمي وعاءا شرا من بطنه . فان كان ولابد فثلث لطعامه وثلث لشرابه وثلث لنفسه .
واما اللواتي في الحلم فمن قال لك «ان قلت واحدة سمعت عشرا» ، فقل: «ان قلت عشرا لم تسمع واحدة » ومن شتمك فقل له «ان كنت صادقا فيما تقول فاسال الله ان يغفر لي وان كنت كاذبا فيما تقول فالله اسال ان يغفر لك » ومن وعدك بالخني فعده بالنصيحة والرعاء .
واما اللواتي في العلم فاسال العلماء ما جهلت واياك ان تسالهم تعنتا وتجربة واياك ان تعمل برايك شيئا وخذ بالاحتياط في جميع ما تجد اليه سبيلا واهرب من الفتيا هربك من الاسد ولا تجعل رقبتك للناس جسرا .
قم عني يا ابا عبد الله فقد نصحت لك ولا تفسد علي وردي فاني امرء ضنين بنفسي والسلام علي من اتبع الهدي ; اما آن چيزهايي كه در مورد تاديب نفس است: اين كه مبادا چيزي بخوري كه به آن اشتها نداري; چرا كه باعث حماقت و ناداني مي شود و چيزي مخور مگر آن گاه كه گرسنه شوي و آن گاه كه خواستي چيزي بخوري از حلال بخور و نام خدا را ببر و حديث پيامبر صلي الله عليه و آله را بياد بياور [كه فرمود: ] آدمي هيچ ظرفي را بدتر از شكمش پر نكرده است . پس اگر ناچار شد، يك سوم [شكمش را] براي غذا، يك سوم براي آب و يك سوم براي نفس كشيدن [اختصاص دهد . ]
اما آن سه مورد كه درباره حلم است، پس كسي كه به تو بگويد: اگر يك كلمه بگويي، ده تا مي شنوي! [به او] بگو: اگر ده كلمه بگويي، يكي هم نمي شنوي! و [اگر] كسي به تو ناسزا بگويد، به او بگو: اگر در آنچه مي گويي، راست گو هستي، از خدا مي خواهم كه مرا ببخشد و اگر در آنچه مي گويي، دروغ مي گويي، پس از خدا مي خواهم از تو درگذرد و اگر كسي به تو وعده فحش دادن داد، به او وعده خيرخواهي و مراعات [حال او را] بده .
و اما آن سه چيزي كه در مورد علم است، اين كه آنچه را نمي داني از علما بپرس و مبادا كه چيزي را از آن ها بپرسي تا آن ها را به لغزش افكنده و آنان را آزمايش كني و مبادا از روي نظر [و راي] خودت دست به كاري بزني و در همه مواردي كه راه دارد، احتياط كن و از فتوا دادن فرار كن همانند فرار كردن از شير درنده و گردن خود را پل عبور براي مردم قرار نده .
اي ابو عبدلله، ديگر از نزد من برخيز; همانا براي تو خيرخواهي [و نصيحت] كردم و [ذكر و] ورد مرا فاسد نكن زيرا كه من مردي هستم كه نسبت به [گذشت عمر و ساعات زندگي] خودم [حساب دارم و ] نگرانم [از اين كه مقداري از آن بيهوده تلف شود] و سلام بر كسي باد كه هدايت پذيرد .»
بحارالانوار ج1 باب7 آداب طلب العلم واحکامه ص225و226